نجمه موسویزاده|شهرآرانیوز؛ همه شهرها از بناها و عمارتهای قدیمیشان هویت میگیرند؛ بناهایی که شاید دیگر اثری از آنها باقی نمانده باشد؛ مانند بازار بزرگ مشهد که بین سناباد و نوغان و در همسایگی حرم مطهر حضرت رضا (ع) شکل گرفته بود. در این بازار بیش از ۱۰ سرا و راسته با تنوع شغلی وجود داشت و نام هر بازار از شغل آن گرفته میشد؛ همچون بازار حکاکها، سنگتراشها، مسگرها، کفاشها، آهنگرها و.... این بازار بزرگ قدیمی در دورههای مختلف تخریب شد و فقط بخش کوچکی از آن با نام بازار فرش مشهد بهجای مانده، اما در دل آن بازاری به نام «بازار زنجیر» قرار داشته است که برخلاف دیگر سراها، نام آن از شغل و پیشه افراد گرفته نشده بود.
از دوره تیموریان و از زمان شاهرخمیرزا راسته بازاری در اطراف حرم امام رضا (ع) بوده که یک سر آن به حرم میرسیده است. در بخشی از این بازار که از صحن کهنه تا بازار بزرگ، به موازات مدرسه دودر، بالاسر، پریزاد و مسجد گوهرشاد ادامه داشته است، زنجیر بلندی از روزنه سقف گنبدی بازار آویزان شده بود که از نیمهراه به ۲ شاخه تقسیم میشد و هر شاخه آن نیز به پایهای از دیوارهای ۲ طرف بازار بسته میشد. به این بازار «بازار زنجیر» میگفتند.
بهزاد چوپانکاره، مشهدپژوه، با این توضیح درباره نامگذاری بازار، توضیح میدهد: درحقیقت بازار زنجیر بخشی از بازار بزرگ و اصلی شهر مشهد بوده و بر اساس نقشههای باقیمانده از شهر که به اوایل قرن چهاردهم شمسی میرسد و همچنین سفرنامههای مختلف، از بازاری صحبت میشود که از ابتدای خیابان سرشور شروع و از کنار حرم مطهر وارد بابالجواد (ع) امروزی میشده و از میان ۲ مدرسه دودر و پریزاد ادامه داشته و به سمت پایینخیابان و مقبره پیرپالاندوز میرفته است.
او ادامه میدهد: ورودی این بازار با زنجیری جدا میشد و با توجه به اینکه زنجیر در معماری ما معنای خاصی دارد و در حسینیههای قدیمی نیز این گونه زنجیرها دیده میشود، بهنوعی از قسمتی که زنجیر قرار داشت و ورودی بازار بود، به سمت حرم مأمنی امن برای پناهندگان به حضرت محسوب میشد. از طرف دیگر، این زنجیر جلو ورود کاروانها و همچنین حیوانات و چهارپایان را هم میگرفت.
چوپانکاره از زمانی صحبت میکند که خبری از خودرو برای حملونقل نبود و بازاریان کالای خود را با اسب و قاطر جابهجا میکردند و زائران نیز همراه با کاروان برای زیارت مشرف میشدند به همین دلیل زنجیر جلو ورود چهارپایان را میگرفت تا به احترام مجاورت حرم، با پای پیاده به سمت حریم قدسی بروند.
این مشهدپژوه با اشاره به اینکه در سفرنامه «از خراسان تا بختیاری» شکل بازار زنجیر همانند دیگر بازارها، با حجرههای گنبدیشکل و سقفهای ششمتری نقل شده است، میگوید: هنوز هم آثاری از بازار باقی مانده است. بهعنوان مثال در ورودی فعلی آقایان به سمت مدرسه پریزاد و مدرسه دودر، کاشیهای قدیمی بازار دیده میشود.
او درباره اینکه نقلقولهایی درباره وجود این زنجیر برای جلوگیری از ورود غیرمسلمانها وجود دارد، توضیح میدهد: این نقلقولها صحت چندانی ندارد. چون در کتاب سفرنامه الکس بارنز و همچنین سفرنامه وامبری که یک یهودی مجارستانی بود، درباره حرم مطالبی نوشته شده و این به معنای ورود آنها به حرم مطهر و نبود مشکل برای ورود غیرمسلمانان است.
