گروه تاریخ و گردشگری شهرآرانیوز | رویداد مهم و اثرگذار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ نقطه آغازی بر پایان قطعی نظام سلطنت و برچیدن حکومتی خودکامه در تاریخ ایران است که در ادبیات معاصر به «جمعه سیاه» شهرت دارد.
رژیم پهلوی در ۵۳ سال حکومتش بر ایران، حتی یک روز را هم بدون مخالف سپری نکرد و همواره مشروعیتی متزلزل داشت. این اتفاق کمسابقه در همه سلسلههای حاکم بر ایران، نشان داد مردم پس از انقلاب مشروطه فهم و آگاهی بهتری بهدست آورده بودند و نگذاشتند مانند بسیاری از حکومتها با عمر بیش از ۱۰۰ سال، رژیم پهلوی هم چنین چیزی را تجربه کند. از سوی دیگر، رهبری صریح و دانا به اوضاع کشور حتی اگر در تبعید باشد، برگ برنده مخالفان پهلوی بود و امامخمینی (ره) این مسئله را بهخوبی دریافته بودند.
حوادث سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بهگونهای رقم خورد که جای هیچ اماواگری را درباره مسامحه با حکومت پهلوی باقی نگذاشته بود و رژیم هم بهجای نزدیککردن خود به مردم و باور و خواستههای آنان، همچنان چشمانتظار حمایتهای غرب بهویژه آمریکا بود. اما توفان انقلاب چنان افسارگسیخته در حرکت بود که هیچ نیرویی توان برابری با خشم مردم ایران از رژیم غربگرای پهلوی را نداشت. حادثه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و تظاهرات بیسابقه مردم ایران، آغازی بر پایان رژیم پهلوی بود.
پس از آنکه سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ در آتش سوخت، دولت جمشید آموزگار سقوط کرد و براساس دستور شاه، جعفر شریفامامی با شعار «دولت آشتی ملی» کابینه تشکیل داد. وی از آنجا که فرزند یک روحانی بود، سعی کرد خودش را مذهبی جلوه دهد تا از این راه بتواند در افکار دینی مخالفان و توده مردم تأثیر بگذارد. اما مخالفان هیچگاه با یکی از چهرههای اثرگذار فراماسونری لژ پهلوی کنار نیامدند و دولت او را گرفتار مشکلات جدی کردند.
عید فطر آن سال در ۱۳ شهریور بود و بنا به درخواست رهبران انقلاب، تظاهرات پس از پایان نماز عید از قیطریه بهسمت ونک و مناطق جنوب تهران آغاز شد و تا ساعت ۶:۳۰ عصر ادامه داشت و سرانجام در میدان آزادی تهران به پایان رسید. اسناد نشان میدهد بیش از ۶۰ هزار نفر از مردم تهران و نزدیک به ۳ میلیون نفر در سراسر کشور راهپیمایی اعتراضی انجام دادند و کنترل اوضاع از دست رژیم خارج شد.
پس از شنیدن گزارشهای ساواک، دولت ضمن محکومکردن این تظاهرات بیانیه حکومت نظامی را صادر کرد و شخص شاه ضمن موافقت با آن، در ۱۵ شهریور دستور بازداشت کریم سنجابی، مهدی بازرگان، داریوش فروهر، نصرتالله معینیان، عبدالکریم لاهیجی، محمود اعتمادزاده، هدایتالله متیندفتری و رحمتالله مقدم مراغهای را صادر کرد و آنان ۱۶ شهریور دستگیر شدند.
رژیم بهعمد یا بهسهو با اعلام دیرهنگام حکومت نظامی در ساعت ۶:۳۰ بامداد ۱۷ شهریور، مردم ناآگاه از قوانین حکومت نظامی را به خیابان کشاند. البته امروز میتوان ادعا کرد که اگر حتی حکومت ۴۸ ساعت قبل نیز حکومت نظامی را اطلاع میداد، مبارزان و انقلابیون بازهم به صحنه میآمدند. بااینحال، این لحظات ابتدایی بامداد نشان از توفانی سخت با خود داشت.
