به گزارش شهرآرانیوز؛ در شرایطی که پس از روزها سلطه طالبان بر افغانستان، آینده سیاسی این کشور همچنان مشخص نیست و همین موضوع سبب استمرار و تشدید بی ثباتیها و ناامنیها و حوادث تروریستی گاه و بیگاه شده است، دومین نشست وزرای امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان به اضافه روسیه، چهارشنبه ۵ آبان، با حضور وزیران خارجه ایران، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان و سفرای چین و روسیه با هدف اجماع همسایگان برای کمک به وضعیت افغانستان ازطریق تشکیل یک دولت فراگیر و برقراری ثبات و امنیت در این کشور در تهران برگزار شد.
نخستین نشست وزرای امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان، شهریورماه به میزبانی پاکستان به صورت مجازی برگزار شده بود. اما برگزاری چنین نشستهایی چگونه میتواند به حل مسئله امروز افغانستان کمک کند؟
فرزاد رمضانی بونش، پژوهشگر مسائل منطقه، در گفتگو با «ایسنا» درباره تأثیر برگزاری نشستهای کشورهای همسایه در موضوع آینده افغانستان گفت: در وضعیت کنونی، سه نوع نگرش به بحران افغانستان توسط همسایههای این کشور دیده میشود. از یک طرف پاکستان به عنوان یکی از متحدان یا به عبارت بهتر متهمان اصلی وضعیت کنونی و درگیری داخل افغانستان و نوع تسلط طالبان در این کشور، اهداف ژئوپلیتیک و راهبردی خود را در این کشور پیگیری میکند. پاکستان خودش را برنده اصلی تحولات افغانستان میداند. در طرف دیگر، چین روند روابط با طالبان را مدیریت کرده است تا از دامنه تهدیدات ضدچینی بکاهد. از سوی دیگر، ترکمنستان رویکرد بی طرفانهای را در پیش گرفته و در واقع به نظر میرسد اندک اندک در حال پذیرش موضوع است.
وی ادامه داد: ازبکستان نیز به عنوان همسایه شمالی افغانستان در حوزه مسائل امنیتی و سایر مسائل، دیدگاه خاص خود را دارد و گفتگو با طالبان را در راستای اهداف ژئوپلیتیک و راهبردی خود به منظور مسائل اقتصادی و راه آهن و... در پیش گرفته است. در چنین وضعیتی برجستهترین کشور مخالف حاکمیت طالبان بر افغانستان، تاجیکستان است که از جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود حمایت کرد و همچنین میزبانی مقامات افغانستان را پذیرفت تا نوعی جبهه قدرتمندی را علیه طالبان شکل دهد و روند شناسایی طالبان مختل شود و طالبان را به عنوان یک تهدید معرفی کند.
بونش خاطرنشان کرد: بنابراین در یک نگاه کلی، پاکستان موافقترین کشور همسایه با حاکمیت طالبان و تاجیکستان، مخالفترین کشور همسایه با طالبان به شمار میروند. وی افزود: ایران، اما وضعیت ویژهای دارد؛ به دلیل فرصتها و تهدیدها تا مسائل امنیتی، سیاسی، هیدروپولیتیک و موضوعات مرتبط با زبان فارسی، شیعیان و مخالفت با تروریسم داعش در افغانستان و... ایران مطالبات و خواستههایی از طالبان در افغانستان دارد و عملا خواستار تشکیل دولت فراگیر در این کشور است و به طور کلی نگاه بینابینی دارد.
جعفر حق پناه، کارشناس مسائل بین المللی، در گفتگو با «ایرنا» درباره نشست وزیران خارجه کشورهای همسایه افغانستان و روسیه در تهران و تأثیر چنین نشستهایی بر آینده افغانستان، گفت: به طور طبیعی باید در چنین نشستهایی برای موضوع پرمناقشه افغانستان نوعی هماهنگی شکل بگیرد و میان ایران و همسایگان درباره تهدیدها و منافع مشترک اجماع نظر به وجود بیاید که از این نظر، اجلاس تهران میتواند نقطه شروع باشد.
وی افزود: اگر بحران افغانستان را به ویژه در ۲۰سال اخیر بررسی کنیم، شاهدیم در این موضوع، همواره یک ناسازگاری در سطوح منطقهای و بین المللی وجود داشته است؛ به این معنا که بازیگرانی، چون آمریکا، سازوکارهای امنیتی سازی در افغانستان را پیگیری میکردند که این رویکرد با ملاحظات همسایگان به ویژه قدرتهای منطقهای همخوانی نداشته است.
حق پناه ادامه داد: براساس نظریات روابط بین الملل، قدرتهای منطقه ای، استقلال بیشتری از قدرتهای بین المللی دارند و میتوانند در برخی از موضوعات، شانه به شانه قدرتهای بین المللی حرکت کنند؛ با این حال در نهایت قدرتهای بین المللی و منطقهای در موضوع افغانستان باید به تعامل برسند تا این کشور به ثبات برسد، در غیر این صورت این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت.
وی افزود: به نظر میرسد از منظر نظام بین الملل، افغانستان اهمیت خود را از دست داده است و کسی حاضر نیست در این کشور هزینه کند. اما همه باید به این درک برسند که نمیتوانند به افغانستان تسلط پیدا کنند، بلکه از آن تأثیر خواهند پذیرفت. راه چاره این است که به نوعی با همکاریهایی که از سطوح حداقلی شروع شده است و به تدریج افزایش مییابد، به درک مشترکی برسند و نهایتا بتوانند مانع سرایت آشوب به منطقه شوند و این موضوع امکان پذیر است.
این کارشناس روابط بین الملل افزود: شرایط افغانستان به گونهای است که هیچ کشوری حاضر نیست به تنهایی بار آن را به دوش بکشد و همه باید بر اساس میزان منافع خود در این موضوع، برای خود هزینه تعریف کنند.
حق پناه در پایان یادآور شد: آمریکا در موضوع افغانستان تلاش میکند «بازی گردانی» کند تا «بازیگری»؛ یعنی تمایل دارد قواعد بازی را تنظیم کند، اما اینکه تا چه میزان موفق باشد، به مؤلفهها و ابزارهای بیشتری نیاز دارد که این مؤلفهها شامل محیط سیاسی داخلی تا اولویتهای سطح خاورمیانهای این کشور میشود.