«دارالعلم»؛ مدرسه‌ای در مسیر مرجعیت علمی و افق تمدن نوین اسلامی ورود موکب‌داران اربعین به فاز عملیاتی و آغاز انتقال تجهیزات آغاز بخش سوم جشنواره قرآنی «نورالمبین» در شهرداری مشهد اعلام برنامه‌های قرآنی حرم مطهر امام رضا(ع)در دهه سوم ماه محرم ۱۴۰۴ صدور ۳۶۸ هزار گذرنامه زیارتی از ابتدای محرم ۱۴۰۴ تاکنون ۴۰ بیمار بدحال حج تمتع با مراقبت‌های ویژه به کشور بازگشتند (۲۸ تیر ۱۴۰۴) دغدغه‌مند ایران قوی و مقتدر | درباره شهید منصور عسگری، دانشمند هسته‌ای راه اندازی بنیاد علمی شهید طهرانچی تغییر در اعلام نتیجه و فرآیند پذیرش طلاب در سال تحصیلی ۱۴۰۵ – ۱۴۰۴ بیش از ۱۵۰ دفتر خدمات زیارتی در مشهد آماده ثبت‌نام زائران اربعین ۱۴۰۴ هستند | رفع اختلالات احتمالی سامانه سماح زمان انتقال دانشجویان شاهد و ایثارگر اعلام شد وام دانشجویی برای سفر اربعین ۱۴۰۴ چقدر است؟ باید رویکرد معنوی اربعین را با توسعه عدالت‌محور در مناطق کم‌برخوردار گره زد ماجرای سفر مداح معروف به ترکیه چه بود؟ مرمت پنجره‌فولاد رواق دارالولایه حرم امام‌رضا(ع) معامله پرسود شهدا با خدا چگونه حق را تشخیص دهیم؟ | بررسی راه‌های تشخیص حق و باطل در قرآن توصیه‌های سازمان اورژانس کشور به زائران اربعین + فیلم اطلاعات تکمیلی جهت ثبت‌نام پیاده‌روی اربعین ۱۴۰۴ + جزئیات تعهدات بیمه‌ای زائران
سرخط خبرها

من از خیلی نزدیک، دورم آن‌ها از خیلی دور، نزدیک اند

  • کد خبر: ۸۳۰۲۴
  • ۱۴ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۴
من از خیلی نزدیک، دورم آن‌ها از خیلی دور، نزدیک اند
سیدجواد اشکذری - دبیر ضمایم روزنامه شهرآرا

یکم| چشم باز کردم، شهری را دیدم که حرم آقا حریم دل انگیز مسلمانان جهان است و گوش هایم صدای قلب آدم‌های بسیاری را می‌شنود که از سراسر دنیا برای وجود آقای بی نظیر حرم می‌تپد.

چشم باز کردم، شهری را دیدم که در تفکر مسلمانان نمی‌خوابد و نگین جهان اسلام است و گوش هایم مدهوش زمزمه‌های عاشقانه مردم دنیاست.

چشم باز کردم، دل تنگی‌های همه آدم‌هایی را دیدم که نمی‌شناسمشان و گوش هایم شنیدند همه دلبری‌های نوای دل انگیز نقاره‌های شفا را.

دوم| من در این شهر مقدس بزرگ شدم و رشد کردم، اما نه چشم هایم دیدند و نه گوش‌هایم شنیدند همه وجود مشهد الرضا (ع) را. من از خیلی نزدیک دیدم و شنیدم، اما نفهمیدم کجا نفس می‌کشم!

سوم| چشمم را بستم تا با خود بیندیشم کجای این شهر ایستاده ام و گوش هایم چرا صدای ناله‌های شوق را خوب نمی‌شنوند!

چشمم را بستم تا ببینم که آیا شهروند خوبی برای آقای این شهر بوده و هستم و چرا باید گوش هایم به همهمه دور از حرم عادت کنند!

چشمم را بستم تا بیندیشم که چرا با وجود آقا، احساس تنهایی می‌کنم و گوش هایم گم شده اند در هیاهوی دنیای بدون معنویت!

چهارم| من کر شدم و کور از هر آنچه باید ببینم و هر آنچه باید بشنوم! نمی‌دانم شهروند مشهدالرضا (ع) یعنی چی؟ چرا سمفونی نقاره‌های عشق دیگر مرا به شوق نمی‌آورد؟ چرا با وجود یک حرم و یک حریم، تا این اندازه ناآرامم؟ چرا چشم و گوش نبستم به همه دل بستگی هایم، تا دل تنگی وجود حرم در وجودم را احساس کنم؟ چرا چشم و گوش بسته ام و نمی‌بینم و نمی‌شنوم و درک نمی‌کنم همسایگی آقا را؟

نمی‌دانم چرا در شهر آقا، کودکان کار برای لقمه‌ای نان قدم می‌زنند؟ چرا برخی در فقر بی کران، برای حفظ آبرویشان می‌جنگند؟ چرا باید ببینیم این همه بی مهری مردان و زنان شهر و جدایی در محضر دور از حرم؟ چرا حاشیه‌ها این قدر نزدیک و متن این قدر دور؟ چرا من خیلی از نزدیک «مشهد»، «آقا»، «حرم»، «فرهنگ»، «معنویت»، «انسانیت» و... را درک نمی‌کنم، ولی مردمانی هستند که خیلی دورند و از فرسنگ‌ها در خوان پربرکت و کرامت آقا معیشت می‌کنند و احساس آرامش و خوشبختی می‌کنند؟

پنجم| در شهری زندگی می‌کنم که نگین مِهر و مُهرش، به نام آقاست که جهان، دل تنگ زیارت اوست، ولی من چقدر از خودم و خودش دورم. آن‌ها فرسنگ‌ها نزدیک اند و من فرسنگ‌ها دور. او غریب نیست و جهان تمام قد ایستاده و برایش دلبری می‌کند و من غریبم که نمی‌دانم کجاست مشهد الرضا (ع)!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->