فرماندار نظامی تهران ارتشبد غلامعلی اویسی بود که نقش فعالی در سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ داشت و به «قصاب تهران» مشهور بود. وی اعلامیه حکومت نظامی را نظر به «ایجاد رفاه مردم و نحوه نظم، از ساعت۶ صبح ۱۷ شهریور به مدت ۶ ماه» بیان کرد و از مردم خواسته بود تجمع نکنند.
میدان ژاله و خیابان ژاله در جنوب تهران که امروزه به میدان شهدا و خیابان مجاهدین اسلام معروف است، مملو از جمعیت شده بود که ناگهان مشاهده شد مکان یادشده از ۴ طرف بسته شده است و مردم در محاصره کامل هستند.
نیروی نظامی ابتدا ادعا کرد قصد تیراندازی ندارد و خواهان متفرقشدن مردم است. معترضان بدون شعار و حرکت اضافه روی زمین نشستند. اما از آنجا که قتلعام مردم دستورکار فرمانداری نظامی تهران بود، به همین اعتراض خاموش با صفیر گلوله پاسخ دادند و یکی از خونینترین روزهای مبارزه در تاریخ معاصر ایران رقم خورد.
در مناطق جنوبی تهران برای پراکندهکردن جمعیت از بالگردهای نظامی استفاده شد. یک روزنامه اروپایی دراینباره نوشت: این بالگردها «کوهی از اجساد متلاشیشده» را برجا گذاردند. در میدان ژاله، تانکها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکندهکردنشان ناتوان بودند، شروع به شلیک بهسمت مردم کردند. بنا به نوشته یک خبرنگار اروپایی، این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بیحرکت شلیک میکردند.
گزارشهای ساواک نشان میدهد برخی از سربازان گارد هنگامی که خشونت و بیرحمی فرماندهانشان را دیدند، از تیراندازی مستقیم به مردم تمرد کردند. یکی از گزارشها نشان میدهد یکی از سربازان گارد، فرماندهاش را میزند و سپس خودکشی میکند. همچنین در همین اسناد نام ۳ سرباز گارد بهنامهای «قاسم دهقان»، «علی غفوری» و «محمد محمدی» آمده است که از حادثه میدان ژاله گریختهاند و ۲ روز بعد با کشف محل اختفای آنان و ضمن درگیری، «محمد محمدی» به شهادت میرسد.
فردای این تظاهرات بزرگ و مهم، امامخمینی (ره) همراه با آیات عظام سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدمحمدکاظم شریعتمداری، اقدام ناجوانمردانه رژیم را محکوم کردند و جامعه بازاریان تهران و دیگر شهرهای مهم نیز اعلام تعطیلی کردند. دولت ایالات متحده آمریکا همچنان پشتیبان شاه بود و همین مسئله گواهی شد بر این ادعا که رژیم متکی به غرب و امپریالیسم جایی در ایران نخواهد داشت.
آمار شهدای ۱۷ شهریور در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی ایران با هیجان و اغراق از سوی برخی شاهدان اعلام میشد و حتی تا عدد ۴۰۰۰ تن نیز تخمین زده میشد، اما فرمانداری نظامی تهران این آمار را ۸۷ تن اعلام کرد و سالها بعد و در پژوهشهای سندی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی، آمار شهدا ۸۸ نفر اعلام شد که ۶۴ نفر از آنان در میدان ژاله به شهادت رسیده بودند.
این روز و این رویداد در میان رویدادهای سال آخر حکومت پهلوی اهمیت بسیاری داشت. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفان و مبارزان برای همیشه از حکومت جدا شد و امکان هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب شد. احساسات مردمی به ضدیت با شاه، بیش از پیش تحریک شد و موقعیت میانهروهایی که بهدنبال نوعی مصالحه و سازش بین انقلابیون و سلطنتطلبان بودند، تضعیف شد؛ بهگونهای که عملا مردم به ۲ گروه «انقلابی بنیادی» یا «ضدانقلاب نظامی» تقسیم شدند. از سوی دیگر حمایتهای بعدی ایالات متحده آمریکا از شاه، سیاست دوگانه آمریکا در قبال ایران را که با تبلیغات سیاسی فشار آمریکا بر شاه برای گسترش فضای باز سیاسی بهکلی منافات داشت، نشان داد. مشاور امنیت ملی آمریکا، زبیگنیف برژینسکی، درباره این رویداد گفت: رویداد میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این رویداد، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.