میترا صدر|شهرآرانیوز؛ باحوصله و منظم است. معلوم نیست او به شغلش شباهت پیدا کرده یا بهدلیل این خصوصیات جذب تعمیر ساعت شده است. ساعتساز و ساعتفروش محله حجاب ۲۲ سال است سر ساعت میآید و میرود. عاشق کارش است و تا آخرین لحظات گفتگو این علاقه را تکرار میکند. ساعتی مهمان مغازهاش بودم تا در دنیای یک تعمیرکار ساعت سرک بکشم.
وارد مغازه که میشوم در سمت راست ساعتهای دیواری دایرهای بزرگ با صفحههای رنگ و وارنگ نصب شدهاند و روبهرو ساعتهای پاندولی کوچک و بزرگ قرار گرفتهاند. در سمت راست، میز کار و ویترین ساعتهای مچی قرار دارد. علی آقا ساعتساز و صاحب این مغازه از ۱۳ سالگی اینکار را شروع کرده. علاقهمندی او به اینکار از یک خرابکاری کودکانه شروع شده است. او میگوید: «پدرم یک ساعت رومیزی بلاروسی داشت. عاشق این ساعت بودم و از طرز کارش لذت میبردم. یادم میآید آن ساعت رومیزی را باز کردم که بفهمم چطور کار میکند. بعد از بازکردنش، همه قطعاتش بیرون ریخت. دستهایم خونی شد و فاجعهای به بار آمد. خانواده دیدند که علاقهام خیلی شدید است من را پیش ۲ تعمیرکار قدیمی ساعت گذاشتند که کار را یاد بگیرم.»
علی آقا از ۱۳ تا ۱۸ سالگی در همین شغل ماند و قبل از رفتن به سربازی دیگر استادکار شده بود. میگوید: «ساعتها و طرحها با تکنولوژی جدید تغییر میکنند. همیشه دنبال طرحهای جدید هستم و سعی میکنم ایراد آن را پیدا کنم. خیلیها فقط ساعتهای باتریدار یا فقط ساعتهای اتومات را تعمیر میکنند. ولی به نظر من اگر کسی بخواهد ساعتسازی یاد بگیرد، باید تعمیر همه آنها را بیاموزد. باید از همان ساعتهای قدیمی شروع کند، منظورم ساعتهای اتومات است که به آن ساعت نبضی نیز میگویند.» درباره انواع ساعت مچی میپرسم، میگوید: «اوایل ساعتها کوکی بودند، بعد ساعتهای اتومات آمدند و سپس ساعتهای باتریدار یا کوارتز و الان هم که بیشتر ساعتها دیجیتالیاند.» او حتی «اپل واچ» را هم تعمیر میکند تا از دنیای تکنولوژی عقب نماند.
او درباره ویژگیهایی که یک ساعتساز باید داشته باشد میگوید: «اگر کسی میخواهد وارد این حرفه شود باید از نوجوانی شروع کند و عاشق اینکار هم باشد. خیلیها بعد از اینکه ساعت را جلو آنها باز میکنی در همان روز اول جا میزنند. باید صبور و باحوصله باشند و تمام حواسشان را جمع اینکار کنند. این مهارت، تمرکز و ذهن رها میخواهد. نباید این حرفه را فقط برای درآمد یاد بگیرند. اگر غیر این باشد فقط ساعت فروش میشوند و نهایت یک باتری و بند عوض میکنند.»
«درآمد تعمیرات ساعت، زندگی را راه میبرد.» این نظر علی آقاست. او میگوید: «شکر خدا اگر قانع باشی، میشود با تعمیرات هم زندگی را راه برد.» میپرسم با آمدن تلفن همراه، ساعتفروشی از رونق افتاد؟ میگوید: «شاید چند سالی بازار ساعت کم رنگ شد، اما دوباره رونق گرفته و همیشه هم مشتری خودش را دارد.» او از سراسر مشهد مشتری پر و پا قرص دارد. میگوید: «مشتریهایم را به مرور جذب کردهام.»
علی آقا سرمایه اینکار را اول از همه مهارت و صبر و حوصله میداند و سپس سرمایه مالی. او میگوید: «اینکار ابزارهایی نیاز دارد مثل پیچ گوشتی، پنس و میزکار. برای ساعتهای قدیمی هم آچارهای مخصوص لازم است. البته باز هم بستگی به نوع کار دارد. برای تعمیر چرخدهندهها نیاز به روغنهای مخصوص داریم. اگر بخواهی تعمیرات راه بیندازی هزینه زیادی لازم نداری. اما اگر بخواهی ساعتفروشی هم داشته باشی، سرمایه زیادی میخواهد. چون باید انواع ساعتها را داشته باشی.»
او جعبههای زیادی را کنار میز کار باز میکند و ساعتهای تعمیری را نشان میدهد که صاحبان آنها هنوز برای بردنشان نیامدهاند. حتی ساعتی را از ۲۳ سال پیش نگه داشته و کماکان منتظر است روزی صاحبش برای بردن آن بیاید. امانتداری هم شرط اساسی اینکار است. علی آقا به ساعت پاندولی بزرگی اشاره میکند که فردی برای تعمیر آورده، اما در اثر ابتلا به بیماری کرونا فوت کرده است. او میگوید به هرحال بیماری کرونا کمی از درآمدش کم کرده، ولی بیشتر از آن، اتفاقاتی اینچنینی باعث ناراحتیاش میشود.
علی آقا میگوید: «این شغل سکوت و آرامش میخواهد. صدای تیک تاک ساعتها و زنگ و پاندولشان برای ما عادت شده و صداهای ناهنجار و بلند بیرون مغازه آزاردهنده است.» علی فرزانه نکات آموزشی تعمیر ساعت و شناخت قطعات ساعتها را یادداشت میکند و میخواهد آن را به صورت یک کتابچه آموزشی درآورد. در آن کتابچه قصد دارد ایراد ساعتها و حتی طریقه بازکردن پشت آنها را توضیح دهد. او میگوید: «من این شغل را با همه مشکلاتش دوست دارم. اگر چندبار دیگر هم بپرسید میگویم این شغل عالی است. سالهای سال است که سر ساعت میآیم و سرساعت میروم؛ دقیق و منظم مثل یک ساعت سوئیسی. به هرحال هرکس شغلی دارد و خدا روزیرسان است.»
همسر علی آقا هم ساعتسازی را بلد است. علی آقا میگوید: «اوایل ازدواج ساعتهای رومیزی را میبردم منزل و همسرم آنها را تعمیر میکرد، اما الان دیگر کار نمیکند. صبر خانمها در این کار از آقایان بیشتر است.» او درباره راهاندازی این شغل میگوید: «ما اتحادیهای داریم به نام صنف ساعتفروشان مشهد در خیابان احمدآباد. کسی که بخواهد ساعتفروشی راه بیندازد باید سراغ اتحادیه برود. کلاسهایی برای او میگذارند تا فروشندگی ساعت را یاد بگیرد. البته قبلش باید ساعتها را بشناسی و تا حدودی تعمیر آنها را بلد باشی. اما اگر بخواهی تعمیرکار باشی و از مدل سنتی شاگردی استفاده نکنی، میتوانی از دورههای آموزشی اتحادیه استفاده کنی. در این دورهها تا حدودی تعمیرات ساعت را آموزش میدهند.»