«مشهد برای امام رضا (ع)»؛ این ترجمان معرفتی جملهای است که در ایام محرم مشهد را زیباتر کرد با هشتگ # مشهد- برای- حسین (ع). واقعیت هم همین است و حقیقت نیز هم که مشهد برای امام رضا (ع) است و قبل از آن برای پیامبر اعظم (ص) و امام مجتبی (ع). این نسبت هم فقط قرار نیست در ظاهر شهر نمود داشته باشد، بلکه در ضمیر شهر و شهروندان هم باید جریان داشته باشد تا چنانکه درودیوار به نام حضرت تبرک میجوید، آدمها هم در کرامت اخلاقی و معرفتی این ۳ نور مطلق -که در حقیقت نور واحدند- به بزرگی برسند. این نیز نشاید مگر از طریق شبیهسازی پندار و رفتار و گفتار به آنچه در زندگی رسول خدا (ص) و ۲ حجت خدا خوانده و شنیدهایم. درجه تعالی ما دقیقا به این همانندسازی بستگی دارد. به همان اندازهای که به اخلاق نبوی و مجتبوی و رضوی متخلق بشویم، از این تعالیشان بهره خواهیم برد و عزاداریها و سیهپوشیها و «زمستان چشمیها» نیز زمانی به ارج بایسته میرسد که در رفتار نیز تجلی یابد. چیزی که متأسفانه چندانکه باید وجود ندارد. خبرهای نزاع و میزان طلاق و پرهیز از سنت نبوی میتواند ۲ شاخص باشد که شخصیت عملی جامعه را نشان میدهد و این ۲ نشان میدهد که باید خیلی زود در مسیر خود تغییر ایجاد کنیم. نمیخواهم در این ایام که همهجا سخن از اهلبیت عصمت و طهارت است، به این مباحث بپردازم که جان را میآزارد و روح را میخراشد، بلکه این ۲ گزاره را مطرح کردم تا توجهمان بدهد که باید نهاد جان را به انوار الهی چنان روشنی بخشید که تاریکی فرصت بروز نیابد. در فضای روشن است که میتوان درسها خواند از پیشوایان معصوم. میتوان از پیامبر بزرگوار آموخت که «دین»، اخلاق است و کسی که اخلاق ندارد، باید به بازخوانی ایمان خود هم بسنجد که رسول خدا در برابر پرسش «ماالدین» بهصراحت از اخلاق سخن میگویند. در رفتار هم پاسخ مردِ خاکسترریز را با عیادت در بیماریاش میدهند و در مواجهه نه با دوستان که با دشمنان هم خیلی فراتر از مدارا، به مروت رفتار میکنند. امام مجتبی (ع) هم میوه همین نگاه را در سبد اجتماع قرار میدهند و پاسخ حضرتشان به مرد دشنامگو و پرخاشجوی شامی بهگونهای است که او را از منتهی الیه جاده دشمنی به سرخط دوستی میرساند و به اعترافی چنین وامیدارد که تا پیشازاین تو و پدرت مبغوضترین افراد نزد من بودید و اینک محبوبترینها هستید. حضرت رضا (ع) را که به رأفت و مهربانی، آوازه جهانی است و رئوف، ادامه ابالحسن است که بعد از سلام به آقا بر زبان میآید؛ السلام علیک یا ابالحسن، ایها الرئوف... این ۳ گزاره، یعنی مهربانی و گذشت و کرامت، درس این بزرگواران است در همه زمین و فراخنای زمان. راز بزرگی هم دقیقا همینجاست و هر فرد و جامعهای که طالب بزرگی و رستگاری است، باید گذشت را، مهربانی را و مروت را سرلوحه کار و رفتار خویش قرار دهد که جز این راهی برای کرامت نمیتوان یافت. چاره همه مشکلات هم همین است؛ مهربانی و رحمت آوردن بر یکدیگر. راه سعادتی که رسول خدا (ص) در ۲ کلمه تعلیممان میفرماید که «ارحموا، ترحموا»؛ رحم کنید تا به شما رحم شود. این رحم، رحمت خدا را به زمین میآورد و زمینیان را شأنی آسمانی میبخشد. در شخصیت آسمانی انسان هم این تندخویی و نزاع و دوری و تزاحم و طلاق، جایی ندارد. جایی که این مزاحمهای اخلاقی نباشد، سکه رفتار مردم به نام نبوت و امامت است و مشهد و مشهدیها برای امام رضا (ع) برمیخیزند و فرش میگسترانند برای قدوم زائران و عزاداران روزهای آخر صفر...