سید مصطفی بهشتی | شهرآرانیوز؛ در نگاه اول آنچه توجه ما را جلب میکند گرد و خاک فراوان در گوشهای از زمینهای رها شده است. کمی که جلوتر میرویم، سر و صدای عدهای کودک و جوان را از پشت این غبار میشنویم و گوشهایمان را تیز میکنیم. زمان زیادی نمیگذرد که تصویر پنهانشده در لابهلای این گرد و غبار برایمان عیان میشود.
اینجا نقطهای از کوچه شاهنامه ۱۸ است که بهتنهایی نمای کاملی از کمبودها و البته ذوق و شوق اهالی را برای ورزش و سرگرمی نشان میدهد. علاقهای که سبب شده است با وجود بلندشدن گرد و خاک زیاد و همچنین خطرات بسیاری از حیث ناایمن بودن زمین، کودکان و جوانان زیادی در این فضا حاضر شوند و مشغول ورزش و بازی شوند.
حضور چند دستهای اهالی محله از کودک ۶-۷ ساله گرفته تا پیرمرد ۷۰ ساله در این زمین خاکی به چشم میخورد و نکته جالب توجه آن انجام بازیهای سنتی در کنار ورزشهای گروهی امروزی است که نشاط را به جمع اهالی این خیابان آورده است.
در این نقطه از محله کلاتهبرفی که تراکم جمعیت زیادی دارد توقف میکنیم تا این فضای ورزشی را با تمام حس و حال حاضرانِ در آن و کمبودهای پرشمارش نظاره کنیم.
زمین بزرگ رها شده در انتهای کوچه شاهنامه ۱۸، ملک شخصی است که بدون هیچ امکاناتی و با رضایت مالک در اختیار اهالی قرار گرفته است تا بهطور موقت مشغول سرگرمی و بازی در آن شوند. در ابتدای حضور در محله کلاتهبرفی و زمین خاکی، در کنار والیبالیستهای جوان حاضر میشویم. کوچکترین جنبشی از سوی بازیکنان هر کدام از تیمها باعث بلند شدن گرد و خاک میشود. بهگونهای که عکاس ما برای ثبت تصاویر این فضا چندین مرتبه مجبور به تمیز کردن لنز دوربینش میشود.
در این زمین ورزشی، خبری از میله تور یا خطکشی و روکش زمین نیست، ولی نشاط و انرژی جوانان موج میزند. استقبال از این ورزش، آن هم در این محدوده کمنظیر است بهگونهای که در زمان بازی ۲ تیم، ۲ گروه دیگر هم انتظار خالیشدن زمین را میکشند و این موضوع سبب شده است بر خلاف قانون ۲۵ امتیازی، برنده مسابقه در امتیاز ۱۵ مشخص شود تا زمان بازی به گروههای دیگر هم برسد.
بهمن گرگیج از اهالی محله کلاتهبرفی و از کسبه شاهنامه ۱۸ است که عصرها در این زمین مشغول بازی میشود. بعد از خروج تیمش از زمین با او گفتگو میکنیم. گرگیج درباره استقبال اهالی و کمبودها میگوید: «اهالی این خیابان علاقه بسیاری به ورزش و بازیهای محلی و قدیمی دارند. البته که با توان مالیای که ما داریم نمیتوانیم سرگرمی بیش از این داشته باشیم. کودکان هم از سن ۶ سال به بالا در ورزشهای گروهی و بازیهای محلی حاضر میشوند. والیبال از ورزشهای پرطرفدار در اینجاست.
اما همانطور که میبینید ما در زمینهای خالی بدون امکانات، مشغول بازی این رشته پرحرکت و سنگین هستیم که در موارد بسیاری باعث آسیبدیدن بازیکنان هم میشود. چرا که در خیلی موارد پای بچهها روی یک تکهسنگ میرود و پیچ میخورد و یا سر خوردن آنها در مواری باعث زخمی شدن دست و پاها میشود.»
