استاندار خراسان رضوی: تولید فیلم سینمایی «کاکالوتی» گامی ارزشمند در مسیر تقویت فعالیت‌های هنری در استان است هوشنگ کامکار اثری را برای احمد پژمان، آهنگساز نوگرا منتشر کرد + صوت فیلم‌های سینمایی آخر هفته (۲۷ و ۲۸ شهریور ۱۴۰۴) + زمان پخش و خلاصه داستان صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ «دونقطه» با ویژه‌برنامه روز شعر و ادب فارسی روی آنتن شبکه دو نفیسه مرشدزاده، نویسنده و ناشر: در ایران، بیش از اندازه به الهام و نبوغ بها می‌دهیم آیین تکریم هنرمندان پیشکسوت برگزار شد آیین پایانی یازدهمین کنگره ملی شعر «از توس تا نیشابور» برگزار شد + فیلم وقتی موسیقی پیام اعتراض شد | حمایت جید ثروال از فلسطین قطعه شهدا میزبان اکران «اشک هور» می‌شود جشن امضای کتاب فاضل نظری در مشهد برگزار شد + فیلم بتمن دوباره برمی‌گردد ثمینه باغچه‌بان پیشگام در آموزش ناشنوایان درگذشت + زمان تشییع واکنش احساسی حجازی‌فر به دیدن یسنا در اکران «ناتور دشت» دی‌کاپریو: رابرت ردفورد قهرمان من بود مروری بر عملکرد انجمن هنر‌های نمایشی خراسان رضوی و حواشی اخیر آن در آستانه برگزاری جشنواره تئاتر استانی
سرخط خبرها

خوبه که هستی آقاجان!

  • کد خبر: ۷۱۴۲۲
  • ۰۱ تير ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۵
خوبه که هستی آقاجان!
معصومه متین‌نژاد - روزنامه‌نگار
گرما کلافه‌ام کرده‌است. این ماسک هم شده قوز بالای قوز. کمی زیرلب غرغر می‌کنم و به سرعتم می‌افزایم. شاید سایه‌ای پناهی بیابم. بی‌فایده است. از دور که گنبد و گلدسته حرم را می‌بینم، خنکای هوای حرم را هم احساس می‌کنم. نه اینکه واقعا خنک باشد، نه! این حس مطبوعی است که من از حرم و زیارت در ذهن دارم: نشستن درون یکی از رواق‌ها، درست زیر یکی از تهویه‌ها.
 
صحن جامع رضوی را دور می‌زنم تا از بست شیخ طوسی وارد صحن انقلاب شوم. این یکی از خرده عادت‌های زیارتی من است. از هر بستی که وارد شوم باید خودم را به صحن انقلاب برسانم و از در بزرگ میانی وارد شوم. غیر از این باشد، زیارت به دلم نمی‌چسبد. بیش از ۳۰ سال است که این‌طوری وارد حرم شده‌ام.

خودم را به پشت پنجره فولاد می‌رسانم. از زمان همه‌گیری کرونا این نقطه محل قرار من و آقاست. دلم پر باشد یا برای عرض ادب آمده‌باشم، فرقی ندارد. از همین‌جا گله و شکایتم را می‌کنم، سلامم را می‌دهم و راهی می‌شوم. هرچند خیلی وقت‌ها چشمم که به گنبد طلای آقا می‌افتد، حیا می‌کنم شکوائیه این روزگار را بکنم. همین‌جاست که گاهی مرز گفتگو با آقا و خدا را گم می‌کنم.
 
حواسم به دنگ‌دنگ ساعت هم هست. چند سالی می‌شود خرده‌عادت دیگری پیدا کرده‌ام. دنگ‌دنگ ساعت حکم خوش‌آمدگویی آقا را برایم دارد. یعنی دیدمت و شنیدمت. دوست ندارم سر از کار این ساعت و دنگ‌دنگش درآورم که چه زمانی و چندبار می‌نوازد. نمی‌خواهم رابطه‌ای که در ذهنم برای معادلاتم برقرار کرده‌ام تابع قوانین هندسی این ساعت شود.
 
نیم بیشتر زمانی را که در حرم می‌گذرانم صرف دید زدن زائر‌های آقا می‌کنم. حس غریبی دارند و منبع انرژی‌اند. با آنکه پایه روابط اجتماعی‌ام چندان گرم و گیرا نیست، خیلی وقت‌ها هوس می‌کنم هم‌کلامشان شوم. این هم از آن خرده‌عادت‌های دیگرم است. در حال و احوالشان دقیق که می‌شوی، از این پلی که زده‌اند، می‌توانی تا عرش بالا بروی. راستش را بخواهید، این وقت‌ها بهتر درک می‌کنم که چه‌گونه خدا بر خطا‌های بندگانش تا این اندازه صبر دارد. اصلا چه حالی می‌کند خدا با ما!
 
شما را نمی‌دانم، اما من گاهی مانند امروز با لکنت، گله خدا را پیش آقا هم می‌برم، وقت‌هایی که فکر می‌کنم از دایره توجهش خارج شده‌ام. راستش را بخواهید، هنوز هم نفهمیده‌ام چرا خدا این‌قدر اصرار دارد، ظرفیت وجودی‌مان بیش از آن چیزی است که تصورش را می‌کنیم.

۲۰ دقیقه‌ای از زمان حضورم در حرم می‌گذرد که دنگ‌دنگ ساعت می‌آید. چه زیارتی! وقت رفتن است و کوله‌بارم خالی، اما دلم تا دلتان بخواهد جلا پیدا کرده. چه‌قدر خوب است آقاجان که تو هستی!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->