با توجه شرایط کنونی و وضعیت معیشتی خانوادهها با یک شغل هزینهها و مخارج زندگی تأمین نمیشود و نیاز است بانوان نیز دوشادوش مردان با حفظ کرامت اخلاقی مشارکت اقتصادی داشته باشند، اما شکافهای عمیق میان زنان و مردان، همچنان زنان را عقبتر از مردان در حوزه فعالیت و اشتغال نگه داشته و بر نرخ بیکاری زنان -چند برابر بیشتر از نرخ بیکاری مردان- دامن زده است.
متأسفانه به واسطه نبود شغل و نیاز زنان به درآمد ماهیانه، برخی از بانوان به کارهای غیررسمی با حقوق بسیار ناچیز روی آورده اند و این آمارها نشان میدهد که اشتغال غیررسمی بانوان رو به افزایش است.
از آن سو اجرا نشدن قوانین توسط کارفرمایان مشکلات زیادی را برای بانوان ایجاد میکند. متأسفانه در بسیاری از فضاهای کاری، نیروی کار فاقد هرگونه حمایت اجتماعی است، اما باید دانست که زنان و مردان در اجتماع لازم و ملزوم همدیگر هستند و در فرایند تولید و کار سهم هر کدام در کیفیت و بهره وری مشخص است.
در واقع اگر به دنبال پیشبرد اقتصاد مقاومتی هستیم، باید نقش زنان را در کل اقتصاد به درستی تعریف کنیم و اشتغال زایی برای بانوان باید متناسب با ظرفیتهای این قشر از جامعه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی و مبتنی بر عدالت اجتماعی باشد.
متأسفانه وضعیت بد اقتصادی، زنان کارگر را سال هاست جزو ارزانترین نیروهای کار قرار داده است و بسیاری از آنها بدون حق بیمه، مرخصی و با ساعات کار طولانی و دستمزدی اندک روزگار میگذرانند و البته قدرت چانه زنی کمتری نیز برای پیگیری مطالبات و حقوق حقه خود دارند.
همچنین زنان بر خلاف سهم عمده در اشتغال، سهم ناچیزی در سازمانها و تشکلهای کارگری دارند و باید کالبدشکافی کنیم که چرا باوجود بالا رفتن نرخ مشارکت اقتصادی زنان، نرخ مشارکت صنفی آنها همچنان پایین است؟