سعیده ساجدینیا - میگویند تنها منبع درآمدشان بستگی به کرم مسافران دارد و میزان انعامی که به باربرها میدهند. برای همین روزهای پایانی ماه صفر که زمان اوج حضور مسافران در مشهد است بهانهای میشود تا به سراغ نیروهای خدمات بار پایانههای مسافربری هوایی، زمینی و ریلی برویم. باربرهایی که هیچ یک حقوق ثابت ندارند و در انتظار کرمی، بار مسافران را جابهجا میکنند.
رزق و روزی انعامی باربرها در فرودگاه
روی صندلیهای فلزی نزدیک به در خروج نشسته است و هم زمان با شمارش پولهای مچاله شده در دست با همکارانش درددل میکند. هر ۳ نفر سرهایشان را به حدی به هم نزدیک کرده اند که انگار نمیخواهند کسی صدای دردشان را بشنود. از اسکناسهای هزارتومانی تا پنج هزار تومانی در میان اسکناسهای توی دستشان به چشم میخورد. یک ده هزارتومانی هم لابه لای اسکناسها دیده میشود. بدون مقدمه میپرسم: «درآمد امروزتان است پدرجان؟» نفس بلندی میکشد و به نشانه تأیید سرش را تکان میدهد و میگوید: ۳۵ هزار تومان برای ۱۸ ساعت کار کردن! بعد در حالی که چشمانش پر از اشک میشود، دستانش را جلو میآورد و میگوید: «به این دستهای پینه بسته نگاه کن، ۴۰ سال است کارگری میکنم دخترجان!» آنها از دیده نشدن با وجود زحمت و تلاش فراوان گله میکنند و میگویند این رنج مشترک همه باربرهاست که برخی از آنها ۲۰ سال سابقه کار بدون بیمه دارند. نگران آینده نامعلوم خود و خانواده هایشان هستند و میگویند: «با مرگ هر کدام از ما، زن و بچه هایمان آلاخون والاخون میشوند و به نان شب محتاج.» باربرهای فرودگاه در ۲ شیفت کاری چرخشی -یک هفته روزکار و یک هفته شب کار- از ساعت ۶ تا ۱۸ و ۱۸ تا ۶ کار میکنند. میگویند نه از جایی حقوق میگیرند و نه بیمه دارند! یکی از باربرها میگوید: فقط ۴۴۰ هزار تومان از همین درآمد را برای بیمه پرداخت میکنم، زیرا ۱۱ سال سابقه بیمه در یک شرکت دارم و تا جایی که بتوانم میخواهم آن را ادامه دهم تا خانواده ام تا حدی امنیت خاطر داشته باشند.
«اگر مسافرها بخواهند خودشان بارشان را با استفاده از چرخها جابه جا کنند که هیچ و نیازی به پرداخت هزینه نیست، اما اگر ما بخواهیم این کار را انجام دهیم برای هر چرخ ۳۰۰۰ تومان باید به شرکت بپردازیم؛ حال مسافر هر چه کرمش باشد، دستمزد پرداخت میکند. گاه که به مبلغ کمتر از ۳۰۰۰ تومان اعتراض میکنیم میگویند: مگر چه کار کرده اید و باور نمیکنند و در این صورت باید از جیب خودمان بگذاریم.» یکی از باربرها میگوید: «به این ترتیب گاه پیش میآید که با ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان به خانه برمی گردیم و شرکت هم هیچ حمایتی از ما نمیکند.» در دسترس بودن ۲۰۰ تا ۳۰۰ چرخ دستی مسئله دیگر باربرهاست که به آن اشاره میکنند. محمد باربر جوانی است که ۷ سال است در فرودگاه باربری میکند. میگوید: «از آنجا که چرخ دستیها در نقاط مختلف وجود دارند، مسافران ترجیح میدهند خودشان بار را جا به جا کنند و کمتر پیش میآید بار را به باربر بدهند.» می گویند در بهترین حالت سقف درآمدشان به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان هم نمیرسد و جمع انعامهایی که در یک شیفت کاری عایدشان میشود به زحمت به سی چهل هزار تومان میرسد.
