مصطفی توفیقی | شهرآرانیوز؛ هنوز هم دیوارهای خشتی و کاهگلی «هرات» قبل و بعد باران خوردن، صدای شمارش کردنها و به آواز «نقشه خواندن ها»ی هزار و پانصد سال قالی بافی خانهها و قالی بافخانههای خراسان قدیم را میپیچاند در گوش تاریخ که «آی، آدمهای معاصر برجهای بلند و آوازهای کوتاه، ما هم مردمی بودیم. هستیم». ۱۵۰۰ سال پیش از این، قالیهایی که در هرات خراسان بافته میشدند، بهترین دست بافتههای جهان بودند، دور میزدند دور سر جهان و هر کجا مینشستند، هوای آنجا بوی خراسان میگرفت.
صدها سال باید میگذشت تا شاه عباس صفوی (۹۹۶ تا ۱۰۳۸ ه. ق) پای فرشهای دست باف را به محیط شهری مشهد باز کند. همچنین بعدهاو درفاصله بین دو جنگ جهانی، جنگ، عدویی است که سبب خیر میشود و هنرمندان مهاجر آذربایجان را مجاور مشهد میکندتا به یمن این همجواری، شاهکارهای هنر دستان ایرانی یکی پس از دیگری متولد شوند. این روند، کار به جایی میرساند که «فرش مشهد» به نماد اقتصاد و هم زیبایی شناسی ایرانیان بدل میشود و بازرگانان «ینگه دنیا» برای به چنگ آوردن این گوهر بی بدیل مشرق زمین آستین بالا میزنند.
همین میشود که جهان برای چند دهه تجلی گاه هنر شرقی را بانام «فرش مشهد» میشناسند، و سرسراهای زرین جهان از کاخهای سلطنتی شاهان و ملوک تا دفتر دبیر کل سازمان ملل تا... به قالی مشهد آراسته میگردند. همه اینها گواه این است که فرش مشهد، این اهمیت و ارزشمندی را دارد که به عنوان «میراث جهانی شهر مشهد» ثبت و معرفی شود، و از این رهگذر با بازیابی درست جایگاه رفیع و اصیل خود را به دست آورد و فرصت طلایی تولید این ثروت ملی و بومی رادوباره به دستان هنرمند مردم مشهد فراهم آورد.
خراسان یکی از قطبهای بسیار مهم قالی بافی ایران است و بافندگی فرش در آن از اهمّیت ویژهای برخوردار است. شاید میزان این اهمّیت را از نظر تعداد بافندههایی که در مراکز متعدد قالی بافی این استان به کار بافندگی مشغول بودهاند، بتوان درک کرد. قالی بافی خراسان در طول حیات یک هزار و پانصد ساله خود در زمان سلطنت «شاهرخ میرز» ا از سلسله تیموریان یکی از شکوفاترین ادوار تاریخی خود را گذرانیده است.
در این زمان شهر هرات پایتخت این سلسله که شهر نقّاشان و مینیاتوریستها لقب یافته بوده، شهری فعال و متحول درهمه زمینههای هنری ازجمله قالی بافی بودهاست. تابلوهای مینیاتورهای باقی مانده از دوره تیموریان (۷۷۱-۹۱۱ ه. ق) در مرکز خراسان آن موقع یعنی شهر هرات اکثرا مزین به نقوش قالیچههای نفیس با طرحهای هندسی، اسلیمی و لچک و ترنجهایی است که خود مبین وجود بافت قالی در آن نواحی است. منسوجات شهر قومس خراسان هم که مربوط به دوره ساسانی است موجب بهت همه فرش شناسان شده است.
