گروه فرهنگ | شهرآرانیوز - جلال آلاحمد، یکی از نمونههای استثنایی ادبیات و اندیشه در نیمه اول قرن اخیر است. مردی که هرگز قلمش را نفروخت و علاوه بر جایگاهش به عنوان نویسنده داستان، در مقام مترجم، منتقد ادبی، کنشگر سیاسی و روشنفکر نیز شناخته میشد. آلاحمد یکی از اندیشمندان مورد احترام، در میان بیشترروشنفکران ایرانی بود که با نثر روان و موجزش توجه اهالی ادبیات را به خود جلب کرد. او که چند ترجمه مهم را نیز در تاریخ ادبیات فارسی به نام خود ثبت کرده، به واسطه سفرنامه حج خود با نام «خسی در میقات» بسیار معروف شده است.
جلال آلاحمد از نویسندگان موردتوجه رهبر فرزانه انقلاب نیز به شمار میرود. چنان که ایشان چندین بار درباره اثر مهم جلال به نام «در خدمت و خیانت روشنفکران» سخن گفتهاند. کتابی که در زمان حیات نویسنده و به واسطه اعمال فشار فرهنگی از سوی رژیم پهلوی دوم امکان منتشر شدن پیدا نکرد. رهبر انقلاب، آلاحمد را به دلیل نگاه انتقادیاش در مذمت روشنفکری کورکورانه، یا به تعبیر جلال «غربزندگی»، مورد ستایش قرار داده و بر اهمیت دیدگاه او درباره خصلتهای عوامانه روشنفکری (یعنی تقابل با مذهب، دلدادگی به سنتهای غربی و درسخواندگی) تأکید کردهاند.
جلال آلاحمد، علاوه بر چیرهدستی و تسلطش در ادبیات فارسی و خلق متون ماندگار در عرصه تخصصی ادبیات، به عنوان یک متفکر و تئوریسین فرهنگی نیز در تاریخ ایران ماندگار شده است. از مردی حرف میزنیم که به دنبال احیای هویت ایرانی بود و هر گونه تقلید و چشم دوختن به عامل خارجی را مورد نکوهش قرار میداد. جلال آلاحمد به عنوان یک متفکر روشنفکر، به واسطه سرخوردگیهای سیاسی و اجتماعی ناشی از وقایع به کودتای سال ۱۳۳۲، نگاه خود را بر مقولات فرهنگی متمرکز کرده بود و همواره جایگاه معلمی را مورد ستایش قرار میداد. از وی بیش از سی اثر مختلف، اعم از کتاب، مقاله، داستان، ترجمه و... باقی مانده که برخی از مهمترین عناوین این آثار عبارت هستند از «نون والقلم»، «سنگی بر گوری»، «مدیر مدرسه»، «از رنجی که میبریم» و ترجمه «مائدههای زمینی» اثر مشهور آندره ژید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتا... خامنهای در سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی در پاسخ نامهای درباره جلال آلاحمد، درباره این نویسنده نوشتهاند: «یک نهضت انقلابی از فهمیدن و شناختن شروع میشود. روشنفکر درست آن کسی است که در جامعه جاهلی، آگاهیهای لازم را به مردم میدهد و آنان را به راهی نو میکشاند و اگر حرکتی در جامعه آغاز شده است، با طرح آن آگاهیها، بدان عمق میبخشد. برای این کار، لازم است روشنفکر اولا جامعه خود را بشناسد و ناآگاهی او را دقیقا بداند. ثانیا آن راه نو را درست بفهمد و بدان اعتقادی راسخ داشته باشد، ثالثا خطر کند و از پیشامدها نهراسد... آلاحمد آن اولی را بهتماموکمال داشت؛ یعنی در فصل آخر و اصلی عمرش. از دوم و سوم هم بیبهره نبود. وجود چنین کسی برای یک ملت که بهسوی انقلابی تمامعیار پیش میرود، نعمت بزرگی است و آلاحمد بهراستی نعمت بزرگی بود. حداقل یک نسل را او آگاهی داده است و این برای یک انقلاب، کم نیست.»