مسئولان فرودگاه:
در اولین فرصت پاسخ میدهیم
بعد از شنیدن مسائل باربرها پیگیر دغدغههای باربران از فرودگاه شهید هاشمینژاد مشهد میشویم. اما به دلیل حضور نداشتن مدیرکل فرودگاههای خراسان رضوی در مشهد موفق نمیشویم پاسخ درستی از این ارگان دریافت کنیم و مسئولان فرودگاه اعلام میکنند که در اولین فرصت پاسخ دغدغههای باربران شاغل در این مجموعه را به روزنامه شهرآرا ارسال خواهند کرد.
آینده نامعلوم باربرهای پایانه مسافربری
مقصد بعدی مان پایانه مسافربری است؛ جایی که بنا بر آمارهای رسمی، سالانه ٢٥ میلیون مسافر را جابه جا میکند و بیش از ۷ درصد کل مسافرتهای کشور از طریق این پایانه به نقاط مختلف انجام میشود. روی چمنهای ورودی پایانه مسافربری، نقطهای را برای انتظار پیدا کرده اند. با این حال از تابش اشعههای آفتاب بر روی سر و صورتشان درامان نمانده اند. برخی به حالت نیم خیز و آماده باش دراز کشیده اند و برخی زانو به بغل نشسته اند. نگران آینده شان هستند و میگویند: «جوانی و سلامتی مان از دست رفته است، اما هنوز سابقه بیمه درستی نداریم! از ترس بیکاری در هر شرایطی مجبور به کار کردن هستیم تا همین لقمه نان خشک و خالی را برای زن و بچه مان ببریم، اما با فشاری که روی مفاصلمان هست، نمیدانیم تا کی میتوانیم سرپا باشیم.» باربرهای پایانه مسافربری میگویند. «به دلیل مسافت طولانی از محل پیاده شدن مسافران تا سکوهای مسافربری و برعکس، هر روز بارها و بارها مسیری طولانی را طی میکنیم، اما چرخ باربری مان بزرگ و سنگین است و چرخهای آن روان نیست و فشار زیادی بر کمر و زانوی ما وارد میکند.» در گفتگو با آنها متوجه میشوم باربرهای پایانه مسافربری برخلاف باربرهای فرودگاه از مبلغ کرایه گاری دستی سهم دارند. یکی از باربرها میگوید: قیمت پایهای وجود ندارد. هر چه مسافران بدهند، ۷۰ درصدش را شرکت پیمانکار برمی دارد و باقی آن سهم باربر است. ۲۰ سال است که همین ۳۰ درصد در حق باربرها اعمال شده است. هر چه اعتراض میکنیم، راه به جایی نمیبریم. باربر دیگری میگوید: شیفتهای کاری ما ۷ صبح تا ۴ بعدازظهر و ۱۳ تا ۲۱ شب تعیین شده است، اما بعضی وقتها بیشتر هم کار میکنیم و در نهایت به زحمت ۴۰ تا ۴۵ هزار تومان برایمان میماند.
مدیرعامل پایانه مسافربری مشهد:
چرخدستیهای سنگین را تعویض میکنیم
پیمانکارموظف است تمام تعهدات قانونی را رعایت کند و درصورتیکه در هر یک از این وظایف کوتاهی شود کارگران باید با مراجعه به اداره کل کار مشکلشان را پیگیری کنند. ما در مجموعه سالانه نزدیک به ۳۰۰ پیمان میبندیم و نمیشود وضعیت تکتک کارگران را بررسی کرد. درباره بُعد مسافت هم باید بگویم که ساختمان پایانه از ابتدا به همین شکل طراحی و ساخته شده است و نمیتوان مسیر را کوتاه کرد، اما گاریهای حمل بار را تعویض میکنیم ازاینرو تا نیمه آبان گیتها را آمادهسازی و تا پایان سال به تعداد ۲۰ باربر، چرخ دستیهای جدید را با اعتبار ۵۰ میلیون تومان جایگزین میکنیم.