بیحفاظ بودن زمین هم از دیگر مشکلات بازیکنان در زمین والیبال شاهنامه ۱۸ است. گرگیج به این موضوع اشاره کرده و میگوید: «ما برای میله تور هم از تکه لولهها استفاده کردهایم و توان نصب میله نداریم چه برسد به اینکه بخواهیم دور زمین را حفاظ بزنیم. به همین دلیل هم بعد از هر امتیاز که توپ دور میشود جمعکردن آن کلی زمان میبرد. از طرفی هم اینجا یک ملک شخصی است و نمیتوانیم بیشتر از این تغییرات ایجاد کنیم. تا همین جای کار هم از مالک آن ممنون هستیم.»
از موارد جالب توجه که در کنار این زمین والیبال به چشم میخورد کیسه گچ و تلمبه دستی باد است. درباره این موارد از گرگیج میپرسیم که میگوید: «ما در یک زمین خاکی مشغول بازی میشویم که خطکشیها در زمان کوتاهی و پس از چند حرکت از بین میرود. کافی است کمی باد شود و یا حدود نیم ساعت در این زمین بازی کنیم. بعد از آن باید دوباره خطکشی کنیم و این کیسه گچ همیشه در اینجاست. دیگر مشکل ما در اینجا وجود تکههای سنگ و شیشه و رویش خار است که مدام منجر به سوراخ شدن توپ و کم باد شدن آن میشود. به همین دلیل تلمبه دستی باد را همیشه دردسترس خود داریم و در مواردی شده است که در یک روز بیش از ۱۰ بار توپ را باد کردهایم.»
پایینتر از زمین والیبال و با عبور از میان خارها و سنگها به ۲ زمین فوتبال و بسکتبال کودکان میرسیم. به گفته اهالی این زمینها توسط خود این کودکان مهیا شده است تا در آنها مشغول بازی شوند. دیدن برخی صحنهها در این زمین این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که چگونه در حاشیه یکی از کلانشهرهای کشور شاهد چنین فضاهایی هستیم به نوعی که سبد بسکتبال این کودکان یک چوب است که یک سطل رنگ کهنه روی آن قرار گرفته است. این کودکان برای ساخت تیر دروازه هم از هر وسیله دم دستی کمک گرفتهاند از حلب روغن گرفته تا سنگ و چوب.
صابر کودک ۸ سالهای است که در این زمین مشغول بازی است و برای لحظات کوتاهی با ما گفتگو میکند. او که متناسب با شرایط سنیاش آگاهی چندانی از زندگی امروز و امکانات جامعه ندارد از وضعیت این زمین راضی است. این کودک محله کلاتهبرفی میگوید: «اینجا خوب است با بچههای محله بازی میکنیم. الان هم که مدرسهای نیست عبدا...، طالب و کمال (دوستانش) را اینجا میبینم و با هم مسابقه میدهیم.»
نشاط بچههای شاهنامه ۱۸ و شور کودکیای که در سر دارند سبب شده است که بسیاری از کمبودها را نبینند و سعی کنند در زمین خاکی این معبر که دور آن را سنگ چیدهاند مشغول بازی شوند و از این لحظات کودکانه لذت ببرند.
قادر ذبیحی از شهروندان ساکن این معبر و پدر یکی از کودکان است. او درباره این فضای بازی میگوید: «در این معبر تراکم جمعیت زیادی داریم و بیش از ۸۰۰ خانوار در اینجا ساکن هستند که بیشتر خانوادهها هم فرزندان زیادی دارند. به همین دلیل همیشه شاهد حضور تعداد زیادی از کودکان در این فضا هستیم که واقعا نشاط خوبی به آنها میدهد بنابراین با توجه به اینکه سرگرمی دیگری ندارند نمیتوانیم خیلی مانع حضور آنها در این فضا شویم.
البته بهتر است ارگانهای مسئول هم اقداماتی برای بهبود شرایط در این محله داشته باشند. به عنوان مثال ساخت فضای سبز و یا سالن ورزشی جزو ضروریات این محدوده است. سؤال من از مسئولان گرامی این است که آیا خودشان اگر شرایط اینجا را ببینند که پر از شیشه شکسته، خار، سنگ و عقرب است، دوست دارند فرزندانشان در چنین فضایی بازی کنند؟ قطعا جواب منفی است پس برای کودکان ما هم قدمی بردارند و با ساخت فضاهای سالم به نشاط و سلامت آنها کمک کنند.»
