الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ از کدام درد بگویم؟ از درد ناگفته پدرها و مادرهایی که غم نداشتن گوشی تلفن همراه و مجازی شدن مدارس، آنها را به «چه کنم، چه کنم؟» انداخته؛ از گرانی گوشی تلفن همراه بگویم یا گرانی کیف و کتاب؟ از کدام برایت بگویم. برایت از آن دانش آموزم بگویم که پدر و مادرش را به فاصله یک روز و به خاطر کرونا از دست داد یا از آن دانش آموز تیزهوشم که پدرش زندانی است و مادرش با کارگری، تمام قد پشت بچه هایش ایستاده. روزگار و شرایط بد اقتصادی، اما کمر همه را خم کرده. این را همه میدانیم و بهتر است برایت از شرایط اقتصادی نگویم.
هر سال نزدیک مهر و چند هفته مهلت ثبت نام مدارس، برای من و مدیران مدارس مناطق محروم سخت میگذرد. گاهی با خودم فکر میکنم مدیران مدارس دیگر مناطق مشهد این روزها چه میکنند؛ مدارسی که با هزینه چندمیلیونی شهریه شان میتوان چند دست لباس فرم و کیف برای بچهها خرید. عصرها با کوهی از غم به خانه برمی گردم، اما صبح فردا که میشود، تمام فکر و ذکرم را خلاصه میکنم به اینکه من و امثال من میتوانیم گرهی از مشکلات این بچهها و خانواده هایشان باز کنیم. این است که من و همکارانم برای بچهها همه جوره تلاش میکنیم؛ گاهی خودمان کاستیها را جبران میکنیم، گاهی خیران.
خانم کارگر مدیر یکی از مدارس محدوده پنجتن است. صحبت هایش درباره بی مهری روزگار و سختیهایی است که شیرینی مهر و مدرسه را برای دانش آموزان مدرسه اش تلخ کرده است؛ «هرسال قبل از مهر، غصه من و همکارانم چندبرابر میشود، غصه کتاب و کیف و کفش بچه ها. کرونا هم که اوضاع را بدتر از قبل کرد. خیلی از دانش آموزان مدرسه من، پدرشان کارگر است و کرونا بساط کسب وکارشان را کساد کرد. مادر یکی از بچهها تعریف میکرد که شوهرش یک ماه هر روز سر گذر میرود، اما کاری نیست که نیست و در آخر هم دست خالی برمی گردد خانه.» کارگر میافزاید: حرفهای زیادی پشت این درددلها پنهان است.
حرفهایی که به خاطر شرم و آبرو ناگفته میماند. بعد از چند سال کار کردن در مدارس حاشیه مشهد، من و همه همکارانم، غم این حرفهای ناگفته و پنهان را میدانیم. میدانم که پدر یکی از بچهها در زندان است و مادرش برای درآوردن هزینههای خودش و فرزندانش، رفت وروب و تمیزکاری خانههای مردم را انجام میدهد. با این هزینههای سرسام آور چطور میتواند هزینه دو فرزند مدرسهای اش را بدهد؟»
مثالهای این مدیر مدرسه زیاد است و به قول خودش یک کتاب خاطره تلخ از روزهای ثبت نام دارد؛ «همین هفته قبل ازطریق آموزش وپرورش متوجه شدیم که پدر و مادر یکی از دانش آموزان مدرسه به دلیل کرونا فوت کرده اند. این دانش آموز دو خواهر و بردار دیگر هم دارد. آن طورکه آموزش وپرورش به ما خبر داد، اول مادر این بچهها به خاطر کرونا فوت کرد و روز بعد هم پدرشان از دنیا رفت.
سه بچه مانده اند بدون پدر و مادر. این غم نیست؟ فکر آمدن به مدرسه و خرید کتاب و کیف، یک غم بود و تعیین تکلیف سرپرستی آنها و زندگی شان، یک غم بزرگ دیگر. او میافزاید: کارکردن در این مدارس و دیدن این بچهها و خانواده صبر میخواهد و دلی بزرگ؛ دلی که بتواند همه این غمها را ببیند و درکنار غصهای که تا ابد ته دلت ته نشین میشود، تلاش کنی و پیگیر باشی تا بچههای مدرسه ات از درس عقب نمانند.
در مدرسه من ۱۰ دانش آموز پدر یا مادر خود را به دلیل کرونا از دست داده اند.» این مدیر مدرسه به مدارس مناطق برخوردار شهر هم اشاره میکند، مناطقی که به قول او نه غم نان دارند نه غم کتاب. هر چیزی که مدرسه طلب کند، فراهم است و هیچ خانوادهای از سر نداری، برای خرید گوشی و لوازم مدرسه نمیماند. میگوید: غم ما اینجا جورشدن هزینه کیف و کتاب بچهها و عقب نماندن آنها از درس و مدرسه است. غم آن طرفی ها، کلاسهای فوق العاده و....
همه حرفهای این مدیر مدرسه تلخ نیست؛ «خدا را شکر که هیچ وقت بنده هایش را تنها نمیگذارد. هر سال خیرانی کمک کردند؛ مثلا دو سال قبل، یکی از خیران آمد و گفت هزینه لباس فرم همه بچههای مدرسه را میدهد. تولیدی مانتو و شلوار مدارس هم که دستی در کار خیر داشت، پول لباسها را کمتر گرفت و توانستم چند دست لباس اضافه بردارم و سال بعد به بچههایی که خانواده هایشان مشکل مالی داشتند، اهدا کنم.»
