حکایت است که مسافری، مرکب خود را در ورودی خانقاهی گذاشت و وارد آنجا شد. صوفیان، پنهانی مرکب مسافر را فروختند و غذا خریدند و جشن مفصلی برپا کردند. مسافر خسته را احترام بسیار کردند و از آن خوردنیها به او دادند. پس از صرف غذا، رقص سماع آغاز و شروع کردند به خواندن این شعر که «خر برفت و خر برفت و خر برفت». مسافر نیز به جمع آنها پیوست و شروع به خواندن کرد. صبح که شد، مسافر زمان خارج شدن دید که مرکبش نیست. او که ناراحت شده بود، بنای گلایه از خادم را گذاشت که چرا خبرم نکردی؟ خادم گفت: به خدا قسم، چندبار آمدم تو را خبر کنم. دیدم تو از همه شادتر هستی و بیشتر از همه میخوانی، فکر کردم خودت راضی بودی.
از روزی که مولانا این حکایت را نقل کرده است، زمان زیادی میگذرد، اما با اندکی درنگ میتوان متوجه شد که این مسئله همچنان مصداق دارد و هر روز شاهد شادی و بزم مالباختگان همراه افرادی هستیم که مال و اعتبار آنها را ربودهاند. برای پی بردن به این مسئله، کافی است نگاهی به هشتگهای فضای مجازی بیندازید. در بسیاری از مواقع، افرادی در فضای مجازی یک هشتگ را که منافع فرد یا گروه خاصی را تأمین میکند، مطرح میکنند که بلافاصله هزاران بار بازنشر میشود. برخی مدافعان بهقدری غرق چنین فضایی میشوند که با بهکار بردن انواع خشونتهای کلامی، سعی میکنند با منتقدان چنین هشتگهایی مقابله کنند.
با اینحال همواره بعد از آرام شدن فضا، مشخص میشود که پشت بسیاری از این هشتگهایی که مدام درحال بازنشر هستند، صاحبان منافع خاصی نهفتهاند که سعی میکنند با توسل به فضای مجازی، احساسات شهروندان را با خود همراه کنند. بهعنوان مثال بررسی یک سایت نشان داده است که هشتگ بورس_مظلوم بیش از ۵۵هزار بار منتشر و بیش از ۵۴هزار بار پسندیده شده است.
نسبت کم لایک به ریتوئیت و الگوی زمانی انتشار هشتگ، نشان میدهد که هشتگ به شکل سازمانیافته و با هماهنگی قبلی بازنشر شده است.
برپایه این تحقیق، شهروندانی که وارد فضای بازنشر هشتگ در فضای مجازی میشوند، بدون اینکه خود آگاه باشند، ازسوی افراد خاصی هدف سوءاستفاده قرار میگیرند و جالب اینجاست که در بسیاری مواقع، حرارت آنها در دفاع از چنین هشتگهایی، از ایجادکنندگانشان بیشتر است.