جنگ هر روزه مسافران راه آهن با پلهها
ساعت ۱۴:۴۵ است و آفتاب تند و تیزتر میتابد. باربرها زیر درختی نشسته اند و هنگام درخواست مسافری برای جابه جایی بار به نوبت بلند میشوند و ساک و چمدانها را روی گاری میگذارند و راه میافتند. اوضاعشان زیاد خوب نیست، برای همین در پاسخ به سؤال تکراری ام -کار و بار خوب است؟ سکوت معناداری میکنند و یکی از آنها که حدس میزند خبرنگار باشم میگوید: «کاری نمیتوانید بکنید، همان طور که قبلیها نتوانستند!» بالاخره یکی لب به سخن باز میکند و میگوید: «۲ سال پیش بود که خبرنگاری به اینجا آمد و مسئله پلههای زیاد راه آهن و مشکلاتی را که برای باربرها ایجاد میکند پیگیری کرد و مدیرکل آن زمان هم پاسخ داد به زودی ۲ رمپ راه اندازی میشود، اما فقط در حد حرف بود.» باربر دیگری کمربند طبیای را که به کمرش بسته است نشان میدهد و میگوید: «هه ما هم کـمـربـند میبندیم و هم زانوبند، اما راه که میرویم، زانوهایمان تِرِق تِرِق صدا میدهد. یکی از مشکلاتی که خانواده هایمان با ما دارند، این است که در مهمانیها نمیتوانیم عادی بنشینیم و باید حتما به حالت درازکش باشیم. همین چند وقت پیش بود که یکی از باربرها به دلیل سنگینی بار و در دسترس نبودن همکاری دیگر، مجبور به استفاده از رمپ برقی شد که با ۵ میلیون تومان جریمه حسابی نقره داغش کردند. ۳۰ پله را هر روز با چندین کیلوگرم بار بالا و پایین میرویم.» وقتی درباره درآمد و سوابق بیمه شان پرس و جو میکنم، از فریب کاری برخی پیمانکارها حرف میزنند و میگویند: بعضی از آنها ادعا میکردند ما را بیمه میکنند، بعدها که به دلیلی رفتیم پرینت گرفتیم، مشخص شد برای یکی از سالهای کاری فقط ۲ ماه و برای سال دیگر ۱۵ روز بیمه رد کرده اند.» باربری که حالا چهل ودوساله شده است، میگوید: من از هجده سالگی در ایستگاه راه آهن باربری کرده ام، اما روی هم رفته کمتر از ۱۰ سال سابقه بیمه دارم. باربرهای راه آهن در ۳ شیفت چرخشی فعالیت میکنند و روزگارشان خیلی با باربرهای فرودگاه و پایانه اتوبوسی فرقی نمیکند. اما میگویند: مسافران برای هر جابه جایی، ۵۰۰۰ تومان میپردازند که ۲۵۰۰ تومان آن برای شرکت و ۲۵۰۰ تومان سهم باربر است. به این ترتیب اگر ۳۰ روز ماه را کار کنیم، میشود ۷۵۰ هزار تومان و هرچه مسافران بیشتر از ۵۰۰۰ تومان مصوب انعام بدهند، رزق و روزی ماست.
مدیرکل راهآهن خراسان:
مجهز شدن همه سکوهای راهآهن به رمپ برقی تا سال آینده
فلسفه وجودی باربرها در راهآهن به دلیل وجود پلههاست وگرنه برخی ایستگاههای راهآهن کشور مانند اصفهان که پله ندارند، باربر هم ندارند! بر این اساس اکنون همه سکوها به پلهبرقی و آسانسور مجهز شدهاند و علاوه بر این در راستای ارتقای خدمات ایستگاهی و تسهیل تردد مسافران و زائران ثامنالحج (ع)، سکوهای ۵، ۶ و ۷ به رمپ برقی نیز تجهیز شدهاند. همچنین پروژه تجهیز سکوهای ۱ تا ۴ نیز در حال انجام است و امیدواریم تا شهریور سال ۹۹ به بهرهبرداری برسد. برای استفاده از رمپ برقی، میزان مجاز بار در حد ۹۰ کیلوگرم به صورت نقطهای است و تحمل بارهای ۲۰۰ و ۳۰۰ کیلوگرم را ندارند، زیرا به بیتالمال صدمه میخورد و ممکن است برای مسافران حاضر مشکلی رخ دهد. در رابطه با پیمانکار جدید نیز باید گفت هنوز زمان زیادی از شروع به کار آن نگذشته است و نمیتوان درباره آن قضاوت کرد، اما تمامی قراردادهای اداره کل راهآهن با بخش خصوصی از طریق مجرای قانونی و به صورت متمرکز و از طریق سامانه ستاد انجام میشود و ما هم بر عملکردها نظارت خواهیم داشت. بااینحال چنانچه در اجرای تعهدات کوتاهی صورت گرفت و گزارش مستندی به دستمان برسد، بیتردید پیگیری و در صورت اثبات برخورد لازم انجام میشود.