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم اهالی کوچه شاهنامه ۱۸ علاوه بر ورزش، برای ایجاد نشاط و انرژی بیشتر بهسراغ برخی بازیهای قدیمی نیز رفتهاند. تیلهبازی که خراسانیهای قدیمی آن را با عنوان توشلهبازی میشناسند یکی از سرگرمیهای ساکنان این معبر است و طرفداران زیادی دارد. مسابقهای که با چند تیله شیشهای و در یک زمین خاکی انجام میشود. عبدا... سرگلزایی یکی از جوانانی است که به همراه دوستانش با فاصله چندمتری از زمین والیبال مشغول مسابقه تیلهبازی هستند.
این جوان محله کلاتهبرفی میگوید: «بسیاری از اهالی اینجا دوست دارند این بازی را بهعنوان یک سرگرمی آسان و اصیل ایرانی انجام دهند. به همین واسطه هر روز بعد از ظهر از حدود ساعت ۳ به بعد جوانان و افراد میانسال در این نقطه حاضر هستند که مشغول بازی شوند. این مسابقه مورد استقبال بچههای ۱۰ سال به بالا هم هست و آنها هم با فاصله چند متری مشغول این بازی در نقطه دیگری میشوند.»
سرگلزایی ادامه میدهد: «استقبال از این بازی در برخی روزها بهحدی است که ۴ تا ۵ گروه در صف هستند که با هم رقابت کنند. جمعه، روز شلوغ این زمین است و بسیاری از دوستان و قوم خویشان ما که از مرکز شهر به اینجا میآیند در اینجا سرگرم تیلهبازی میشوند. در واقع فرصتی است که افراد با چند نشانهگیری و ضربه ذهن خود را از بسیاری از مشکلات دور کنند و برای دقایقی به فکر خود باشند.»
در حالی که بیشترین شلوغی و هیجان در زمینهای والیبال، فوتبال و تیلهبازی است در گوشهای از این فضا و در آرامشی خاص گروهی از افراد مشغول یک بازی فکری هستند. مسابقهای که بیشتر شرکتکنندگان آن افراد میانسال هستند و بعضا میتوان چهرههایی را دید که بیش از ۶۰ سال دارند و در اینجا دور هم جمع میشوند. نام این بازی فکری که طرفداران زیادی در بین اهالی کلاتهبرفی دارد، «۱۳ قطار» است.
محمود نجارزادی یکی از شرکتکنندگان این بازی است که توضیح میدهد: «این یک بازی قدیمی است که در فضایی مربعی شکل اندازه یک صفحه شطرنج انجام میشود و ۲ نفر مقابل هم قرار میگیرند و در نهایت فردی که هوش بیشتری دارد و حواسش به بازی باشد پیروز میشود.
به خاطر دارم که این بازی را در روزگاران قدیم در جمعهای خانوادگی بازی میکردیم و یکی از سرگرمیهای روز سیزدهبهدر و تعطیلات نوروز بود. الان هم در شرایطی که همه چشمها خیره به صفحات گوشی است و همه با بازیهای کامپیوتری سرگرم هستند این بازی برای ما افراد مسنتر یک سرگرمی مفید است و بهنوعی بازگشت و سفر به گذشتههاست.»
اهالی شاهنامه ۱۸ علاقه زیادی به این بازی قدیمی دارند به گونهای که هر بازی دو نفره بیش از ۶ نفر تماشاگر دارد که در انتظار بازی با نفر برنده هستند.
سهیل آقایی بیشتر این بازی را تشریح میکند و میگوید: «در این بازی هر نفر ۳ مهره دارد که این مهرهها میتواند ۳ تکه چوب یا سنگ و کاغذ و یا هر چیز دیگری مثل سر بطری نوشابه باشد. بعد از شروع بازی هر نفر یک حرکت دارد و این روند ادامه دارد. پس از چیدن ۳ مهره هر فرد در نوبت خود میتواند یک مهره خود را جابهجا کند و درنهایت فردی پیروز است که بتواند ۳ مهره خود را بهطور عمودی یا افقی در یک ردیف قرار بدهد. بهرهگیری از فکر و همچنین بدون هزینه بودن این بازی سبب شده در زمانهایی که جوانان و کودکان در گوشهای دیگر مشغول بازی هستند افراد میانسال هم این گونه خود را سرگرم کنند.»
