امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - در مورد امامان شیعه (ع) روایت و سیره بسیار نوشته شده است. ولی نقاشی با مضمون امام معصوم، چیز دیگری است. تصویر کردن این قسم نقشها، برای نقاشان جزو سختترین کارهاست. بزرگترین چالش پیشروی هنرمند این است که مهر و معصومیت را به شکل رنگ و طرح نشان مخاطب بدهد و از آن مهمتر، اثر بهیادماندنی هم از کار دربیاید. کاری که خیلی قبلتر هنرمند توانایی توانست آن را انجام بدهد. برای خیلی از آدمها، صرفنظر از اینکه اسم نقاش را میدانند یا نه، تصویر امام رضا (ع)، نقشی است که در آن، آقایی با شالی سبزرنگ و با محبت نشسته است و در حالی که نور از صورتش میتراود، با یک دست به شکارچی و اسبش نهی میکند و با دست دیگرش آهویی را در آغوش کشیده است.
اثری که از روز تولیدش در سال ۵۸ تا به امروز، نقدها و تحلیلهای زیادی برایش نوشته شده و از هر منظری به آن نگاه شده است. در حقیقت بعضی از هنرمندان و آثارشان، به فرهنگ، هنر و تاریخ این مملکت گره خوردهاند. اسمشان مثل جوهر غلیظی که در پارچه میدود، در تاروپود جان این سرزمین دویده است و آنقدر عمیق در خاطر مردم فرورفتهاند که هرگز پاک نمیشوند. امکان ندارد که از هنر و فرهنگ ایران صحبتی بشود و این مردان و زنان بزرگ فراموش شوند. با اینکه تکنیک و روشهای اجرای هنر را به خوبی و درحد اعلا یاد گرفته و به کار میبندند یا میبستهاند، ولی این خاصیت را هم از مهارت و کاربلدیشان ندارند.
این نام نیک را به خاطر همسو بودن با علایق و اعتقادات مردم کسب کردهاند. اینها را گفتم تا به اسم یکی از همین آدمها برسم. «محمود فرشچیان» را همه با پسوند استاد میشناسند. پسوندی که این روزها اول نام خیلیها میگذاریم، ولی فرشچیان به حق لایق استاد بودن است. استاد فرشچیان را کمتر آدمی پیدا میشود که نشناسد. او به راستی یکی از زبدهترین نقاشان و نگارگران ایران است. نگارگری که دنباله و کاملکننده کمالالدین بهزاد و حسینبهزاد و تجویدیها و خیلی آدمهای بزرگ قبلش است.
به اسمش موزه و دانشگاه تأسیس شده است و زندگینامهاش را با طول و تفصیل، همهجا میتوانید پیدا کنید. ولی یکچیز نقش او و اسم او را ماندگار کرده است. هنرش را خرج مردم و امامان معصوم کرده است. جهت آثارش با اعتقاد مردم یکی بوده است و برای خوب کسی هم کار کرده است. کسی که به لطف و مهربانی و بخشش، معروف است.
خودش داستان این اثر را طبق روایات و دانستههایی که از قبل شنیده اینطور تعریف میکند: ماجرای این تابلو از این قرار است که شکارچی آهویی را دنبال میکند و آن آهو خودش را به پای حضرت رضا (ع) میاندازد. امام از شکارچی میخواهد آهو را رها کند و او جواب میدهد که این حیوان روزی اوست. حضرت از او میخواهد، آهو را رها کند تا او برای شیر دادن به بچهاش برود و بیاید. شکارچی هم میگوید اگر نیاید چه؟ امام هم اشاره میکند که شترش را به او خواهد داد. در ادامه، آهو میرود و برمیگردد. شکارچی هم متنبه میشود و کمانش را میشکند و توبه میکند.
این اثر ماندگار در ابعاد ۸۰ × ۱۰۰سانتیمتر بر روی مقوای بدون اسید، با تکنیک اکریلیک و به سبک نگارگری تولید شده است و در سال ۱۳۸۹ به همراه ۱۴ اثر نفیس دیگر به آستان امام هشتم (ع) اهدا و در موزهای با اسم خودش نگهداری میشود. اکنون محمود فرشچیان در ایران زندگی نمیکند. ولی ارادتش به این آستان کم نشده است. با اینکه دچار کهولت سن است. ولی هر سال، رنج سفر را به خاطر تجدید دیدار با امام رئوف، به جان میخرد. عشق که فاصله نمیشناسد.
در ادامه بخوانید