مصطفی توفیقی | شهرآرانیوز؛ اضطراب کشداری که از چندماه تا چند سال به درازا میکشید، عزم سفر کردن از دهات و شهرستانها به کلانشهرها و پایتخت، سپس طولانیترین صفهای پشت کیوسکهای روزنامهفروشی و باز روز از نو، روزی از نو، البته که گاه نه روزی در پسش بود و نه روزگاری. این سطرها میتوانستند طور دیگری در خاطر تاریخ معاصر ما نوشته شوند، طوری که وقتی میخوانیم حال دلمان خوش شود، از اینکه چند دهه درس خواندن در مدرسه و دانشگاه چه شیرین بود! شیرین نبود؟
جواب هر چه باشد، چه شیرین و چه تلخ، چه ملس و چه گس، «کنکور» حالا بخشی از هویت جامعه مدرن ایران شده است، کنکوری که خودش خیلی هم مدرن محسوب نمیشود، اما دردسرهای بیپایانش برای ما ایرانیجماعت این قدر همیشهتر و تازه است، که بعید است به ذهنمان خطور کند این «غول بیشاخ و دم کنکور» که همین چند روز پیش هم چندصدهزار جوان ایرانی را پشت نیمکتهای بزرگترین امتحان نشاند، عمری دارد به قدمت شش دهه! در این مطلب مروری داشتهایم بر کنکورهایی که پدرها و پدربزرگهایمان تجربهکردهاند!
دهه ۴۰ برای ایرانیها پر از قصه و غصه بود. از میان سالهای این دهه، از همه پر ماجراتر سال ۱۳۴۲است و البته بعید است که تقویم تاریخ از میان حوادث فراوان آن سال، صفحه مناسبتهای خود را به «اولین کنکور ایران» اختصاص دهد. اولین آزمون سراسری ایران، اما در این سال برگزار شد. از سوی هیئت مسابقات ورودی دانشگاهها، هیئتی تازه تأسیس از استادان و مسئولان وقت دانشگاههای ایران. تا پیش از این دهه، اما هر کدام از دانشگاههای کشور، شیوه متفاوت و خاص خود را برای گزینش دانشجو داشتند.
دانشگاههای آن زمان با انگشت به شمارش در میآمدند: دانشگاه تهران، دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر فعلی)، دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی)، فردوسی مشهد، جندی شاپور اهواز (شهید چمران فعلی) و دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیراز فعلی). با اینحال متقاضیان ورود به دانشگاه هم چندان نبودند و همین ظرفیت مختصر هم تکمیل نمیشد. تا اینکه اقبال مردم به دانشگاه، پای کنکور را هم به زندگیمان باز کرد. پیش از برگزاری نخستین کنکور سراسری هم البته آزمونهایی هماهنگ برگزار شده بود. نخستین بار در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، بعد دانشکده حقوق و سپس دانشکدههای فنی. معمولا اینطور بود که متقاضیان ورود به دانشگاه ابتدا در امتحان دانشکده پزشکی شرکت میکردند و اگر قبول نمیشدند، میرفتند سراغ باقی رشتهها و دانشکدهها.
در سال ۱۳۴۱ قرار شد امتحانی سراسری برای دانشگاهها برگزار شود. مشکل این بود که متقاضیان باید بارها از سراسر ایران به تهران و دیگر شهرها سفر میکردند تا در امتحانات دانشکدههای مختلف شرکت کنند برای همین مسئولان وقت، چاره را در برگزاری «کنکور» دیدند. با اینحال انتقادهای پیاپی و گسترده از این آزمون سراسری، روال برگزاری آزمونها را به شیوههای گذشته بازگرداند و باز... روز از نو روزی از نو.
