جشنواره تصویرگران مشهد افتتاح شد (۳ آذر ۱۴۰۳) فرزاد حسنی با «مسابقه بی‌سابقه» در راه تلویزیون «سیدمهدی سجادی» سرپرست بنیاد سینمایی فارابی شد کوتاه درباره «کیهان کلهر» به بهانه تولد ۶۱ سالگی‌اش «اسپایک لی» رئیس هیئت داوران جشنواره دریای سرخ عربستان شد «امیر جدیدی» با فیلم جدید حاتمی‌کیا در راه جشنواره فجر رونمایی از ۸۵ فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۵ شمارش معکوس برای تماشای «اکنون» آغاز شد آمار فروش سینما‌های خراسان‌رضوی در هفته گذشته (۳ آذر ۱۴۰۳) آغاز پخش سریال «مهیار عیار» از امشب (۳ آذر ۱۴۰۳) ادریس البا در جمع بازیگران «اربابان جهان» ماجرای توهین فرماندار بندرانزلی به اصحاب رسانه و واکنش خبرنگاران | برکناری فرماندار پرحاشیه توسط استاندار گیلان آمار فروش نمایش‌های روی صحنه تئاتر در مشهد طی هفته گذشته (۳ آذر ۱۴۰۳) روایت تصویری تاریخ قاجار در نشریه تخصصی «عکاس‌باشی» «دراماتورژ» اثر نویسنده مشهدی، برترین نمایش‌نامه جشنواره تئاتر سمنان شد درگذشت «اندی پیلی» آهنگساز باب اسفنجی
سرخط خبرها

شلیک از ناکجا آباد

  • کد خبر: ۸۲۲۸
  • ۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۴۹
شلیک از ناکجا آباد
نگاهی به «طریق بسمل شدن» نوشته «محمود دولت‌آبادی»
حانیه نصیری| تفنگ‌ها احساس ندارند، نمی‌فهمند چگونه دل‌هایی را به درد می‌آورند با یک شلیک، و با یک گلوله و صدایی شبیه ناله مردی را که به انتها رسیده است این‌بار... «تو که می‌دانی من نام یک پرنده هستم، نام یک پرنده را بر خود نهاده‌ام! و پرنده نابود نمی‌شود، بسمل می‌شود.»
محمود دولت‌آبادی یکی از مطرح‌ترین نویسندگان امروز کشور ماست که کتاب «طریق بسمل شدن» را درباره جنگ و با قلم جذاب و البته ادبیات سنگین خود نگاشته است. اثری سرشار از نماد و تصویرپردازی. این کتاب با شلیک یک گلوله در ناکجا آباد آغاز می‌شود، سپس روایتی از سربازانی که در تپه‌ای به نام «صفر» محاصره شده‌اند و به دنبال راهی برای رسیدن به تانکر آبی هستند که میان ۲ گروه قرار دارد. این روایت با داستان نویسنده‌ای که در اردوگاه اسیران قرار دارد و می‌خواهد ماجرای اسارت آن‌ها را بنویسد در هم تنیده می‌شود و دولت‌آبادی ۲ روایت را به موازات
هم پیش می‌برد.
دولت‌آبادی در این کتاب خواننده را با مفاهیم ژرفی، چون انسانیت در جنگ هم درگیر می‌کند: «عطش... العطش، یا مولا! اما من... من... چه تنهایی غریبی! و سکوت... این سکوت... این سکوت! همیشه فاجعه بعد از سکوت رخ می‌دهد. دشمن چنبره زده است در مدار یک‌صد‌و‌هشتاد درجه. اگر پیش‌روی کند دیگرانِ ما زیر شنی‌های تانک‌هایش خرد و نابود می‌شوند؛ اگر عقب‌نشینی کند، از روی نعش ما باید بگذرد و می‌گذرد. پس باید فکر کنم به اینکه متلاشی شود، دشمن متلاشی می‌شود. از آسمان فقط می‌توانم آرزوی نابودی داشته باشم. نباید به قلبم اجازه بدهم به جای مغزم فکر بکند. من باید مثل یک جنگجو فکر کنم. اینجا من یک جنگجو هستم، یک رزمجو. باید به کشتن فکر کنم و به کشته نشدن. وقتی به خودم تلقین می‌کنم که یک جنگجو هستم، یک رزمنده، پس باید به کشتن فکر کنم و به کشته نشدن. وقتی به خودم تلقین می‌کنم که یک جنگجو هستم، یعنی برائت اعلام می‌کنم از دیگر جنبه‌های وجود خودم. پس به خوانده‌هایم و ادراکم هیچ نمی‌اندیشم مگر در آنچه به تاریخ مربوط می‌شود. فقط تاریخ؛ چون -فرق نمی‌کند- همان... تاریخ... خون‌ریزگاه؛ پس نباید اجازه بدهم قلبم جای مغزم را بگیرد. کشته می‌شوند، کشته می‌شویم.
همین! اما...»
جدا از لایه‌های سیاسی، فلسفی و روانی این کتاب، نثر زیبا و شاخص دولت‌آبادی بسیار شایان توجه است که برای خواننده علاقه‌مند به ادبیات، درکنار دردناک بودن موضوع داستان و مفاهیم به کار رفته، بسیار دل‌نشین
خواهد بود.
کتاب «طریق بسمل شدن» را نشر چشمه در ۱۳۳ صفحه به چاپ رسانیده است.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->