امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ کتابتقرآن در ابتدای پیدایش اسلام و به سفارش و توصیه پیامبر (ص) به خط کوفی آغاز شد. بعد از کتابت آیات و سورشریفه قرآن روی رقعههایی از استخوان شانه حیوانات اهلی و سنگهای سپید نازک، بیشتر مورخان از ۴۰ نفر به عنوان کاتبان وحی نام برده اند که نام مبارک حضرت علی (ع) و سالم مولی ابی حذیفه، حذیفه بن یمان، مغیره بن شعبه، ابو ایوب انصاری، حنظله بن الربیع معروف به حنظله کاتب، زید بن ثابت و معاذ بن جبل در میان آنها آمده است. قرآنهای منسوب به دستخط امامان شیعه (ع) مجموعهای از قدیمیترین مصاحف قرآنی در جهان اسلام و به ویژه ایران را تشکیل میدهند.
بیشتر این مصاحف اکنون در کتابخانهها و موزههای ایران و پس از آن در عراق، ترکیه، مصر، یمن، هند و برخی کشورهای اروپایی، چون انگلستان و آلمان نگهداری میشوند، اما نکته مهم در بررسی این مصاحف؛ درستی انتساب آن هاست. برخی از محققان با بررسیهای دقیق نسخه شناسانه به صحت انتساب این قرآنها پرداخته اند. در این گفتگو با دکتر مرتضی کریمی نیا، قرآن پژوه و متخصص در حوزه نسخههای خطی، برآنیم تا شواهد تاریخی و درون متنی این انتسابها را بررسی کنیم.
کتابت برخی از نسخههای کهن قرآنی را به برخی از شخصیتهای معروف صدر اسلام، چون امامان (ع)، برخی صحابه یا تابعین نسبت داده اند. این انتساب گاه به سبب وجود رقم الحاقی در پایان نسخه و گاه تنها انتساب و شهرتی شفاهی است. هرچند به دشواری میتوان صحت این انتسابها را اثبات کرد و حتی در بیشتر موارد، شواهدی علیه این گونه نسبتها و رقمهای الحاقی وجود دارد، اما نباید فراموش کرد که این نسخهها و مصاحف قدیمی، صرف نظر از انتسابشان به افرادی در صدر اسلام، خود آثار تاریخی بسیار ارزشمند و مهمی هستند که در پژوهشهای کنونی ما در باب تاریخ کتابت قرآن بسیار به کار میآیند.
اگر میتوانستیم کتابت یک نسخه قرآنی کهن به امام علی (ع) را قاطعانه اثبات کنیم، در آن صورت جزییات بسیار دقیق تری در باب تاریخ قرآن در نخستین دهههای ظهور اسلام به دست میآوردیم، اما اکنون هم که چنین دستاورد ارزشمندی را در اختیار نداریم، نمیتوانیم از دیگر ارزشها و قابلیتهای موجود در این نسخهها چشم پوشی کنیم و آنها را به آثاری تنها موزهای تبدیل کنیم.
از همین رو، انتشار هریک از نسخههای قرآنی برجای مانده از قرون نخست، اول تا سوم، و تلاش برای یافتن تاریخ تقریبی کتابت آن میتواند به دانشمندان و محققان رشتههای مختلف علمی کمک کند تا پارهای از نظریات علمی خود را تأیید و برخی را تصحیح کنند و چه بسا، پارهای را به دلیل تضاد با شواهد و اسناد کهن، کنار بگذارند. این امر تنها به بررسی و بازنگری نظریات معروف درباره تاریخ نزول و جمع قرآن مربوط نمیشود، بلکه بخش وسیعی از نکات تاریخی در باب تاریخ ظهور اسلام، خط و کتابت عربی، کتابت قرآن، رسم المصحف و هجاء المصاحف، اعراب قرآن، مصاحف و قرائات صحابه، اختلاف مصاحف الامصار، قرائات سبعه و قرائات شاذ، تقسیم بندیهای قرآنی، پیدایش و تطور تذهیب و تزیینات قرآنی و مانند آن را در بر میگیرد.