مقدّسی در کتاب «احسن التقاسیم» مینویسد: «از کوهسان پوشاکهایی مانند نیشابوری سفید و فرش و جانماز و از غرج شار، زر و لباده و فرشهای نیکو و جامه دان و مانند آن صادر میشود. از بخارا پارچههای نرم و جانماز و رختخواب مسافرخانه و فرش و همچنین از خوارزم، سمور، سنجاب، عناب، فرش، لحاف، دیباج پیشکش و مقنعه ابریشمی و... صادر میشود. از توران پانیز خیزد که از «ماسکان» بهتر است. در دیگر شهرها فرش و همانندش میبافند. چنان که در قوهسان خراسان بافته میشود.». در مکتوب تاریخی دیگری، شمار هدایایی را که «علی بن عیسی» از خراسان برای «هارون الرّشید» فرستاده در کل به «دویست خانه قالی» شماره میکند وناصرخسرو قبادیانی (۳۹۴-۴۸۱ ه. ق) در سفرنامه خود هنگام عبور از شهر «فردوس» خراسان از وجود ۴۰۰ دار بافندگی، خبر میدهد.
قالی بافی خراسان بعد از عصر صفویّه روبه افول نهاده و بالاخره آخرین نشیب خود را در اواخر سلسله قاجاریه ازسر گذرانید. قالی بافی خراسان حیات مجدّد خود در دوره معاصر را به بازرگانان تبریزی مدیون است چرا که آنها بودند که با تأسیس کارگاههای متعدّد قالی بافی و اعزام بافندگان تبریزی به این خطّه، موجبات رونق این حرفه قدیمی را در آن فراهم کردند و طبعاً از آن زمان به بعد بود که طرحها و روشهای بافت آذربایجان توسّط این افراد که به دلیل علایق مذهبی و همچنین انگیزههای شغلی در شهر مقدّس مشهد مجاور شده بودند، در خراسان رواج گرفت. قدیمیترین قالی مجموعه آستان قدس رضوی (اندازه این قالی بیش از ۳۴ مترمربع است که طرح زیبایی از اسلیمی شیوه زمان صفوی دارد.
نقش ﺁن، ساقههای گل، برگها و نگارههای مارپیچ میباشد که برخی از گلها با گلابتون نقرهای بافته شده است. رنگ متن آن، قرمز لاکی است و حاشیههای آن آبی رنگ است.) نزدیک ۱۷۰ سال پیش بافته شده است که سابقه [توسعه]قالی بافی مشهد نیز زمانی در همین حد، حدس زده میشود یعنی همان زمان که بازرگانان تبریزی برای گسترش صادرات قالی به تأسیس کارگاههای متمرکز در برخی از شهرها و روستاها و از جمله در مشهد اقدام کردند.
بررسی تاریخ قالی بافی مشهد تا حدودی توأم با مشکل است. بنا بر نوشتهها و مدارک موجود، قدیمیترین قالی این شهر منسوب به دوره شاه عباس کبیر (۹۹۶ تا ۱۰۳۸ ه. ق) است که به دستور او برای مقبرهها بافته شده است، ولی بعد از آن تا اوایل قاجار هیچ نوع فعالیت گستردهای از قالی بافی در دست نیست؛ همان زمان که بازرگانان تبریزی برای گسترش صادرات قالی دست به تأسیس کارگاههای متمرکز در برخی شهرها از جمله در مشهد زدند.
درباره چگونگی اوضاع قالی بافی از زمان صفویان تا اوایل قرن ۱۴ هجری مدارک خاصی در دست نیست، امّا شاید دو منبع تا حدودی درباره شروع قالی بافی جدید مشهد، مطالبی را به دست دهد و ما را از ابهام خارج سازد. هر چند این دو منبع نیز از کفایت لازم برخوردار نیست. یکی از این منابع، نوشتههای «شیندلر» سیّاح آلمانی است که در سال ۱۲۹۳ هجری قمری، شهر مشهد را چنین توصیف کرده است: «قیمت آذوقه در مشهد مانند دارالخلافه است. قیمت فرش، مس و ... حتی از دارالخلافه نیز بیشتر است... در مشهد پارچه ابریشمی و قالی، خوب میبافند.» این تاریخ تقریباً مطابق با سال ۱۲۵۱ خورشیدی، است.