چوپانکاره با بیان اینکه شغل بیشتر افراد در بازار زنجیر سنگتراشی بوده، اما شغلهای دیگری نیز در آن فعالیت میکردند، پی حرفش را اینگونه میگیرد: بازار زنجیر رفتهرفته با تخریبهای پیرامون حرم از بین رفت؛ بهطوریکه در سال ۱۳۵۲ دیگر موجودیت زیادی از بازار بزرگ شهر باقی نماند.
بازار در خاطرات محمود ناظرانپور، یکی از قدیمیهای محله پایینخیابان، شکل بسیار سنتی دارد: آن سالها بازارها سرپوشیده و حلبیشکل بود و زیر سقف حلبی تمامچوببست بود؛ بهطوریکه صدای ریزش باران روی حلبی در بازار میپیچید و باقیمانده آن از راه ناودان به داخل چاههایی میریخت که در فاصله چندمتری بازار بود. پشتبام مغازهها آجری و کاهگلی و سردر آنها کاشیکاری با آیه قرآن و... بود. مغازهها هم بدون داشتن هیچگونه ویترینی، اجناسشان را به مردم میفروختند در این بین استثنایی هم وجود داشت؛ جواهرفروشها، که ویترین جزو ملزومات کارشان محسوب میشد.
از نظر او درهای چوبی که از چند تخته جدا تشکیل میشدند و به هر تخته لت میگفتند، زیبایی دیگری داشت. این تختهها کنار هم قرار میگرفتند و آخرین تخته به دیوار قفل میشد. او بازار را اینگونه برایمان به تصویر میکشد و میگوید: نام هر بازار از شغل افراد گرفته شده بود و همه این بازارها به حرم امام رضا (ع) میرسید.
بازار زنجیر جایی در خاطرات ناظرانپور ندارد. چون به گفته او، این بازار تا اواخر دوره قاجار وجود داشته و بعد از آن تخریب شده است، اما از مادرش نقلقولهایی درباره بازار زنجیر شنیده است که با ما در میان میگذارد: این بازار کج ساخته شده است. زنجیری که در بازار قرار داشته، بهنوعی مثل راهبند عمل میکرده و اجازه ورود چهارپا را نمیداده است.
ناظرانپور اضافه میکند: آنطور که شنیدهام، از زنجیر چند قندیل آویزان بوده است که در ایام مختلف سال مانند عزاداریهای محرم و صفر به این قندیلها، فانوس و بیرق و پرچم عزا میآویختند و مردم حاجتشان را میطلبیدند. البته افرادی هم که از دست داروغه شهر فرار میکردند، زمانی که از این زنجیر رد میشدند، دیگر کسی به آنها کاری نداشت. چون اعتقادشان بر این بود که آنها در حریم حضرت رضا (ع) هستند و نباید آسیبی به آنها وارد شود.
ر زمان قدیم پیرامون حرم حضرت رضا (ع) در ۲ سوی تنها خیابان سراسری مشهد، یعنی «بالاخیابان» و «پایینخیابان» که به صحن عتیق صفوی منتهی میشد، محدودهای امن و فضای درگاهمانندی به نام «بست» ساخته بودند که تعقیب فراریان و مجرمان در آن محدوده ممنوع بود. زیرا مردم معتقد بودند که آستان حضرت رضا (ع) حریم امن است و کسی که به آن پناه میآورد، مستحق مداراست.
دومین معبر و گذرگاه وسیع منتهی به حرم، غیر از بالاخیابان و پایینخیابان، بازار سراسری مشهد بود که لازم بود در آنجا نیز همانند بست، نقطهای را به نام محدوده امن پناهندگان به حضرت مشخص کنند، اما، چون ساختن درگاه در بازار میسر نبود، در یک فضای مدور و میدانچهمانند در بازار که به آن «هشتی» میگفتند و در مقابل سرای شالفروشان قرار داشت، زنجیری بلند از روزنه گنبدی سقف بازار آویخته بودند و درواقع دومین حریم امن رضوی بود که مجرمان به آن پناهنده میشدند. اهمیت این مسئله سبب شد تا بخشی از بازار سراسری مشهد در این نقطه به بازار زنجیر مشهور شود.
این بازار که در مجاورت حرم مطهر و مسجد گوهرشاد بود، مرغوبترین بخش بازار قدیم مشهد محسوب میشد و از اهمیت تجاری و کسبوکار ممتازی برخوردار بود.
منبع: سایت دانشنامه آزاد مشد