با تأسیس وزارت علوم و راهاندازی واحدی با نام مرکز آزمونشناسی در سال ۱۳۴۷ دوباره برگزاری کنکور سراسری در دستورکار قرار گرفت. همین شد که نخستین کنکور رسمی ایران، صبح چهارشنبه ۱۵ تیر سال ۴۸ کنکوری با شرکت ۴۷ هزار و ۷۰۳ نفر برگزار شد؛ آزمونی برای ورود داوطلبان به ۳۰ رشته تحصیلی در ۱۲ دانشگاه کشور. این آزمون به صورت سؤالات پاسخ کوتاه (به جای تستی) برگزار شد و داوطلبان همزمان با آزمون ۱۰ رشته مورد علاقه را انتخاب کردند.
منابع سؤالات کنکور آن سال ناشناخته بود و به این ترتیب، کنکور سراسری هرسال به طور مستمر برگزار شد. سال ۱۳۵۴سازمان سنجش آموزش کشور جایگزین مرکز آزمون شناسی شد. از همین سال بود که شرایطی مانند معدل امتحانات نهایی ششم متوسطه و نوع مدرک (دیپلم ریاضی، طبیعی و ادبی)، جنسیت، وضعیت نظام وظیفه و سهمیه منطقه نیز در قبولی کنکور تأثیر داده شد.
همزمان با انقلاب اسلامی و در سال ۵۷ این شرایط دیگر اعمال نشد تا اینکه پس از تحولات انقلاب اسلامی دوباره در سال ۱۳۶۱ کنکور به خانوادههای ایرانی بازگشت، البته فقط برای رشتههای پزشکی، فنی و مهندسی، کشاورزی، الهیات و معارف اسلامی و کنکور با حضور ۳۲ هزار نفر در شهرهای بزرگ ایران برگزار شد. در این کنکور ۳ هزار نفر برای تحصیل در ۹ رشته برگزیده شدند.
در سالهای بعد ظرفیت دانشگاههای دولتی و تعداد رشتهها افزایش یافت. در سالهای بعد، دانشگاههای پیامنور، شبانه، غیرانتفاعی و مراکز تربیت معلم به ظرفیت پذیرش دانشجو افزوده شدند. از سال ۱۳۷۱ امکان انتخاب دانشجو در بیشتر رشتهها به صورت بومی و بر اساس تقسیمبندی استان، ناحیه و قطب آموزشی انجام شد و تعداد رشتههای قابل انتخاب نیز از ۱۵۰ رشته به ۱۰۰ رشته کاسته شد. سال ۷۵ دیپلمههای نظام جدید رسیدند پشت دروازه دانشگاهها و کنکور ۲ مرحلهای شد.
سال بعد کنکور فقط برای نظام قدیمیها ۲ مرحلهای بود. از سال ۷۷ نیز کنکور در یک مرحله و در ۵ گروه علوم ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی، زبانهای خارجی و هنر برگزار شد. سال ۱۳۸۱ تعداد داوطلبان کنکور سراسری به رکورد بیسابقه یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر رسید و از آن سال به بعد این عدد، حدود یک میلیون نفر در سال باقی ماند. این رغبت و رقابت، دانشگاهها بهویژه دانشگاههای غیردولتی را به افزایش ظرفیت پذیرش ترغیب کرد.
سال ۱۳۹۲ کنکور سراسری و کنکور دانشگاه آزاد با هم ادغام شد و تعداد دانشگاههای ایران به۲۵۷۰ دانشگاه با ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دانشجو رسید. رشد سریع و بیحد و حصر تعداد و تنوع دانشگاههای ایران حالا به جایی رسیده است که همین چند روز پیش، سازمان سنجش خبر از قبولی ۹۵٪ ثبت نامکنندگان کنکور در دانشگاههای کشور داد.
این یعنی اگرچه کنکور بعد از شش دهه جوانتر از همه همسن و سالهای خود، کار و بارش را پیش میبرد، اما آن داستانهای اول این روایت، آن اضطرابها و سفرها و صفها، حالا قصهای شده است میان قصههای هزار و یکشب کنکوریهای قدیم، حالا دیگر ناکجاآبادی به اسم «پشت کنکور» وجود ندارد و حتی اگر پس از ثبتنام در کنکور، در جلسه آزمون هم حاضر نشوید، خیلی بعید است که جایی در کارنامه کنکورتان، کلمه «قبول» درج نشده باشد.