در سالهای اخیر من موفق شدم پژوهشی طولانی و دقیق در باب «مصحف مشهد رضوی» انجام دهم. این اثر (مشتمل بر دو نسخه به شمارههای ۱۸ و ۴۱۱۶ در کتابخانه آستان قدس رضوی) یکی از قدیمیترین مصاحف قرآنی است که از قرن نخست هجری به دست ما رسیده است. به سبب وجود وقف نامهای در آغاز آن از حدود قرن پنجم هجری، این اثر به حضرت علی (ع) نسبت داده شده و این انتساب با خط نسخی متأخر در جاهای دیگر مصحف نیز ذکر شده است. هنگام نگارش مقدمهای تفصیلی بر چاپ عکسی این اثر مهم تاریخی، ناگزیر بودم که در باب انتساب نسخههای قرآنی مختلف به امامان (ع) و نیز به برخی از صحابه و تابعین تحقیق کنم.
امروزه با جست وجو در موزهها و کتابخانههای جهان، میتوان نسخههایی از قرآن را یافت که کتابت آنها به افرادی مشهور از قرن اول و دوم هجری نسبت داده شده است. بیش از ۵۰ نسخه قرآنی به خط امام علی (ع) و بیش از یک صد نسخه دیگر به خط دیگر ائمه (ع) منتسب شده است. این در حالی است که تا اواخر قرن سوم هجری، به ندرت میتوان نسخهای از قرآن یافت که نام کاتبی عادی و غیرمعروف در پای آن باشد.
در واقع این سنت که کاتب نام خود را در پایان یا در وسط نسخه قرآنی ذکر کند، امری متأخر از قرن دوم و حتی میانههای قرن سوم هجری است، بنابراین وقتی کاتبان مصاحف قرون نخست نام خود را در این نسخهها نمینوشته اند، انتساب قرآن به افراد معروف در صدر اسلام با تمسک به عبارتی، چون «کتبه علی بن ابی طالب» نوعی آناکرونیسم (anachronism) یا ناهمزمانی تاریخی (المفارقة التاریخیة) در خود دارد. این امر ما را به تردید در صحت انتساب امضاهای موجود در پایان برخی مصاحف کنونی وا میدارد.
طی یک دهه گذشته، من با بررسی نزدیک به ۲۰۰ نسخه قرآنی منتسب به امامان شیعه علیهم السلام بدین نتیجه رسیده ام که به سختی میتوان کتابت این نسخهها را به امام على علیه السلام و دیگر فرزندان ایشان نسبت داد و در اینجا دلایل و شواهد خود را ذکر خواهم کرد.
رویت مصحف یا اذعان به وجود مصاحفی با امضای امام علی (ع) در منابع کهن قرون چهارم هجری به بعد گزارش شده است. من در اینجا به سه نمونه از این منقولات اشاره میکنم. نخست «الملک العزیز بن بویه، أبومنصور بن الملک جلال الدولة» در سال ۴۱۵ قمری در شهر میافارقین، قرآنی به خط امام (ع) را به نصرالدوله ابونصر احمد، حاکم قدرتمند موصل و میافارقین اهدا کرده است. همچنین میدانیم که ابن ندیم قرآنی به خط حضرت علی (ع) نزد «ابویعلی حمزه حسنی» مشاهــده کرده است.
سومین گزارش از اوایل قرن ششم هجری در اثر «مقریزی» آمده است که میگوید: «مأمون بطائحی، وزیر ابوعلی منصور بن احمد معروف به الأمر بأحکام الله، خلیفه فاطمی، دستور به طلاکاری مصحفی به خط امام علی (ع) داده که در جامع عتیق (فسطاط یا قاهره) نگهداری میشده است.» با این همه، این انتسابها به دورانی پیش از قرن چهارم بازنمی گردد، به این معنا که هیچ اثر یا روایتی در اختیار نیست که نشان دهد فردی در قرن دوم یا سوم، نسخهای از قرآن به خط و امضای امام علی (ع) یا دیگر امامان را دیده یا آن را گزارش کرده باشد.
دلایل گوناگونی برای رد این مسئله وجود دارد. یکی اینکه؛ مصحف عثمان یا مصحفهای رونویسی شده از روی مصحف عثمان تا مدتها در شهرهای مختلف بصره، کوفه، شام و مدینه در دسترس بوده است. گزارشهای متعددی از عالمان قرون دوم تا پنجم هجری در دست است که به برخی از ویژگیهای این مصاحف به اجمال یا تفصیل اشاره کرده و مشاهده عینی چنین مصاحفی را گزارش کرده اند. این در حالی است که هیچ گاه روایتی دال بر رؤیت نام امام علی (ع) در پایان مصحفی از قرآن در این قرون ثبت نشده است.
