امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - فکر میکنم آدم امروز، هماکنون روی لبه تیز پیچیدگی زندگی میکند. جایی حدفاصل ندانستن و دانستن خیلیخیلی زیاد، ایستاده است. پاهایش بین دو سده از سادگی و پیچیدگی دارد لیز میخورد و مدام درحال زمین خوردن و ایستادن برپاست.
آدمهای ۱۰۰ سال گذشته، در دورهای ساده و با فکری آسودهتر نسبتبه حالا، کار و تفریح میکردهاند، فرهنگشان را شکل میدادهاند و میزیستهاند تااینکه در واکنشی آنی که نمیدانم از کجا شروع شده است، به پیچیدگی علاقهمند شدهاند. به عصر حاضر رسیدهاند و مثل برق و باد، درحال عبور از این دوران هستند تا به دنیای پیچیده آینده وارد شوند. ۱۰۰ سال آینده بدون تعارف، قرنی خواهد بود که آدمها غرق در علم و فناوری، زندگی را به نحو دیگری تجربه خواهند کرد. تجسم کردن سده آینده تا اندازهای مشکل است. گو اینکه تمام پیشبینیها، تصورشان از دنیای فردا، جهانی مملو از روباتها و روابط عجیبوغریب و چیزهای عجیبوغریب است.
یاد لطیفهای قدیمی افتادم که دانشجوهای فیزیک یا ریاضی را توصیف میکرد. در ترمهای اول، هم استاد میداند چه میگوید، هم دانشجوها میفهمند.
در ترمهای بعدی استاد میداند چه میگوید، ولی دانشجوها نمیفهمند و در ترمهای پایانی نه استاد میداند چه میگوید و نه دانشجوها میفهمند. سده آینده مثل ترمهای پایانی آن لطیفه مشهور است. بشر الان در ترمهای میانی است. تازه دارد متوجه میشود که اوضاع خیلی هم عجیب وغریب نیست. اگر کمی حواس خودش را جمع کند، شاید بفهمد اوضاع از چه قرار است و بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
جایی ایستاده است که میتواند چیزهای جدید و راهکارهای متنوع را امتحان کند و با چالشهای ناشی از آنها کنار بیاید. انسان در آزمایشگاهی، برای آزمودن تمام نظریهها، اختراعات، دیدگاهها و راهکارها ایستاده است. راهکارهایی که لزوما همهشان هم به پیروزی ختم نمیشوند. از بین صدها نظریه درمورد الگوهای مختلف رفتارهای سیاسی و اقتصادی و مسائل اجتماعی، فقط چندتایشان به درد میخورند که باید پیدا بشوند و معلوم نیست قرار است چه موقع و توسط چه کسی پیدا بشوند، فقط در این میان زندگی چند نسل از آدمها باید هزینه بشود تا بشر بالاخره به یک الگوی مناسب رفتاری در همه زمینهها برسد.
یکی از این الگوها که اتفاقا از مهمترین شاخصههای زندگی آدمها بهصورت کلان به حساب میآید، الگوهای اقتصادی است. بهراحتی قابل فهم و تمیز است که بین الگوهای سیاسی و مسائل اجتماعی و اقتصادی، کدامشان مهمتر هستند. مسئله اقتصادی با تفاوت چشمگیری نسبتبه مابقی مسائل، مهمتر به نظر میرسد. چون بهطور مستقیم مربوط به سازوکاری است که مسئله زنده ماندن آدمها را کنار یکدیگر بررسی میکند. آدم مرده که مسئله اجتماعی و سیاسی ندارد.
«فادی ابوحسن»، کارتونیست فلسطینی مقیم نروژ، هم در اثر پیشرو، به همین تلاشها و آزمون و خطاها میپردازد. او به موضوع از دورتر و با زاویهای وسیعتر نگاه کرده است. هنرمند آنقدر عقب ایستاده است که تمام اجزای تصویر را بهخوبی نمایش بدهد. ابوحسن با نگاهی هوشمندانه، کره زمین را کوچک و ریز در گوشه سمت راست کادر، تصویر کرده است. درحالیکه آن را با بدنی به شکل آدم طراحی کرده و درحقیقت با یک تیر دو نشان را زده است. میخواهد نگاهش به بشریت و جهان را در یک شخصیت توامان داشته باشد.
در سمت چپ، بارکدهایی که با اعداد متوالی از ۱ تا ۹ و در آخر به صفر بینهایت علامتگذاری شدهاند، قرار دارد. بارکدهایی که نشان از اقتصاد نوین و تجددگرایی است. در انتها در میانه تصویر، خطهای پایانی بارکدی که تصویر کرده است، درحال فرود آمدن بر سر شخصیت جهان است. اشاره ابوحسن در این تصویر به فروپاشی و شکست اقتصاد جهانی طی فرایندی متوالی و طولانی مدت است. فرایندی که بعد از این هم ادامه خواهد داشت، تاجاییکه این آزمون و خطا متوقف شود و بشر به یک راهکار مناسب برسد. راهکاری که تاوانش را همه باید پرداخت کنند.