به گزارش شهرآرانیوز، کیمیا یوسفی که کمتر از یکماه قبل پرچمدار افغانستان در المپیک توکیو بود، هیچگاه تصور نمیکرد که وضعیت کشورش اینگونه شود. به همین دلیل هم به افغانستان رفته بود تا گامی برای گسترش و پیشرفت ورزش بین زنان بردارد. او درست یکروز قبل از سقوط فرودگاه کابل به ایران برمیگردد. میگوید یکهفته است که از غم افغانستان تب کرده و خانهنشین شده است. میترسد همه تلاشهایی که زنان افغان در عرصههای مختلف کردهاند، زیرسایه طالبان از بین برود، اما همین که به قدرت دختران و پسران کشورش فکر میکند، انگار که خونی تازه در رگهایش جاری میشود؛ لحن صدایش عوض میشود، آنها را خطاب قرار میدهد و با اطمینان میگوید که به عقب برنمیگردیم.
کیمیا یوسفی که در مشهد به دنیا آمده و بزرگ شده، در جدیدترین گفتوگویش که با ایسنا انجام داده، از حال بد این روزهایش گفته است. یوسفی بیستوچهارساله عضو تیمملی دوومیدانی افغانستان و رکورددار دوهای سرعت کشورش است. او در ۲ دوره المپیک شرکت کرده است و چند هفته قبل در بازیهای توکیو پرچمدار افغانستان بود.
الفبای دوومیدانی را در مشهد به من آموختند و پرورشم دادند تا توانستم برای کشورم افتخار کسب کنم. بارها در سطح بینالمللی به رسانههای افغانستان و ایران گفتهام که هیئت دوومیدانی مشهد و فدراسیون ایران در رسیدن من به این جایگاه نقش مؤثری داشتهاند. در این سالها با من مثل قهرمانان ایران رفتار کردند و هیئت دوومیدانی مشهد تمام امکانات و امتیازاتی را که به قهرمانان استان میداد، به من هم اختصاص داد و هیچ تبعیضی قائل نبود. بهجز من تعداد زیادی ورزشکار در ایران حضور دارند و روزبهروز هم بیشتر میشوند.
برخی بعد از المپیک ریو به من گفتند که برایمان الهامبخش بودهای تا در دنیای مهاجرت ورزشکار شویم، از آن زمان تعداد خیلی بیشتر شده است. اوایل کانون مهاجران تکواندو خیلی فعال بود، بعد از آن در دوومیدانی اتفاق جدیدی افتاد و من به المپیک رفتم، سپس رشتههایی مثل والیبال فعال شدند. هرچند آمار دقیقی از تعداد ورزشکاران ندارم، میدانم تعدادشان زیاد شده است. خدا را شکر میکنم، چون اتفاق خیلی خوبی است.
ورزش زنان در افغانستان نوپاست. بهتازگی برنامهریزی شده در ردههای پایه نفراتی را رشد دهند. چندین مرحله لیگ رشتههای مختلف برگزار شد. دختران تشویق میشدند و حمایت معنوی خوبی داشتند. هر فدراسیونی دخترانش را تا جایی که میتوانست حمایت میکرد و از آنها میخواست بهسمت ورزش بیایند، اما الان نمیدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. نمیدانم آینده ورزش زنان چه میشود، چون هیچچیز پیشبینیپذیر نیست.
با ورزشکاران کشورم ارتباط دارم. چند روز دیگر بازیهای پاراالمپیک برگزار میشود، اما تیم ما اجازه خروج از افغانستان را ندارد. یکی از آنها خانم زکیه خدادادی در تکواندوست که نمیدانیم میتواند برود یا نه، چون صحبتهایی که طالبان کردهاند برخلاف حرفهای اخیرشان است. نمیدانم چند دختر پاراالمپیکی داریم، فقط میدانم خانم خدادادی از رسانهها، سازمان ملل و حقوق بشر خواست و التماس کرد که رایزنی کنند تا به المپیک برود، اما صدایش به جایی نرسیده است.
غم این اتفاق آنقدر سنگین است که از یکهفته پیش که از افغانستان برگشتهام، تب دارم و در خانه افتادهام. نمیتوانم این غم را توصیف کنم. جمعه گذشته که در کابل بودم، شهرهای اطراف در دست طالبان بود، اما هنوز کابل سقوط نکرده بود و اصلا فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیفتد. نمیخواستم به ایران برگردم، چون ورزش افغانستان نوپاست و با چند نفر صحبت کرده بودیم که ورزش را از پایه رشد بدهیم.
این برنامه را در ذهنم داشتم و گفتم فعلا به ایران نمیروم، اما با اصرارهای دبیر فدراسیون دوومیدانی افغانستان برگشتم که حتی من را تا فرودگاه همراهی کرد. فرودگاه کابل روز بعد از آمدنم سقوط کرد و بهدست طالبان افتاد. با اینکه متعلق به ۲ کشور هستم و هیچ تفاوتی بین ایران و افغانستان حس نمیکنم، دوست داشتم در این وضع در افغانستان باشم، شاید کاری انجام میدادم، اما از آنجایی که رفتار طالبان پیشبینیپذیر نیست، گفتند بهتر است برگردم.
قبل از تسلط طالبان بر افغانستان خیلی راحت رفتوآمد میکردم. هر سال دوسه بار برای مسابقه یا برنامههای دیگر به افغانستان میرفتم و هیچ مشکلی وجود نداشت، اما الان شرایط عوض شده است و هیچچیزی پیشبینیشدنی نیست. طالبان گفتهاند با حضور زنان مشکلی نداریم، اما در کنارش اتفاقاتی افتاده است و کارهایی انجام دادهاند که حرفشان را نقض کردهاند. نمیتوانیم پیشبینی کنیم که چه اتفاقی میافتد؛ امیدوارم به ۲۰سال قبل برنگردیم، چون زنان افغانستان در این ۲۰سال تلاش کردند خودشان را در عرصههای مختلف ورزش، سیاست، تجارت و... به جامعه ثابت کنند. نمونهاش رئیس فدراسیون دوومیدانی است که در المپیک شرکت کرد و چند سال بعد نماینده مردم کابل در مجلس شد. امیدوارم زحمات زنان افغانستان نادیده گرفته نشود و بتوانند فعالیت کنند.
قبل از این وضعیت روی سخنم دائم با دختران بود و به آنها میگفتم هر آرزویی دارید، تلاش کنید، چون به دستش میآورید. اکنون هم به آنها میگویم قوی باشند. امید ما به خداست تا برای کشورمان اتفاق قشنگی بیفتد. نسل امروز دختران افغانستان خیلی قوی هستند و مطمئنم به عقب برنمیگردیم. باتوجهبه شناختی که از جامعه و جوانان افغانستان دارم، مطمئنم که این شرایط را نمیپذیرند، چون الان همه تحصیلکرده و قویتر هستند. از مردم ایران هم که همیشه کنار مهاجران بودهاند، میخواهم برای مردم کشورم دعا کنند.