به یاد بیاوریم که حتی مصاحف غیرعثمانی، چون مصحف ابن مسعود تا مدتها در کوفه رواج داشته و نمونههایی از آن را ابن ندیم در الفهرست خود گزارش میکند. چگونه ممکن است که جزئیترین اطلاعات درباره مصاحف عثمانی و غیرعثمانی در روایات قدیم و مشاهدات عالمان اسلامی قرون نخست گزارش شده باشد، اما هیچ کس از نسخهای از قرآن با امضای یکی از ائمه اطلاعی ندهد و محتوای نسخه را گزارش نکرده باشد؟
همین طور امضا کردن نسخه قرآنی در قرون نخست، به ویژه در قرن اول و دوم امری مرسوم و متداول نبوده است. اگر این امر در آن دو قرن رایج میبود، چنین نکته مهمی در قدیمیترین آثار اسلامی همانند کتب تراجم، فهرست، رجال، یا کتب المصاحف گزارش میشد. افرادی، چون ابن الندیم جزئیترین گزارشها یا مشاهدات شخصی خود در باب مصاحف قرآن را گزارش میکنند، اما هیچ اشارهای به ذکر نام کاتبان نسخهها در انجام آن ندارند. شگفت آنکه در غیاب نام بسیاری از کاتبان معمولی که قرآن را بارها و بارها طی قرون نخست کتابت کرده اند، تنها و تنها ذکر نام امام علی (ع) و فرزندان ایشان در انتهای برخی از مصاحف کنونی مییابیم.
دیگر اینکه هیچ یک از راویان و اصحاب ائمه (ع) از وجود یا رؤیت مصحفی به امضای امام على (ع) و دیگر ائمه سخن نگفته اند. هیچ یک از راویان و ادیبان، مورخان و عالمان قرون اول تا سوم نیز از مشاهده نسخه قرآن ائمه (ع) سخن نگفته اند و اینکه در بسیاری از موارد، نشانههای تأخر مصاحف منسوب به ائمه (ع) را با دقت ظاهری در خود این نسخهها میتوان دریافت. از جمله آنکه برخی از این مصاحف روی کاغذ کتابت شده اند که به طور قطع در دو قرن نخست در عراق و حجاز و شامات وجود نداشته است.
از دلایل دیگری که میتوان به آن اشاره کرد وجود تفاوتهای بسیار زیاد از حیث املاء، رسم الخط و قرائت بین قرآنهای مختلف منسوب به خط امام علی (ع) نشان از امکان نداشتن صحت انتساب تمامی این مصاحف به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد. براساس مشاهدات و بررسیهایی که انجام داده ام، هیچ گاه دو قرآن منسوب به خط امام علی (ع) با یکدیگر تطابق یا تشابه کامل ندارند. در برخی از این مصاحف، تک تک آیات جداسازی شده اند. در برخی دیگر، پایان هیچ آیهای معین نشده، بلکه بعدها فردی دیگر آیات هر سوره را بدون احتساب بسمله، بر طبق دیدگاه اهل سنت، تخمیس و تعشیر کرده است.
نکته دیگر اینکه دقت در نوع خط کوفی به کار رفته در بیشتر مصاحف منسوب به امام علی (ع) و نیز دیگر ائمه (ع) نیز نشان از جعلی بودن این انتسابها دارد. برای بسیاری از افراد که در قرنهای میانه به انواع خطوط نسخ و محقق و ثلث و ریحان عادت ذهنی و بصری داشته اند، تمایز میان سبکهای مختلف خط کوفی ممکن نبوده است و از همین رو، به سهولت هر خط کوفی را به افرادی در قرن نخست نسبت میداده اند. در جایی که برخی از بزرگترین خوش نویسان و خطاطان اسلامی، چون ابراهیم سلطان تیموری به سادگی، کتابت قرآنی با خط کوفی متأخر مشرقی در قرن پنجم هجری را به امام جعفر صادق (ع) نسبت داده اند، پذیرش این باور در میان عموم مردم و حتی برخی عالمان شیعه، چون شیخ بهایی چندان دور از انتظار نیست.
امروزه با کمی دقت به سهولت میتوان تشخیص داد که انتساب بسیاری از قرآنهای مکتوب به خط متأخر کوفی مشرقی یا کوفی ایرانی به شخصیتهای قرون اول و دوم جعلی است، زیرا که خط کوفی این گونه مصاحف نمیتواند پیشتر از قرن چهارم هجری پدید آمده باشد.