احساس رضایت شهروندان از چگونگی انجام فرایندهای «خدماتی، عمرانی و اجتماعی» شهرداریها عامل بسیار مهمی در ایجاد انگیزه آنها برای مشارکت در توسعه شهری و بهبود کیفیت محل سکونتشان است. اکنون در ایران، شهرداری به عنوان یک نهاد عمومی یا به تعبیر دیگر سازمانی نیمه دولتی، بخش درخورتوجهی از کیفیت زندگی مردم را رقم میزند و به صورت مستقیم میتواند در رضایتمندی یا نارضایتی آنها اثرگذار باشد.
براساس چشم انداز جهان شهر برکت و کرامت، کالبد شهری باید «نماد آبادانی، متوازن و زیست پذیر در تمام نقاط شهر» باشد تا بر این اساس، هم قالبی مناسب در منظر عموم ایجاد کند، هم کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشد و هم به دنبال آن رضایت عمومی شهروندان را افزایش دهد.
باتوجه به اینکه شهرهای توسعه یافته جهان، مفهوم «شهروند پویا» را که دربرابر شهر خود احساس تعلق میکند و برای توسعه آن اهتمام میورزد و مشارکت میکند، نهادینه کرده اند، همه عرصههای مدیریتی کلان شهرها در کشورهای درحال توسعه به دنبال دستیابی به این مهم برای دستیابی به توسعه پایدار هستند، از این رو اندازه گیری مداوم و «تحلیل راهبردی رضایت شهروندان»، چالشی جدی پیش روی مدیریت شهری است؛ به خصوص اینکه به یاد آوریم همواره بخش درخورتوجهی از دریافت کنندگان خدمات شهرداریها رضایت مطلوبی از این خدمات ندارند.
از این نظر، موضوع «رضایت شهروندان» و تحلیل آن، با واژه «راهبردی» همراه میشود؛ چون عامل رضایتمندی نقش بسیار مهمی در توسعه و آینده شهر دارد. به معنای دیگر شاخص رضایتمندی شهروندی، چون با خود مشارکت فعالانه را به همراه میآورد، آینده شهر را رقم میزند و چهار عامل «شادمانی، رونق، رفاه و آبادانی» با آن ارتباط و تعامل متقابل دارند. همچنین تحلیل و سنجش عملکرد شهرداریها و نحوه خدمات دهی آنها از دو منظر عینی و ذهنی میتواند انجام گیرد.
از منظر عینی، کیفیت خدمات دهی شهری برپایه سنجش آنها باتوجه به استانداردهای بیرونی انجام میگیرد. اما در منظر ذهنی، احساس مردم و میزان رضایت آنان از خدمات شهری، تعیین کننده کیفیت عملکرد شهرداری هاست. ارتقای شرایط کار، تامین بستر مناسب برای زندگی شهروندان و آرامش و آسایش ساکنان در محیط مسکونی خود، از مهمترین عوامل افزایش رضایتمندی ساکنان شهرهاست.
هرچند در جریان مدرنیته شدن کلان شهرها مفهوم رضایت شهروندی در هیاهوی برجهای بلند، ترافیک سنگین، بزرگراهها و المانها و... کمتر مورد توجه قرار گرفته است، همچنان مهمترین چالش راهبردی مدیریت شهری محسوب میشود؛ زیرا تمام این سازمانها و فرایندها برای افزایش رفاه آحاد جامعه شهری و بهبود کیفیت زندگی آنها تشکیل شده است که باید به صورت مستمر محل توجه قرار گیرد.