همچنین «سیسیل ادواردز» که هنگام بررّسی قالیهای متعلّق به آستان قدس، قالیهای بافت مشهد را نیز دیده است، مینویسد هیچ فرشی که دارای بیش از ۸۰ سال سابقه و متعلّق به شهر مشهد باشد وجود ندارد. البته احتمال آن است که شهر مشهد حتّی قبل از دوره تیموریان و در زمان ایلخانان مغول از مراکز قالی بافی خراسان بوده باشد. ابن بطوطه (۷۹۹-۷۰۳ هجری قمری) در طی سفر خود پس از رسیدن به مشهد در وصف حرم امام رضا مینویسد: «مشهد امام رضا قبّه بزرگی دارد، روی قبر ضریحی چوبی قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشانیده اند. داخل بقعه با فرشهای گوناگون مفروش گردیده»
ادواردز (شرق شناس) از یکی از رنگرزان معتبر مشهدی که پدربزرگ وی در کار رنگرزی فعالیت میکرده، شنیده است هنگام مراجعت به مشهد در سال ۱۸۶۰ میلادی هیچ قالی بافی در آن ندیده بود، به عبارتی قالی بافی مشهد پس از چند سده مبهم و نامشخص، به طور تقریبی و احتمالاً در فاصله سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ خورشیدی، دوباره احیا و از همان زمان مراحل رشد و ترقی را طی کرد، امّا آیا این قالیها از حیث طرح و رنگ و بافت مطابق و همسان با قالیهای امروز مشهد بوده اند یا نه؟ نیاز به بررسی بیشتری دارد. احتمالاً این قالیها چندان ارزش هنری و حتّی تجاری برای صادرات نداشته است.
از ابتدای سال ۱۲۸۰ هجری شمسی یعنی پس از حدود ۳۰ تا ۴۰ سال، قالیهای نفیس تولید شده در مشهد که اغلب از تولید استادان و بافندگان دوره جدید و معاصر مشهد و دارای ارزش هنری-اقتصادی بالایی بودند به خارج از کشور صادر شدند و هم اکنون بسیاری از آنها زینت بخش موزهها و مجموعههای بزرگ داخل و خارج کشور است. قالیهای برادران عمو اوغلی، محمّد ابراهیم مخملباف و حاج علی خامنه ای، از مهمترین قالیهای این دوره در مشهد هستند.
این ۳ نفر بنیان گذاران و احیا کنندگان قالیهای معاصر در مشهد هستند، قضاوت درباره قدمت قالی بافی مشهد در سالهای قبل از ۱۲۵۰ خورشیدی، به بررسی بیشتری نیاز دارد، با این حال آن چنان که از بررسیهای انجام شده بر میآید این است که افراد غیر بومی، به ویژه مهاجران آذربایجانی نقش به سزایی در شروع دوباره و احیای قالی بافی مشهد داشته اند که حاج علی خامنهای و خانواده عمواوغلی (کهنمویی) از این گروه اند. برابر منابه موجود، «پیش از جنگ جهانی دوم، صدور فرش مشهد به آمریکا و اروپا بیشتر بوده است و بازرگانان این شهر، در تهران نیز بازارهایی به دست آورده بودند و، چون در تهران کیفیت در درجه دوم قرار داشت، بافندگان مشهد به ناچار کیفیت کار خود را کاهش دادند تا بتوانند آن را به قیمت ارزانتر بفروشند. در این میانه، طرح مشهد تنزّل یافت.
در سال ۱۳۲۸ برای جلوگیری از تنزل بیشتر طرح قالیهای مشهد، قرار شد سازمانی به نام «اداره طرح ها» در مشهد تأسیس شود که طرحهای مشهد میبایست در اداره بررسی و ارزیابی و سپس برای بافت به کارگاه فرستاده میشد. این اداره از سوی دیگر باید طرّاحان محلّی را تربیت میکرد و به چاپ طرحهایی با قیمت مناسب میپرداخت. در نتیجه مجموعه این تلاش ها، فرش مشهد رونق دوباره یافت.