به گزارش شهرآرانیوز؛ فرا رسیدن سالروز پایان جنگ جهانی اول، سبب شد در گزارشی کوتاه از احوال مشهد در آن دوران بگوییم. حال مشهد در آن دوران خوب نبود.
به نوشته «دکتر یوسف متولی حقیقی» در کتاب «تاریخ معاصر مشهد»، روزگار شهر در کمال پریشانی و اختلال است. در اطراف، اشرار محلی، مشغول خودسری و غارت مردم هستند و رفتار مسئولان در دوایر دولتی نیز تفاوت چندانی با آنان ندارد. حضور نیروهای روس و انگلیس در مسیرها سبب بسته شدن راهها و درنتیجه نایابی کالاهای ضروری زندگی شده است.
در این میان خشک سالی و کاهش محصولات کشاورزی نیز بر آتش قحطی میدمد و آن را شعله ور میکند. قحطی شدید و شیوع انواع بیماریها مانند وبا و حصبه آن چنان بوده است که مورخان در توصیف آن، از این جملات استفاده کرده اند: «شاید هیچ کجای ایران در این دوران چنین وضعیت مخوف و خطرناکی را نداشت. هیچ گونه تأمین مالی و جانی برای مردم نبود. دولت وقت به قدری ضعیف بود که حتی به میل خود نمیتوانست برای خراسان، حکمران و والی تعیین کند و کرارتا اشخاصی که به این سمت معین میشدند، به واسطه مخالفت اهالی و یا بی میلی خارجی ها، قبل از اینکه به مشهد عزیمت کنند، مستعفی میشدند.»
در این ایام، «سلطان حسین میرزا نیرالدوله» حاکم خراسان است. او کسی است که پس از واقعه گلوله باران حرم و گنبد رضوی، جانشین «علی نقی میرزا رکن الدوله» شده بود. نیرالدوله پیش از اینها نیز والی خراسان بود و، چون در زمان او در مشهد شورشی در واکنش به قحطی نان رخ داده بود، عزل شده و حالا که دوباره بر صدر نشسته بود، به جای آنکه به فکر عمران و آبادی مشهد باشد، بیشتر در تلاش برای انتقام از کسانی بود که رهبری آن شورش را برعهده داشتند.
یکی دیگر از مشکلات مشهد در این ایام، درگیری اتباع کشورهای درگیر جنگ با یکدیگر در شهر بوده است. برای نمونه در سوم آبان ۱۲۹۳ خورشیدی سه سالدات روس به مغازه «هفمان» نامی که یک تبعه آلمانی ساکن در مشهد بوده است، میروند و او را چنان هدف ضرب وشتم قرار میدهند که میمیرد.
مورخان مینویسند با شروع جنگ، نیروهای روس دوباره وارد مشهد میشوند و علاوه بر اشغال شهر تا نزدیکی قائنات پیشروی میکنند. این حضور نظامی باتوجه به سوءرفتار ماموران و اتباع روس که مردم آن را پیش از این و در عصر مشروطه تجربه کرده بودند، سبب نگرانی مردم میشود. برابر گزارش عبدالکریم، کارگزار وزارت امورخارجه در مشهد، حضور نیروهای روس باعث وحشت عمومی مردم شده بود. او نیز برای جلوگیری از تکرار وقایع ناخوشایندی که قبلا روسها عامل آن بودند، پیشنهاد میدهد این قوای نظامی از محدوده شهر مقدس مشهد خارج شود.
اگرچه ژنرال کنسول روس در این زمینه قول مساعد میدهد، سالداتهای روسی در بسیاری از شبها در کوچه و بازار راه را بر عابران بسته، اموال و اشیای آنان را به زور تصاحب میکردند. در این میانه شکایت از آنان هم حکم تف سر بالا را دارد؛ زیرا بسیاری از دعاوی حقوقی که در کارگزاریها رسیدگی میشده، باتوجه به اینکه برخی طرفین دعوا، تبعه یا تحت الحمایه روس و انگلیس معرفی میشدند، در بیشتر مواقع به نفع وابستگان به بیگانه خاتمه مییافت.
رواج پول و زبان روسی یکی دیگر از تاثیرات حضور بیگانگان در شهر بوده است. برای نمونه در گزارش یکی از سیاحان اروپایی که در این دوران در مشهد حضور داشته، چنین آمده است: «بسیاری از مغازهها در مشهد تابلوی روسی دارد و زبان روسی را خیلیها یاد گرفته اند و در معاملههای خود به راحتی تکلم میکنند. مصرف روبل ادامه دارد و نمایش قدرت هنوز دیده میشود.»
این وضعیت چهار سال تمام ادامه پیدا میکند تااینکه وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به یک باره سبب تغییر موقعیت روسیه در جنگ جهانی اول میشود و درنهایت نیز آنان را ناچار به ترک ایران میکند. برابر اسناد برجای مانده، بازمانده این نیروها ۲۶ بهمن ۱۲۹۷ مشهد را ترک میکنند. به دنبال عقب نشینی نظامی روسها از مشهد، شرکتها و مؤسسات وابسته به این کشور ازقبیل شرکت حمل ونقل روسی نیز تعطیل میشوند.
خروج روسها از خراسان، زمینه را برای حضور انگلیسیها در مشهد مهیا میکند. مناقشات و سیاستهای مداخله جویانه روسها و انگلیسیها در مشهد مشکلات زیادی را برای مردم به دنبال آورد، این درحالی بود که حکومت خراسان نیز در خلال آن سالهای پرآشوب، همچنان دراختیار شاهزادگان بی کفایت قاجاری بود و بر درد و رنج مردم افزوده بود.
ناگفته نماند که در میان همه این تاریکی ها، میتوان روشناییهایی را هم تماشا کرد. برای نمونه برخی فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مانند تاسیس درمانگاه خیریه عمومی با ظرفیت پذیرش ۵۰ بیمار در روز ازجمله آن هاست. احداث سالنهای تئاتر و سینما و رواج فن عکاسی، از دیگر اتفاقات امیدبخش آن روزهاست. البته در این دوران در مشهد چند مرکز خیریه برای کمک به مردم در قحطی تشکیل میشود که «دارالعجزه» یکی از آنان است که زیر نظر نایب التولیه آستان قدس رضوی کار میکرده است. ناگفته نماند که عبدالکریم محقق الدوله، کارگزار خراسان، نیز از هیچ گونه کوشش برای سامان دهی به وضعیت مردم قحطی زده دریغ نمیکند.