محمد ناصر حق خواه | شهرآرانیوز؛ دهه شصتیها هر چه از کودکی سخت و اوضاع نامناسبشان بگویند و همه به آنها حق بدهند، در زمینه تولید محصولات فرهنگی تصویری خیلی از متولدان پیش و پس از خود جلوترند. آنها در دوره اوج فیلم سازی کودک و نوجوان و در حالی که «کلاه قرمزی» و «شهرموش ها» روی پرده بود بزرگ شدند و در صدا و سیما هم از «محله بهداشت» تا «محله برو بیا» را دیدند؛ آثاری که هنوز هم به عنوان الگوی آثار کودک شناخته میشوند. الگویی که ۶ سالی است تیمی باتجربه به سراغ آن رفته و موفق هم بوده است. داریوش فرضیایی با برند هنری عموپورنگ در دو دهه گذشته کاری سوای کاری که هم دورههای او مثل خاله شادونه و خاله نرگس و ... میکردند انجام نمیداد.
الگوی ساخت برنامههای کودک و نوجوان از اوایل دهه هشتاد به بعد، دعوت از کودکان به عنوان تماشاچی و پخش موسیقیهای شاد و گپ و گفتهای گاهی بامزه با آنها بود، بدون هیچ ارزش افزوده ای. شاید خلاقانهترین حرکت، برنامه عموهای فیتیلهای بود که بخشهای نمایشی مختلف داشتند و از این نظر جذابتر بودند. اما در این سالهای اخیر تیم مسلم آقاجان زاده به عنوان تهیه کننده و عموپورنگ به عنوان مرد اول و محوری، ساخت سریالهایی را برای بچهها آغاز کرده اند که میتوان با قدرت گفت در حد و اندازه همان محله برو بیا و محله بهداشت معروف سالهای دور است. این برنامهها مخلوطی از نمایش و گفت و گوی عموپورنگ به شکل مستقیم با بچه هاست.
به ترتیب سال ساخت، نامهای محل گل و بلبل، بچه محل و حالا کلبه عموپورنگ برای این سریالها انتخاب و همه قسمتهای آن از شبکه دو پخش شده است و میشود. برنامههایی با بازیگران سرشناس، گریمهای سنگین و جذاب، طراحی صحنه و لباس مفصل و فیلم نامه قوی که توانسته است کلاس برنامه سازی برای کودکان را از شوهایی سطح پایینی که بچهها فقط در آن با ترانههای شاد دست میزدند جدا کند و بار برنامه سازی کودک و نوجوان تلویزیون را به دوش بکشد.
البته که در این سالها شبکه پویا هم برای کودکان برنامههای در خور توجه تهیه کرده، اما سایر شبکههای سراسری اگر برنامهای برای کودکان ساخته اند، بچهها در آن فقط زینت مجلس بوده و حضورشان اهمیت بالایی نداشته است. برای مثال کودک شو که هر چه به فصلهای پایانی آن نزدیک شدیم بیشتر برنامه بزرگ سالان شد تا محتوای ویژه کودکان در آن تقویت شود. اما حالا خبری که کلبه عموپورنگ را سر زبانها آورده مصاحبه اخیر مسلم آقاجان زاده، تهیه کننده برنامه است که از سنگ اندازی صدا و سیما در طول برنامه سازی آنان گفته است.
از اجازه ندادن برای پخش بعضی موسیقیهای شاد که به قول او در دهه هشتاد راحت انجام میشد تا کمک نرساندن مالی به برنامهای که در حد یک سریال، طراحی و تمرین و تیم قوی میخواهد. شاید در چند سال گذشته برای بچههای دهه نود و اواخر دهه هشتاد روزنه امیدی باز شده بود تا کودکی شان را بهتر از دهه هفتادیها و با برنامههایی آموزندهتر و البته سرگرم کنندهتر بگذرانند، اما انگار قرار نیست روند خوب آغازشده ادامه پیدا کند. در سالهایی که سینمای کودکان کم رونق است و پلتفرمهای مجازی هم با وجود تولیدات بالا کاری برای بچهها تولید نمیکنند، کافی است که تلویزیون هم بیکار بنشیند تا بچهها به دامن انیمیشنهای خارجی بیفتند.