یکی از چالشها و تهدیدهای جدی پیش روی ما ایرانیان فارغ از اینکه چه دولت و مجلسی با چه سلیقه و تفکر سیاسی حاکم باشد، تضعیف امنیت انرژی کشور به دلیل رشد مصرف داخلی حاملهای انرژی است.
اگر روزگاری صیانت از انرژی به عنوان سرمایهای بین نسلی هدف سیاست گذاران بود، اکنون با نمایان شدن آثار ناترازی در عرضه و تقاضای انرژی، روشن است که حتی برای ۱۰ سال آینده و تأمین انرژی موردنیاز نسل فعلی هم با چالش روبهرو هستیم.
ناگفته پیداست که همه ما ایرانیان در برابر تقویت امنیت انرژی حال و آینده مسئولیت داریم و به سهم خود باید تلاش کنیم از مصرف غیرضروری و غیربهینه دست برداریم و به سمت یادگیری مصرف بهتر و مؤثرتر حرکت کنیم.
فرونشست زمین ناشی از برداشتهای بی رویه از منابع آب زیرزمینی از یک سو و بروز خشک سالی و روند نگران کننده بارشها از سوی دیگر، کمبود برق در تابستان و ناترازی گازی در زمستان فقط یک نمای نزدیک از چشم اندازی دور است که نشان میدهد یکی از مؤلفههای حفظ امنیت ملی ایران، ضرورت توجه به امنیت انرژی داخل کشور است.
بی گمان اولویت داشتن سیاستهای عرضه هرچه بیشتر انرژی و خام خواری آن در داخل، در سالهای گذشته باعث گرفتاری امروز و آینده ما شده است و بی تردید چارهای نداریم جز اینکه حتی یک روز را از دست ندهیم و روند کنونی مصرف را مدیریت و به این ترتیب باور کنیم که دوران مدیریت عرضه انرژی پایان یافته و قرن مدیریت مصرف و تقاضای انرژی فرا رسیده است.
بااین حال، همچنان چالش اصلی این است که آیا میتوان مصرف را بدون اصلاح قیمت کاهش داد و سؤال مهمتر اینکه چرا تا این اندازه اصلاح قیمت حاملهای انرژی در ایران به یک معمای پیچیده اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی تبدیل شده است؟
واقعیت این است که مدیریت مصرف انرژی مسئلهای چندبعدی و نیازمند گفت وگوی فراگیر و مستمر در سطح ملی است و انتظار اینکه یک دولت بتواند ریسک و هزینه این اصلاح را به تنهایی برعهده بگیرد، چندان توجیه پذیر و قابل دفاع نیست.
از سوی دیگر، نوع نگاه دولت و مجلس به اصلاح الگوی مصرف انرژی باید از رویکرد تأمین کسری بودجه به سمت سرمایه گذاری برای رفاه بیشتر نسل حاضر و آینده تغییر کند. پیچیده کردن معمایی که سالها خودش پیچیدهتر شده است، راه حل نیست و ما بیش از آنکه به دردسرها و گرفتاریهای خود بیندیشیم، نیازمند یافتن راه حلها هستیم.
حتی اگر راه حلی هم برای تقویت و پایدارسازی امنیت انرژی ایران یافت شود، بدون اجماع ملی و گفتگو با مردم به نتیجه مطلوب نمیرسد. از سوی دیگر، برای عبور از بحران نیازمند یک نقشه راه با اولویتهای روشن و مشخص، سنجش پذیر و ملموس برای مردم هستیم.
باور کنیم که تأخیر جایز نیست و مشکلات پشت درهای بسته و اتاق جلسات و کارگروهها بدون آگاهی عمومی و اطمینان مردم از نفع عمومی اصلاحات حل نخواهد شد. اکنون فرصت باهم اندیشیدن و اقدام همگانی است تا امنیت انرژی بیش از این به بحران تبدیل نشود.