آغاز نوبت اول کنکور ۱۴۰۳ | رقابت داوطلبان گروه‌های ریاضی و انسانی در نخستین روز (۶ اردیبهشت ۱۴۰۳) کلاهبرداری‌های آنلاین | وب‌سایت‌هایی که بازدید می‌کنید چقدر ایمن هستند؟ از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟ شلیک دلخراش مرد فراری به همسرش استطاعت ٩٨درصد زائران حج تمتع امسال مشخص شد کشف جسد دانشجوی دندان‌پزشکی بعد از یک هفته| دو مظنون بازداشت شدند یک کشته و ۶ مجروح بر اثر طوفان زاهدان(۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) عاملان تیراندازی در اتوبان همت دستگیر شدند (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) پلمب کلوپ بازی‌های تصویری متخلف در مشهد دستگیری زورگیران دهه هشتادی قمه کش (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) کشف ۷۳ قطعه سکه تاریخی دوره اشکانیان از مسافر قطار (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشاهده پلنگ در حاشیه محدوده آب چمن روستای مشهد میانگین سن مادران و پدران ایرانی در تولد اولین فرزند چقدر است؟ سردار رادان: اصراری به انتقال خودرو‌های توقیفی با جرثقیل نداریم سارق ۴۶ کامپیوتر خودرو در مشهد به دام افتاد (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) بازنشستگان تامین اجتماعی همچنان منتظر تعیین تکلیف افزایش حقوق خود هستند (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) پلمب ۱۱ واحد صنفی به‌دلیل فروش مواد مخدر و قرص‌های غیرمجاز در مشهد  آدمکشی جوان ۱۸ ساله به خاطر غرور جوانی در مشهد + عکس آنچه اخلاق عمومی را کارآمدتر می‌کند
سرخط خبرها

اگر کرونا تمام شود...

  • کد خبر: ۸۲۰۸۷
  • ۰۶ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۸
اگر کرونا تمام شود...
محمد امانی - نویسنده

اگر روزی کرونا تمام بشود:

۱- من که دلم برای یک سفر دورودراز حسابی تنگ شده است. همان عیدی که قبلش ویروس کرونا پیدایش شد، برنامه ریخته بودیم که تعطیلات نوروز را بزنیم به جاده و برویم سمت جنوب. سمت قشم و هرمز و هِنگام.
راستش من تابه حال دریای جنوب را ندیده ام. خزر را زیاد رفته ام، اما می‌گویند ماسه‌های دریای جنوب، روشن و سفید است. گویا آبش هم زلال است و آدم اگر تا شانه هم توی آب برود، باز پاهایش را می‌تواند در آب شفاف ببیند. اگر یک روز کرونا تمام بشود، من که می‌روم دریای جنوب را از نزدیک ببینم. دریایی بی انتها که به اقیانوس وصل است.

۲- من که می‌روم سراغ همان کار قبلی ام. کرونا که آمد، بازار‌های محلی تعطیل شدند و من ناچار شدم صبح زود بروم دور میدان منتظر بمانم تا کسی بیاید برای کارگری من را ببرد. اگر شر کرونا از سرمان کم بشود، مثل قدیم می‌روم از گلخانه آقای فیروزی گل و گلدان می‌برم به جمعه بازار و یکشنبه بازار و بساط می‌کنم. در این یکی دو سالی که کرونا روزگار مردم را تلخ کرده است، حتم دارم که خیلی از گل‌های توی خانه‌ها یا خراب شده اند یا اینکه از رشد افتاده اند. گل هم به آدمیزاد می‌ماند. غم و شادی را می‌فهمد. بعد از کرونا گل خیلی مشتری دارد.

۳- من خیلی فکر نکردم که بعد از کرونا می‌خواهم چه کاری انجام بدهم. شاید دست پسرم را بگیرم و یک صبح تا شب برویم به یک مجتمع آبی و آن قدر آب بازی کنیم که دست و پایمان پیر بشود. برایش یکی از این استخر‌های کوچک بادی خریده ام و روز‌هایی که هوا گرم است، روی بالکن می‌گذارم تا پسرم برود و کمی آب بازی بکند.
هر دفعه که از جلوی یکی از این مجتمع‌های آبی عبور می‌کنیم، وادارم می‌کند از ماشین پیاده بشویم و برویم تا به چشم خودش آن قفل بزرگ را بر در استخر ببیند و کاغذی که استفاده از استخر را به پایان کرونا وعده داده است.

۴- من، ولی فکرش را کرده ام. یکراست می‌روم ترمینال و به اولین اتوبوسی که سمت ولایتمان برود، سوار می‌شوم. آن قدر نرفته ام که باغ‌ها و خانه‌های کاهگلی اش دارد از یادم می‌رود.

تازگی‌ها شنیده ام بعضی شهروندان افغانستان بعد از اینکه طالبان آمدند، با زن و بچه نزدیکی روستای ما اتراق کرده اند. تا شاید چاره‌ای پیدا کنند و چندصباحی بتوانند به این طرف مرز بیایند.

کاش این ویروس لعنتی نبود و می‌رفتم آنجا! لااقل می‌توانستم از قنات کم زور روستا چند دبه آب برایشان ببرم. کاش روزی برسد که کرونا تمام بشود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->