فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

حسین زاهدی نامقی، هنرمندی متواضع و فروتن بود

  • کد خبر: ۸۳۲۳۰
  • ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۲
حسین زاهدی نامقی، هنرمندی متواضع و فروتن بود
حمیدرضا سهیلی - پیشکسوت تئاتر

حسین زاهدی نامقی، صبح روز جمعه در سکوت و تنهایی بار سبک زندگی غریبانه‌اش را بر زمین گذاشت و رفت. انگار دیروز بود که در جمعه‌ای دیگر سیدرضا کمال علوی رفت و در سالگرد آن هجرت، رفتنی دیگر از جامعه هنر شهر رقم خورد. رفتن‌هایی که انگار معمولی شده‌است و دیگر کسی را تکان نمی‌دهد.

های‌و‌هویی از جانب هنرمندان برای تنهایی و غربت و حمایت نکردن هنرمندان در زمان زنده بودنشان سر می‌گیرد و چند غروب که بگذرد این های‌و‌هوار هم جای خود را به روزمرگی می‌دهد و حسین عزیز هم مثل سیدرضا و حسن حامد و احمد حلوی و دیگران جای خود را به خاطره‌ها می‌سپارد.

حسین‌زاهدی به مرد آرام تئاتر مشهد مشهور بود. مردی مستقل و تنها که در تنهایی درویش‌گونه خود می‌نوشت، تحقیق می‌کرد و کتاب‌هایش را به چاپ می‌رساند. او به کسی کاری نداشت، از کسی هم توقع کاری نداشت و در تنهایی خود هنرش را تجلی می‌داد. ولی چه خوب و شایسته بود که برای حضور پربارش در عرصه نمایش، خصوصا تلاشی که برای تئاتر کودک و نوجوان انجام داد، از او تجلیل درخوری می‌شد.

افسوس که همیشه دیر می‌شود و آهش بر دل مسئولان می‌ماند. حسین زاهدی از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه فعالیت خود را در زمینه نویسندگی و کارگردانی و در مواردی بازیگری در تئاتر مشهد آغاز کرد. در اوایل انقلاب در اجرای اپرای نمایشی «جشن خون» همکاری داشت و بعد از آن بیشتر به تحقیق و نگارش پرداخت.

چند نمایشنامه، تحقیق، مقاله و چندین جلد کتاب حاصل تلاش او در عرصه فرهنگ و هنر است. او سال‌های زیادی گوشه انزوا برگزید و کمتر در محافل هنری حضور پیدا کرد. در دیداری که به بهانه بزرگداشتش با او در منزل داشتیم، با آنکه از چهره خندان و گفته‌های پر از شعف و شادمانی‌اش می‌توانستی به راحتی عمق خوشحالی او از این دیدار و از اینکه هنوز از یاد نرفته و دوستان بیادش هستند، را بفهمی، باز با همان تواضع و فروتنی که شاخصه اخلاقی او بود، خود را کوچک‌تر از آن می‌دانست که مورد تکریم و احترام قرار بگیرد. اما این حرفش هرگز فراموشمان نمی‌شود و امیدواریم مسئولان نیز بشنوند و از یاد و تکریم هنرمند فراموش نکنند که با لبخندی بر لب گفت: (امشب سر راحت بر زمین می‌گذارم که پیش خانواده‌ام روسپید شدم).

او ثابت کرد که هنرمند برای محبوبیت و معروفیت نیاز به تبلیغ و جار و جنجال ندارد، هنرش او را پرآوازه خواهد کرد حتی اگر در چشم‌ها و در برابر دید نباشد. حسین با قلمش ثابت کرد در اوج تنهایی و انزوا می‌توان همچنان محبوب و مشهور بود. حسین‌زاهدی نه تنها درد و رنج هنرمند بودن را به دوش کشید بلکه قبل از انقلاب اسلامی نیز مدتی رنج و شکنجه زندان و اسارت را هم تحمل کرده بود. او پس از آزادی، در یک سخنرانی در سالن هلال احمر و با حضور برخی از هنرمندان به سختی‌هایی که کشیده بود و دردی که در درونش داشت اشاره کرد و به‌سختی گریست. روح این هنرمند تنها و دل‌سوخته شاد باد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->