ویدئو | تسلیت بازیکنان تیم ملی والیبال ایران برای صابر کاظمی فقید اوسمار: هواداران انتظار قهرمانی دارند، اما مسیر صاف نیست نتیجه و ویدیوی خلاصه بازی فوتسال ایران و افغانستان | تساوی ناامیدکننده! سلمانی و شکاری؛ لایی‌های گران سپاهان به پرسپولیس حردانی نتوانست ساپینتو را راضی کند| شب پراشتباه مقابل الوحدات ویدئو | گل دوم تیم ملی فوتسال ایران به افغانستان (۱۵ آبان ۱۴۰۴) مصدومیت منیر جدی نیست ویدئو | سلام نظامی فوتسالیست‌های ایران به سرود مقدس کشورمان پیش از دیدار با افغانستان (۱۵ آبان ۱۴۰۴) کری سنگین مسی برای رونالدو | هیچ‌چیزی با جام جهانی قابل مقایسه نیست! باشگاه العربی قطر: آرام بخواب صابر + عکس بیرو در جمع برترین‌های آسیا + عکس تاریخ و ساعت بازی رفت پرسپولیس و استقلال خوزستان (فصل ۰۵-۱۴۰۴) | پرسپولیسِ اوسمار جان می‌گیرد؟ ساپینتو تمرینات استقلال را برای ۶ روز تعطیل کرد یک ستاره دیگر بارسلونا هم مصدوم شد! ویدئو | تشییع صابر کاظمی، والیبالیست فقید تیم ملی در روستای قانقرمه آق‌قلا گلستان (۱۵ آبان ۱۴۰۴) ویدئو | خلاصه بازی منچسترسیتی و دورتموند در لیگ قهرمانان اروپا (۱۵ آبان ۱۴۰۴) ویدئو | خلاصه بازی بارسلونا و کلوب بروژ در لیگ قهرمانان اروپا (۱۵ آبان ۱۴۰۴) تغییر و تحول در فولاد آغاز شد
سرخط خبرها
پرواز بر فراز آشیانه فاخته

فوتبال؛ مرهم زخم‌های ناسور جهان

  • کد خبر: ۷۴۳۹۴
  • ۲۴ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۰
فوتبال؛ مرهم زخم‌های ناسور جهان
امید مافی - روزنامه نگار
۱- فوتبال بهانه بود. آنجا در جهنم «ومبلی»، دنیا روی پای خودش ایستاد و با غزل‌های عاشقانه، مرگ و ماتم و ملال را از یاد برد. جهان مدت‌ها بود دنبال دستاویزی می‌گشت تا از بستر برخیزد، نفسی تازه کند و کمی برای کرونای بی‌دروپیکر رجز بخواند. این‌گونه شد که فوتبال مرهمی بر زخم‌های ناسور گذاشت و کاری کرد که هولیگان‌ها زیر باران شدید آن‌سوی لندن پس از مدت‌ها صدای نفس‌های یکدیگر را بشنوند و دنیای بدون ماسک را تجربه کنند و چه زیبا این لعبت پررمزوراز زندگی را دربر گرفت و به دلواپسی‌ها پایان داد.
 
۲- ساعت شماطه‌دار مردی که در اشک غرقه بود، نمی‌زد، اما خودش از فرط شادی چنان می‌لرزید که دریا‌ها به استواری‌اش حسادت کردند. مانچوی شریف که یک‌تنه آتزوری درهم‌شکسته را بر ستیغ رستگاری رهنمون کرد، پس از فتح قاره، همچون کودکی معصوم مویه کرد و سراغ لالایی‌های مادرش را گرفت تا انتهای قصه با اشک‌های فرمانده‌ای که پرچم‌ها را به رقص درآورد، همراه شود. آخ که لالایی دست‌های مادری که هفت سال پیش سرطان گرفت و مرد، می‌ارزید به تمام آن جام و آن شادی‌هایش!
 
۳- طفلک گفته بود که از دیگ جوشان و عکس‌های دسته‌جمعی و آتش دهان دوآتشه‌ها می‌ترسد. او انگار همه‌چیز را می‌دانست که در پایان یک فیلم دراماتیک نه به جاده‌های پرپیچ و لغزنده پناه برد نه به شاخه‌های انزوا متصل شد. گرت ساوتگیت، فرمانده سه‌شیرها، فینال را در خانه باخت، اما متهورانه در ورزشگاه دور افتخار زد و برای جزیره‌نشینان مغموم دست تکان داد و شریک حسرت پسرانش شد. او جنگید و شکست خورد و با صلابت، فاصله میان نیمکت تا رختکن را طی کرد. این هم درس دیگری از فوتبال بود. درس قد خم نکردن در اوج مصائب و تن دادن به تقدیر. ساوتگیت آن شب می‌خواست به تمام مغلوبان جهان بگوید مرگ پایان کبوتر نیست و می‌توان در اوج استیصال بر فراز آشیانه فاخته پرواز کرد.
 
۴- جام تمام شد، اما تصویر پیرمرد فرتوتی که در گوشه‌ای از ومبلی برای بانویش عاشقانه‌ها را خواند تا مرگ فرزندشان بر اثر کرونا را کمی فراموش کند، محال است از حافظه‌ها پاک شود. جام تمام شد، اما در چمدان هیچ مسافری، اندوه و حرمان یافت نشد. فوتبال کار خودش را کرده بود تا گیتی دمی بیاساید و کافه‌های نیمه‌تعطیل تا صبح پلک نزنند. آنجا در لندن، خیابان چهاردهم، ورزشگاه ومبلی، جنب رؤیا‌های یشمی دوآتشه‌ها، از سایه‌های بی‌نشان هیچ خبری نبود.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->