خانم کارگر میگوید: هر سال معلمهای مدرسه از همان تابستان و قبل از شروع سال تحصیلی، پولی کنار میگذارند تا کیف و کفش و برخی لوازم موردنیاز بچهها را بخریم. برای دادن هدایا هم سعی میکنیم شأن بچهها و خانوادهها را حفظ کنیم. گاهی زمان ثبت نام که بچه همراه مادرش میآید، به او کیف نو با لوازم نوشتاری میدهیم و این طور توضیح میدهیم که «این دختر گلمون پارسال جزو شاگرد زرنگهای مدرسه بوده و این هم کیف و لوازم هدیه ممتاز بودنشه که امسال به بچههای زرنگ مدرسه هدیه میدیم.»
ساعت ۳ عصر. علی و ابوالفضل حوالی میدان ده دی و خیابان امام خمینی (ره) از سطلهای زباله ساندویچیهای دور میدان، ضایعات جمع میکنند. کیسههای ضایعاتی که پشت سرشان انداخته اند پر شده است و با کمر خم شده پیاده روها را به سمت میدان شهدا طی میکنند.
قدو قواره علی کوچکتر از ابوالفضل است، آن قدر که تمام قد کوتاهش زیر کیسه پر شده از ضایعات، خمیده است. میگویند از صبح که از خانه بیرون زده اند تا الان، ساعت ۳ عصر، چیزی نخورده اند. پیشنهاد خرید ساندویچ از ساندویچیهای دور میدان را قبول میکنند. تا ابوالفضل ساندویچها را سفارش بدهد و بخرد، از علی درباره کارکردنش میپرسیم. میگوید: امسال کلاس ششمی هستم. ابوالفضل کلاس هشتمی است، ولی از پارسال که قرار شد با گوشی درس بخوانیم، مدرسه نرفت.
امسال هم اسمش را ننوشت. خودش نخواست. میگوید مدرسه بروم چکار کنم وقتی هیچی نداریم. منم ماههای اول مدرسه، چون گوشی لمسی نداشتم، از درسهای مدرسه ام خیلی عقب ماندم. بعد از چند ماه، یک گوشی دست دوم پیدا شد و با گوشی در کلاسها شرکت کردم. ابوالفضل با ساندویچهایی که خریده است، میآید. عجله عجیبی دارد و هنوز نزدیک نشده، امر و نهیهای برادر بزرگ تربودنش را نشان میدهد؛ «باید زود ساندویچها را بخوریم و برویم. تا ما این ضایعات را ببریم و بفروشیم و برسیم خانه، شب میشود.»
ابوالفضل قیمت همه ضایعاتی را که به دوش دارد، حدود ۵۰ هزارتومان تخمین میزند و میگوید: کیسه من و علی حدودا ۱۰۰ هزار تومان میشود. ۱۰ هزار تومان هم باید پول تاکسی تا جاده سیمان بدهیم. ۹۰ تومان باقی مانده هم خرج خورد و خوراک خودمان و خانواده میشود. همه را به مادرم میدهم. موقع رفتن از مدرسه میپرسیم. ابوالفضل با جدیت میگوید که به مدرسه نخواهد رفت. او خودش را مرد خانهای میداند که پدر به دلیل اعتیاد سالها به حال خود رها کرده است.
حبیب ا... آسوده مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) است؛ نهادی که حمایت از اقشار آسیب پذیر و فرزندان آنان را بر عهده دارد. آسوده، کمک به فرزندان زیر آسمان این شهر را کمک به فرزندان خودمان میداند؛ اینکه از همان کودکی به فرزندانمان نوع دوستی بیاموزیم.
مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) تعداد دانش آموزان نیازمند استان را ۴۷ هزار نفر عنوان میکند؛ دانش آموزانی که به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده ها، شرایط تحصیل برای آنان و خانواده هایشان سخت شده است. آسوده تأمین نوشت افزار، لباس فرم و کیف و کفش را جزو موارد ضروری و موردنیاز این دانش آموزان عنوان میکند و میگوید: اگر مدارس به دلیل کرونا همانند دوسال قبل غیرمجازی باشد، درکنار این موارد، تبلت نیز جزو اقلام موردنیاز این دانش آموزان است.
آن طورکه او میگوید در این مدت، خیران بسیاری به حمایت از دانش آموزان شتافته اند تا با تأمین گوشی بتوانند شرایط حضور این بچهها در کلاسهای مجازی را فراهم کنند. مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) دراین باره به توزیع ۵ هزار دستگاه تبلت بین دانش آموزان در سال گذشته اشاره میکند. آسوده میگوید: این تعداد تبلت با مشارکت خیران و دستگاههای مختلف تهیه و به دانش آموزان نیازمند اهدا شد.
آن طورکه مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) تأکید میکند برای سال تحصیلی جدید نیز درصورت غیرحضوری شدن آموزش ها، با مشارکت نیکوکاران و همراهی نهادها و دستگاهها برای تهیه ابزار لازم دراین زمینه اقدامات لازم انجام خواهد شد.
آسوده از مردم نیکوکار مشهد، دستگاههای دولتی، شهرداری و... میخواهد به یاری فرزندان این شهر بشتابند. او به برگزاری برنامه «شور عاطفه ها» در پایگاههای کمیته امداد استان به منظور جمع آوری کمکهای خیران اشاره میکند. مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) در ادامه به همت بلند مردم خیرخواه مشهد و استان برای حمایت از ایتام و دانش آموزان نیازمند اشاره میکند و میگوید: ۲۰ هزار دانش آموز نیازمند کمیته امداد امام خمینی (ره) دارای حامی هستند و امیدواریم روزی برسد که همه دانش آموزان این شهر دارای پدران و مادران معنوی باشند و به دلیل فقر از درس محروم نمانند.