روایتی از آخرین دستاورد‌های مدیریت شهری مشهد در دوازدهمین نمایشگاه تخصصی خدمات شهری | از دستگاه ریشه‌کن تا پهپاد‌های اطفای حریق + فیلم شهرداری مشهد پیشگام در استفاده از فناوری‌های نوین حاجی‌بگلو: مدیریت شهری مشهد نگین تمامی حوزه‌های مدیریت شهری در خاورمیانه است رئیس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشور: بخش خصوصی اصلی‌ترین حامی مدیریت شهری است+ویدئو پارک خطی شش‌هکتاری در محله شهرک شهید رجایی مشهد به بهره‌برداری می‌رسد + تصاویر انعقاد قرارداد مشارکت شهرداری مشهد با کمیته امداد امام خمینی (ره) معاون استاندار خراسان رضوی: برقی‌کردن قطار مشهد- تهران ۲ میلیارد دلار هزینه دارد پلمب کارگاه تولیدی لوازم آرایشی غیرمجاز در کاشمر (یکم آذر ۱۴۰۳) ناصحی: مشهد قطب دیپلماسی شهری در کشور است ورود نخستین اتوبوس برقی به مشهد تا ۴۵ روز دیگر ارتقای پرشتاب زیرساخت‌های حمل‌و‌نقل بار در مشهد عزم جدی شورا و مدیریت شهری مشهد مقدس برای تقویت دیپلماسی شهری برگزاری اولین نشست شهر‌های ایرانی شرکت‌کننده در اجلاس بریکس پلاس در مشهد + فیلم (یکم آذر ۱۴۰۳) اجرایی‌شدن تنها ۳۰ درصد از پروژه‌های عمرانی مصوب شهر مشهد قطار برقی مشهد-تهران روی ریل تحقق | استاندار خراسان رضوی: با حمایت و اعتبار بودجه‌های ملی قرار است این پروژه به سرانجام برسد آغازبه‌کار دوازدهمین نمایشگاه تخصصی مدیریت شهری در نمایشگاه بین‌المللی مشهد از امروز (یکم آذر ۱۴۰۳) رونمایی از پهپاد‌های آتش نشان در نمایشگاه تخصصی خدمات شهری شهردار مشهد: تقویت دیپلماسی، از سیاست‌های اصلی مدیریت شهری است نشست رئیس و اعضای شورای اسلامی شهر مشهد با احزاب سیاسی | گفتگو با فعالین اجتماعی، کلید بهبود مدیریت شهری در مشهد حضور دادپزشک در آرامستان‌های شهرداری مشهد برای تسریع خدمت‌رسانی به خانواده‌های متوفیان تقدیر فرماندار مشهد از شهردار مشهدمقدس (۳۰ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

محرم در تکیه «سید حیدری» مشهد

  • کد خبر: ۷۷۱۱۰
  • ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۰
محرم در تکیه «سید حیدری» مشهد
یادی از آماده کردن معروف‌ترین و شلوغ‌ترین تکیه در مشهد قدیم که هزینه های آن مردمی و به اعتبار «سید‌حیدری»پرداخت می‌شده است.

هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ تکیه آقای شاه در خیابان سرشور معروف‌ترین و شلوغ‌ترین تکیه مشهد در اوایل قرن است که محل آمد و شد بزرگان و علمای بسیاری در ایام محرم بوده است. تکیه‌ای که گویا همه امور آن با هزینه‌های مردمی و تنها به اعتبار یکی معروف به «آقای شاه» پرداخت می‌شده است. «مرحوم غلامحسین بقیعی» در قسمتی از خاطراتش در کتاب «مزارمیرمراد» نقبی زده به خلق و خوی آقای شاه و مراسم آماده کردن تکیه برای عزاداری در آغاز ماه محرم.

 

او می‌نویسد: در آن زمان، بیشتر جوان‌ها در یکی از هیئت‌های عزاداری یا دوره قرائت قرآن عضویت داشتند. سینه‌زن‌ها هم هر چند هفته یک‌بار، در یکی از خانه‌ها گرد می‌آمدند و به مناسبتی روضه می‌خواندند و سینه مختصری می‌زدند و سپس متفرق می‌شدند، ولی در ایام عزاداری که در حسینیه‌ها را می‌گشودند و دسته برمی‌داشتند، پس از سینه زدن شام یا ناهار هم می‌خوردند. آن زمان در شهر یک «حاج‌محمد‌مداح» بود که صدای خوبی داشت و تا حدودی هم تجوید می‌دانست.

 

او در ایام عزاداری به مجالس بزرگ و معروف می‌رفت و پیش از آغاز روضه در پله اول منبر می‌ایستاد و چند بیت از قصایدی را که شعرا در منقبت و مدح حضرت امیر‌المؤمنین (ع) و دیگر ائمه اطهار (ع) می‌سرودند، با آواز دلنشین می‌خواند و مستعمین را برای شنیدن روضه واعظین آماده می‌کرد. بزرگ‌ترین مجلسی که میدان مناسبی برای عرض اندام و بروز استعداد او محسوب می‌شد، تکیه «آقای شاه» بود. «سیداسماعیل شاه حیدری» معروف به «آقای شاه» مشهورترین و دوست‌داشتنی‌ترین چهره مذهبی آن دوران در مشهد بود. عموم طبقات کوچک و بزرگ او را می‌شناختند و به وی احترام می‌گذاشتند.

