۲۳ تیر ۱۴۰۰ است و ۲۸ سال از روزی که دانشگاه فردوسی مشهد و جامعه علمی کشور از درگذشت دکتر عبدالهادی حائری به سوگ نشست، میگذرد. حضور دکتر عبدالهادی حائری، استاد برجسته گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، در میان اعضای هیئت علمی این گروه آموزشی وزنه سنگینی بود. پرتوافکنی عالمانه وی در کنار بزرگان علمی دیگر باعث شده بود گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد دوران طلایی اش را تجربه کند و در آن زمان به قدرتمندترین گروه آموزشی تاریخ در کشور تبدیل شود.
عبدالهادی حائری، زاده شهر قم بود و در یک خانواده مذهبی زیسته بود. پدربزرگش در شهر مذهبی کربلا زندگی کرده بود و به اعتبار اینکه مقیم یکی از کوچههای اطراف حرم امام حسین (ع) بود، نام خانوادگی حائری گرفته بود. جد مادری اش، عبدالکریم حائری یزدی، پایه گذار حوزه علمیه قم بود.
بنا بر آنچه در شناسنامه عبدالهادی حائری ثبت است، او متولد سال ۱۳۱۴ است. خود او تشکیک در صحت این سالروز را به دلیل دقیق نبودن نظام ثبت موالید جایز دانسته است. عبدالهادی به این دلیل که پدرش آموزشهای رسمی وقت را قبول نداشت تا سالها به مدرسه نرفت. در خانه نزد پدرش کمی دروس حوزوی آموخت و در مکتب خانه نیز آموزشهایی دید. او در این آموزشهای غیررسمی به زبان عربی مسلط و با برخی عقاید دینی حوزوی آشنا شد. سالها بعد دوره دوازده ساله دبستان و دبیرستان را در ۴ سال به صورت شبانه گذراند.
در نوجوانی برای برخی روزنامههای وقت اندکی قلم میزد. در سال ۱۳۳۶ به دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران راه یافت و حضور در کلاس درس تاریخ اسلام دکتر عبدالحسین زرین کوب او را شیفته «تاریخ» کرد. مدتی پس از دریافت مدرک کارشناسی، حائری در اداره بهداشت استخدام شد، اما در سال ۱۳۴۲ بورس تحصیلی خارج از کشور به او تعلق گرفت و به دانشگاه مک گیل کانادا رفت و به تحصیل در رشته «تاریخ و خاورشناسی» مشغول شد. در آنجا یک دهه زندگی تحصیلی دشوار را تحمل کرد و در سال ۱۳۵۲ از رساله دکترایش با عنوان «تشیع و مشروطیت و نقش ایرانیان مقیم عراق» دفاع کرد. این رساله که بیشتر آرای آیت ا... نایینی درباره مشروطه و دیدگاه و عملکرد سایر علما و فقهای آن عصر را بازتاب داده است، از منابع اصلی مشروطه پژوهی به شمار میآید و به زبان فارسی ترجمه و به صورت کتاب منتشر شده است.
او پس از اخذ مدرک دکترا مدتی در دانشگاه برکلی آمریکا زبان فارسی تدریس کرد و سپس در سال ۱۳۵۷، اندکی پیش از انقلاب اسلامی، به ایران بازگشت و با رتبه دانشیاری در دانشگاه فردوسی مشهد استخدام شد.
حوزه تخصصی مطالعات و آموزش و پژوهش دکتر عبدالهادی حائری بیشتر حول ۲ محور خودنمایی میکند: «انقلاب مشروطه ایران» و «چگونگی مواجهه ایرانیان و ملتهای مسلمان با ۲ روی سکه تمدن غرب». بیشتر تألیفات و مقالات و نوشتههای او در این ۲ حوزه قلمی شده است، ازجمله کتاب مشهور نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با ۲ رویه تمدن بورژوازی غرب.
او تاریخ معاصر ایران را متأثر از تحولات غرب میدانست و درعین حال نقش نیروهای داخلی ازجمله علما را پررنگ میشمرد. او معتقد بود در ایران و سراسر شرق مسلمان اصولا به یک سویه و رویه تمدن غرب توجه شده و از سویه دیگر غفلت و نادیده انگاشته شده است؛ این درحالی است که حیات تاریخی و تحولات دنیای معاصر مستلزم اشراف و تدقیق در هر ۲ رویه این تمدن بوده است. او یک روی تمدن غرب را «دانش و کارشناسی» آن میداند و روی دیگرش را «استعمار». از دید او کسانی که فقط رویه اول را دیدند، شیفته و فریفته تمدن غرب شدند، درحالی که رویه دیگر آن یعنی «استعمار» آنان را غافل گیر کرد.
کسانی هم که مقصودشان فقط رویه استعمار غرب بود، غرب هراسی آنان را فراگرفت و موجب رویگردانی از غرب و محرومیت از دانش و کارشناسی این تمدن شد. او معتقد بود غرب در عصر جدید پس از آنکه از پوستین فئودالیته اش رها شد و در لباس بورژوازی ظاهر شد، به دانش و کارشناسی دست یافت و از این طریق رویه استعماری پیشه کرد و این دو، متمم و مکمل هم شدند؛ نیازهای استعماری انگیزهای برای اکتشاف و توسعه علم بود و توسعه دانش و فناوری به آنان قدرت استعماری عطا کرد. از دید او تمدنهای شرق ازجمله مسلمانان که در عصر جدید قافیه را به آنان باخته بودند، باید به هر ۲ سویه این تمدن توجه کنند و نخبگان آن با فهم هر ۲ رویه این تمدن چگونگی رویاروشدن با آن را تعریف کنند.
از دیگر تألیفات او کتاب «آنچه گذشت؛ نقشی از نیم قرن تکاپو» است که حاوی خاطرات و تجربه زیسته اوست. این کتاب در اواخر عمر او هنگامی که با بیماری سرطان دست وپنجه نرم میکرد به نگارش درآمد. حال وروز او هنگام نگارش این کتاب و کوشش هایش در تقویت روحیه امید و رجا سبب شد نام راوی این کتاب را «امید» بگذارد. «آنچه گذشت» کتابی است که سرتاسر تکاپوهای او را در رویارویی با دشواریها و همواریهای زندگی به نمایش گذاشته و رمانی واقعی از تاریخ زندگی یک تاریخ نگار برجسته است؛ کتابی است که «درس زندگی» میدهد. آخرین برگ دفتر زندگی او در ۲۳ تیر ۱۳۷۲ ورق خورد و به دیار باقی رفت. روانش شاد و قرین آرامش باد.