شهرآرانیوز - هویت اعم از فردی و اجتماعی، ملی و ایرانی، مقوله و امری اجتماعی است. حتی هویت فردی نیز بدون ارتباط با غیر، معنا و تعین بیرونی ندارد. دربارۀ هویت اجتماعی، وجه و صبغۀ اجتماعی آن روشن و شناخته شده است. بدون حیات اجتماعی و گروهبندیهای آن در سطوح مختلف، سخن از هویت اجتماعی به میان آوردن، اصولا امکانناپذیر و منتفی خواهد بود. به عبارت دیگر، تناظری بین هویت اجتماعی و هستی اجتماعی، در سطوح گروهی و ملی وجود دارد. هویت اجتماعی در قالب گروههای اجتماعی، اعم از گروههای انجمنی و اشکال نابرابر اجتماعی، متشکل از طبقات اجتماعی، گروههای منزلت و گروههای قدرت و گروهبندیهای قومی، نژادی، جنسی و؛ و زندگی در سپهر ملی، سرزمینی، زبانی، فرهنگی، دینی و تاریخی امکان ردیابی دارد.
در فهم هویت تاریخی مشترک، یا به عبارتی هویت ملی و ایرانی خود باید به دنبال گذشتۀ تهنشینشدهای باشیم که کماکان درون و با ماست. احالۀ آن به گذر زمان یا نادیده انگاشتن وجه تهنشینشدۀ تاریخی آن، هر دو مغایر با هویت در معنای سیالیت و مانایی آن است. حال اینکه عنصر تهنشینشدۀ هویت ایرانی که کماکان با ماست، چیست و چه حال و روز و چه تحولی در سیر تاریخ داشته است، پرسشی است که با مواجهۀ انتقادی با کتاب «احمد اشرف» با عنوان «هویت ایرانی، از دوران باستان تا پایان پهلوی» با ترجمۀ حمید احمدی در این کتاب به بررسی پرداخته شده است. دکتر عماد افروغ در این کتاب ضمن مرور فصول کتاب «هویت ایرانی.» به ارزیابی برخی از آنها، به طور عمده فصلهای یک، دو، سه، چهار و هشت پرداخته و در پایان بحث خود را با یک نقد و ارزیابی نهایی و کوتاه به سرانجام رسانده است. همچنین در پیوست این کتاب دو مقاله از احمد اشرف یکی با نام «پیدایش تصور ایران در معنای وطن در عصر صفوی» و دیگری با عنوان «هویت ایرانی به سه روایت» آورده شده است.