 

پیرمرد لاغراندام، راست قامت و قوی‌هیکلی بود. شبیه افراد تیره بربرها. با ریش و سبیل کم‌پشت حنایی رنگ، چشمان نافذ خاکستری درخشان با گونه و پشت پلک‌های پف کرده و پوست سفید. یک عمامه بزرگ سبز پسته‌ای به سر می‌پیچید و شال سبزرنگی را هم به کمر می‌بست، سپس بالای آن جامه، لباده گران‌بهایی می‌پوشید و همیشه نعلین زردرنگی به پا داشت و در حالی که عبای نازکی به دوش می‌انداخت، هر دو دستش را از آستین بیرون می‌آورد و پیشاپیش تنی چند از هوادارانش در کوی و برزن به راه می‌افتاد.

 

بر حسب عادت، گهگاهی در راه می‌ایستاد، نفسی تازه می‌کرد و با صدای بلند می‌گفت: «حیدر». برای همین هم در میان مردم، به «سید حیدری» شهره شده بود.
آقای شاه هر روز با همین هیبت و کبکبه از کوچه‌ها و محله‌ها می‌گذشت، در حالی که همیشه چند ترکه نازک به دست داشت تا اگر مرد یا زنی را در حال گناه دید، با زدن آهسته ترکه به شانه‌اش، به او تذکر بدهد. مردمی که او را می‌دیدند به استقبالش می‌رفتند. هر فقیری هم که از دور صدای حیدر گفتن آقای شاه را می‌شنید، پیش می‌آمد و پشت سرش حرکت می‌کرد.

 

آقای شاه هم در مسیر خود، به اولین نانوایی که می‌رسید، می‌ایستاد با اشاره انگشت، چند عدد نان رایگان می‌گرفت و بین فقرا قسمت می‌کرد و دوباره، حیدرگویان به راه می‌افتاد. منزل و تکیه آقای شاه از دیگر تکایای شهر بزرگ‌تر و مجلل‌تر بود. به همین سبب هم آماده کردن آن در اول محرم رسوم خاصی داشت؛ در واقع چند روز پیش از آغاز دهه محرم و عاشورا دو ستون بلند و قطور در دو نقطه حیاط حسینیه بر پا می‌کردند. روی آن را با چند قطعه چادر بزرگِ پرنقش و نگار می‌پوشاندند و همه دیوار‌ها و منبر را سیاه می‌زدند. سپس طاقه‌های پارچه قلمکار، که روی آن‌ها، اشعار مربوط به ایام عزاداری نقش خورده بود بر لبه بام و جرز دیوار‌ها و طول ستون‌ها می‌آویختند.

 

تعداد زیادی هم بیرق‌های مخملِ سیاه ملیله‌دوزی شده، شمایل ائمه (ع)، تصاویر و مناظری از میدان کربلا، مجلس یزید و تابلوی خیلی بزرگی از قیام و انتقام مختار روی آن به تصویر درآمده بود، نیز روی دیوار‌ها نصب می‌شد. فضای تکیه همیشه شمع‌آجین بود و آن را با قبه‌های شیشه‌ای الوان و پر طاووس آذین می‌دادند. آقای شاه همه جای تکیه را قالی پهن کرده و مقابل منبر و بین دو ستون وسط حسینیه هم سکوی وسیعی برای شبیه‌‍خوانی ساخته بود. در این تکیه بر خلاف جا‌های دیگر به همه مستعمین از بزرگ و کوچک با یک استکان بزرگ چای شیرین و مقداری نان قاق پذیرایی می‌شد.

 

در تکیه سید حیدری، روضه‌خوان‌ها یکی پس از دیگری به منبر می‌رفتند، چند کلمه مصیبت می‌خواندند و پایین می‌آمدند. دسته‌های سینه‌زن و زنجیرزن هم گهگاهی گذرشان به اینجا می‌افتاد. ۳ روز مانده به عاشورا هم شبیه برپا می‌شد و روی سکوی وسط تکیه، داستان نبرد و شهادت امام‌حسین (ع) و شهدای دشت کربلا را به نمایش درمی‌آوردند. ظهر عاشورا هم خود آقای شاه و پسرانش با یقه دریده و سر و صورت گل‌آلود به صحنه می‌آمدند و با حالت سوزناکی نوحه می‌خواندند.


شایع بود که هیچ واعظ، روضه‌خوان، مداح یا تعزیه‌گردانی از آقای شاه پول نمی‌گیرد و همه، خودشان داوطلبانه و افتخاری به تکیه می‌آمدند. چون که خود او، ثروت، مکنت یا درآمد معینی نداشت که بتواند هزینه امور عزاداری را بپردازد، اما صاحب چنان اعتبار و موقعیتی بود که هر وقت به هر تاجر، ملاک یا ثروتمندی می‌گفت، برای مصرف حسینیه، فلان مقدار قند، چای، زغال یا فلان مبلغ پول نقد بدهد ردخور نداشت نپذیرند.

 

همه با چهره گشاده و از جان و دل سهم خودشان را می‌دادند. حاج محمد مداح هم از آقای شاه پول نمی‌گرفت. یعنی از هیچ‌کس دیگر هم پول قبول نمی‌کرد و کسر شأن خود می‌دانست که برای مدح ائمه اطهار (ع) پول بگیرد. کار اصلی و همیشگی حاج محمد عطاری بود و از این طریق امرار معاش می‌کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->