انقلاب اسلامی ایران یکی دیگر از شخصیتهای برجسته اش را از دست داد. حاج حیدر رحیم پور ازغدی، یار دیرین امام (ره) و مقام معظم رهبری، سالها در مسیر اعتلای انقلاب تلاش کرد. او از القاب فراری بود و همیشه تأکید میکرد که در انتهای مقاله هایش بنویسند: «نویسنده منتقد؛ حیدر رحیم پور ازغدی» و همه را از بهکاربردن الفاظی، چون حاجی، استاد، علامه و... برحذر میداشت.
پشتوانه نویسندگی ایشان مطالعاتی بود که در حوزه علمیه و در محضر استادانی، چون حاجشیخ مجتبی قزوینی و حاج شیخ هاشم قزوینی انجام داده بود. او تسلط زیادی بر ادبیات عربی داشت و سالها از جلسات استاد محمدتقی شریعتی بهره برد. همچنین رفاقتی دیرین با مقام معظم رهبری، علامه محمدرضا حکیمی، دکتر علی شریعتی و آیتا... سیدجعفر سیدان داشت. ایشان از طریق دکتر شریعتی با جامعه دانشگاهی نیز در ارتباط بود و با این قشر تعامل داشت و به نوعی پیش از انقلاب مسیر وحدت حوزه و دانشگاه را دنبال میکرد.
استاد رحیم پور نویسندگی را در یادداشتهای گوناگون و نوشتن کتابها و نامهها و سرمقالهها در روزنامهها پیگیری میکرد.
گاهی پیش میآمد که بهصورت هم زمان در چند نشریه مقالات و یادداشت هایش چاپ میشد. استاد معتقد بود قلم نویسنده باید استقلال داشته باشد. در بعد نویسندگی و تسلط بر ادبیات فارسی و عربی، قلم ویژهای داشت و با عشق و علاقهای وافر، دست به قلم میشد. دقت استاد در نوشتن تا به اندازهای بود که گاهی مطلب خود را بارها بازنگری میکرد.
مقالات ایشان در جلساتی که نزدیک به ۳۰ سال در خدمت ایشان برگزار میشد، به مرور جمعآوری شد و استاد در همان جلسات این مطالب را دوباره میخواند و توضیحاتی به آن میافزود.
با وجود فاصله سنی که با جمع دانشجویان داشت، در شناخت موضوعات بسیار بهروز بود. حدود ۳۰ سال پیش درباره مباحثی، چون ژنتیک، تورم، سیستم قضا و ... مقالاتی به رشته تحریر درآورد.
استاد رحیم پوربسیاری از داستانها و مقالات روز جهان را مطالعه کرده بود و با ادبیات دنیا آشنایی داشت. درابتدای شروع کار بهعنوان مقاله نویس روزنامه خراسان همراه با دکتر شریعتی فعالیت میکرد.
وجه تمایز استاد رحیم پور از دیگر نویسندگان این بود که همزمان به دنبال اثرگذاری در جامعه نیز بود. همه عمرش را درراه نویسندگی گذراند، اما قلمی را انتخاب کرد که انتقادی و مؤثر باشد. استاد در مسیر نویسندگی بسیار صریح و بی پروا مینوشت.
حاجحیدر انتقاد را بهعنوان یک وظیفه اعتقادی دنبال میکرد و این ناشی از روحیه عدالتخواهی و دین مدارانهاش بود. او درباره مشکلات و معضلات اقتصادی معتقد بود که اصلاح اقتصاد ایران از دستگاه قضایی شروع میشود. هیچ وقت فریب ساختارهای پوسیده را نخورد و هیچ پستی را نپذیرفت. استاد بارها در باره مسائل کلان نظام اسلامی مطالبی را با مقام معظم رهبری مطرح میکرد.
مرحوم استاد یک انقلابی تمامعیار بود و در مقام انتقاد بسیار صریح و بیتعارف عمل میکرد. او فرد بسیار معتدلی بود، گرایشهای روشنفکری را تجربه کرده بود و از جریانهای متحجر و حرکتهایی که به دنبال اسلام آمریکایی بودند، بیزاری میجست. سیاستمداری در سطح کلان نبود که با انتقاد حاج حیدر رحیمپور روبهرو نشده باشد. او این روحیه را تا پایان عمر حفظ کرد. استاد به شدت به علامه محمدرضا حکیمی عشق میورزید و مثل او اهل ساده زیستی بود. نویسنده بود، اما نویسندگی را شغل خود نمیدانست. به همین دلیل «نویسنده منتقد» را بیشتر از دیگر القابش دوست داشت.
بسیار مردمی، دوستداشتنی و خوش صحبت بود. تا پایان عمر شیرینی سخنش ملموس بود. به شدت به فقرا توجه داشت و به مستمندان کمک میکرد. حاج حیدر رحیم پور هم به فکر نان مردم بود و هم به فکر خردگرایی شان. روحش شاد و یادش گرامی.