شهردار منطقه۱۲ درباره کمبود فضاهای ورزشی در کوچه شاهنامه۱۸ و معابر اطراف میگوید: «مشکل اصلی ما در این معبر و خیابانهای اطراف نداشتن طرح راهبردی است که همواره ابلاغ آن در سالهای اخیر به تأخیر افتاده است. قطعا ما هم تمایل داریم برای شهروندان عزیز ناحیه توس اقدامات مثبتی انجام دهیم، اما به لحاظ قانونی اجازه اینکار را نداریم. چرا که امکان دارد در نقطهای یک پروژه ورزشی یا فضای سبز را اجرا کنیم، اما بعد از ابلاغ طرح راهبردی متوجه کاربری متفاوت آن زمین شویم که این موضوع سبب تضییع بیتالمال خواهد بود. امیدواریم این طرح راهبردی هرچه زودتر به ما ابلاغ شود.»
علی زینتبخش تأکید کرد: «ما برای احداث فضاهای ورزشی در این معبر و سایر خیابانهای محدوده توس هم اعتبار لازم را داریم و هم اینکه توان اجرای آن وجود دارد، اما نبود طرح راهبردی دست ما را برای اجرای هر برنامه عمرانی در این محدوده بسته است. این نکته را هم خدمت شهروندان گرامی بگویم که مطالبه شهرداری برای ابلاغ طرح راهبردی قطعا بیش از مطالبه مردم در این زمینه است چرا که بسیاری از برنامههای ما در انتظار این طرح است.»
بهمن گرگیج، شهروند ساکن شاهنامه ۱۸، درباره مشکلات بهداشتی ناشی از بازی اهالی در این زمین میگوید: «این زمین در مجاورت یک قبرستان قدیمی واقع شده است و فرزندان ما در چنین شرایط مشغول مسابقه و بازی میشوند که به لحاظ روحی و روانی مناسب سن آنها نیست، اما چون فضای جایگزینی برای آنها نداریم نمیتوانیم مانعشان شویم. بهجز بهداشت روان، بهداشت محیط هم در این فضا وضعیت خوبی ندارد. در فصل گرما پشههایی از جمله سالک در این زمینِ رهاشده فراوان هستند.
همچنین با توجه به رویش علف در زمینهای بایر اطراف، گوسفندان زیادی هم برای چرا به این فضا آورده میشوند که هر کدام میتوانند با خودشان بیماریهایی را به همراه داشته باشند. سگهای ولگرد بسیاری هم در این زمین به چشم میخورند. وقتی مروری بر این موارد داریم متوجه میشویم وضعیت بهداشتی این مکان برای بازی و ورزش اصلا مناسب نیست و چهبسا آثار سوء چنین ورزشکردنی بیشتر از فواید آن باشد.»
عبدا... سرگلزایی درباره تیلهبازی در محله کلاتهبرفی میگوید: «موضوع مهمی که درباره این بازی وجود دارد این است که یک سرگرمی کمهزینه است و ما در همین زمین خاکی با چند عدد تیله میتوانیم یک بازی چهار نفره شاد داشته باشیم. از طرفی نوجوانان و جوانان به این بازی به عنوان یک سرگرمی برای نزدیکترشدن روابط نگاه میکنند و در اینجا رفاقتهای عمیقی شکل گرفته است. نکته مهمتر این است که این سرگرمی در اینجا فقط و فقط یک بازی است و برخلاف برخی جاها که این بازی تبدیل به ابزار قمار شده است و افراد با هم شرط پول بازی میکنند، اهالی اینجا برای نشاط و سرگرمی خودشان مشغول بازی میشوند و جابهجایی پول بین برنده و بازنده را حرام میدانند.»