فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

یادداشت غلامحسین یوسفی برای احمد گلچین معانی

  • کد خبر: ۷۰۹۴۷
  • ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۲۱
یادداشت غلامحسین یوسفی برای احمد گلچین معانی
سال هاست غرقه شدن در تحقیقات ادبی و نسخه شناسی و کتاب شناسی احمد گلچین معانی، شاعر معروف معاصر، را چنان به خود مشغول داشته است که به نشر اشعار خود کمتر می‌پردازد و حال آنکه روزگاری امیری فیروزکوهی و رهی معیری و او «۳ یار ادبی» جدایی ناپذیر بودند که بسیاری نشریه‌ها به شعرشان مزین بود.
دکتر غلامحسین یوسفی | شهرآرانیوز - سال هاست غرقه شدن در تحقیقات ادبی و نسخه شناسی و کتاب شناسی احمد گلچین معانی، شاعر معروف معاصر، را چنان به خود مشغول داشته است که به نشر اشعار خود کمتر می‌پردازد و حال آنکه روزگاری امیری فیروزکوهی و رهی معیری و او «۳ یار ادبی» جدایی ناپذیر بودند که بسیاری نشریه‌ها به شعرشان مزین بود. گلچین در انجمن‌های ادبی معتبر شرکت داشت. دبیر انجمن ادبی فرهنگستان ایران بود. بخش ادبی برخی مجلات را زیر نظر داشت.
 
اشعار اجتماعی و انتقادی و سیاسی و نیز قطعات طنزآمیز در موضوعات روز می‌سرود و منتشر می‌کرد. ۲۵ سال کار مداوم در کتابخانه‌های ملی ملک، مجلس شورای ملی و آستان قدس رضوی و سر و کار داشتن دائمی با کتاب‌ها و نسخه‌های خطی و تذکره‌ها و آثار ادبی و مطالعات و تتبعات فراوان سبب شد گلچین از کتاب شناسان معدود کشور به شمار آید. این کوشش‌های پرارزش گلچین را از اهتمام به نشر اشعار خود بازمی داشت هرچند طبع او هم چنان به آفرینش شعر می‌پرداخت. خوشبختانه چاپ و انتشار دیوان گلچین به سال ۱۳۶۲ فرصتی پدید آورد برای دوستداران شعر فارسی که در گلزار معانی دیوان گلچین سیر کنند و با انواع شعر او، از غزل، قصیده، ترکیبات، مقطعات، مثنویات، رباعیات، مطایبات و اشعار عصری، آشنا شوند.
 
گلچین بیشتر غزل سراست، چنان که در دیوان او قریب ۱۵۰ صفحه به غزلیات وی اختصاص یافته است. غزل سرایی اصولی کاری بسیار ظریف و دشوار است. اگر غزل از عواطف و احساساتی اصیل مایه نگیرد و با لطف بیان سرشته نباشد و بی هر نوع تکلف و تدبر از جان و دل شاعر نتراود، غزل گرم و پرشور پدید نمی‌آید، هرچند به ظاهر ارکان صوری غزل از مطلع و قافیه و ردیف ابیات درست به نظر آید. در دیوان گلچین غزل‌های گیرا و باحال می‌توان یافت. از این رو، در این فصل یکی از غزل‌های او مطرح است:

مه روی تو شب موی تو گل بوی تو دارد/ گلزار جهان خرمی از روی تو دارد
گردون که سراپای وجودش همه چشم است/ پیوسته نظر در خم ابروی تو دارد
مهتاب شب افروز که از هاله کند زلف/ خود سایه‌ای از خرمن گیسوی تو دارد
نرگس که نظرباز بود در صف گل ها/ تا چشم تو را دیده نظر سوی تو دارد
با نکهت زلف تو نسیم سحری را/ هرجا نگرم سر به تکاپوی تو دارد
تا ساقی این بزم تویی، باده گل رنگ/ این گرمی و لطف از اثر خوی تو دارد
گلچین که به شیرین سخنی شهره شهر است/ لطف سخن از لعل سخن گوی تو دارد

با همه آشنایی گلچین با سبک معروف به هندی و تتبع در آثار صائب و دیگران، غزل وی تحت تأثیر مضمون‌های پیچیده و ناپیوسته آنان واقع نشده است بلکه در غزل موردنظر تغنى و ترنم و شیفتگی و عشق غلبه دارد. وزن شاد و شنگ غزل در بحر هزج از یک سو، ردیف سه پاره‌ای آن از سوی دیگر، به آن حالتی ضربی و نشاط انگیز بخشیده است. در مطلع غزل، قافیه‌های داخلی، تکیه‌ها و وقف‌های متعدد بر سر برخی کلمات، آن را به صورت ترکیبی از پاره‌های کوتاه و موزون در آورده، شوق آمیز و باحال، که تناسب با موسیقی معنوی «مه و روی»، «شب و موی» و «گل و بوی» این حسن تلفیق را تکمیل کرده است و از مجموع معنی و مضمون و موسیقی کلمات، مطلعی زیبا و دلکش پدید آمده است.
 
آنگاه سخن از آسمان است و ستارگان (بیت ۲) که با همه گستردگی و عظمت و زیبایی خود، نظر بر خم ابروی محبوب دوخته است. شیوه‌ای که در مصراع اول این بیت برای نمایش آسمان به کار رفته در مصراع اول ابیات ۳ و ۴ نیز مشهود است. تصویر زیبای زلف مهتاب از هاله بیت سوم را روشن کرده است، با تناسبی که بین «مهتاب و شب افروز»، «شب و زلف»، [و] «سایه و مهتاب» محسوس است و سرانجام نکته‌ای تخیل آمیز و دلکش به قلم آمده که هاله مهتاب سایه‌ای از خرمن گیسوی تو است.
 
شاعران زبان فارسی چندان از نرگس سخن گفته اند که به صورت نماد و رمز چشم و نگاه در آمده است. با همه سابقه مضامین مربوط به نرگس در شعر غنایی، آنچه در بیت چهارم به ذهن شاعر رسیده رنگی از تازگی دارد: نظربازی نرگس و شیفته چشم تو بودن، با پیوستگی معنوی‌ای که بین «نظرباز»، «چشم»، «دیده» و «نظر» در بیت برقرار شده است.
 
هم چنان که در آغاز اشاره شد، غزل بالا شعری است شیفته وار و مترنم و دل انگیز. این خوش تراشی کلمات و خالی بودن سخن از زیاده و نقصان و نیز لطف موسیقایی شعر که خودبه خود و بی تأمل و تفکر از طبع شاعر بروز کرده و در بافت شعر متجلی شده است، علاوه بر آنکه مولود قریحه شاعری است، حاصل انس شاعر با زبان غزل و آثار برجسته شعر فارسی نیز هست، یعنی از ثمرات قریحه‌ای است فطری و پخته و پرورده.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->