به گزارش شهرآرانیوز، ژاوی در بارسا. بازگشتی که همه میدانستند یک روز اتفاق خواهد افتاد، رقم خورد. کاپیتان به خانه آمد تا ویرانه را سروسامان دهد. بارسلونا با کومان به نقطه جوش رسید؛ به جایی که دیگر رقم عجیبوغریب فسخ قرارداد مربی هلندی هم نتواند مانع اخراجش شود. ۶ سال پس از آخرین بازی کاپیتان، بعد از خروج با چشمهای اشکبار، حالا باید بهعنوان سرمربی به نیوکمپ بیاید. روی کاغذ هیچچیزی برای موفقیت او آماده نیست! روی کاغذ اعداد و ارقام نشانهای به ما نمیدهند که بخواهیم ژاوی را ناجی اوضاع کنونی باشگاه بدانیم. تجربه چندسال گذشته نشان داده است که معمولا مربیان تیمهای بزرگ که از بین اسطورههای باشگاه انتخاب میشوند، عملکرد مناسبی ندارند. برای نمونه پیرلو در یوونتوس، لمپارد در چلسی، سولسشیر در یونایتد. ۲ نفر اول اخراج شدند و منچستریها هم این روزها برای اخراج سولسشیر از تیمشان چشم میکشند.
کومان هم که بدترین بارسلونای دهه اخیر را تحویل هواداران داد، گل قهرمانی تیمش در دیدار نهایی ۱۹۹۲ مسابقات قهرمانی اروپا را به ثمر رسانده بود و پایان او هم تکراری بود؛ اخراج. حالا ژاوی با تجربه حضور در السد قطر، به اسپانیا برگشته است. کارنامه او در قطر قابلدفاع است و توانست السد را با اقتدار به بهترین باشگاه این کشور تبدیل کند و ۷ جام بهدست بیاورد، اما مثلا هنوز در اینکه السد با ژاوی هم نتوانست فاتح لیگ قهرمانان آسیا شود، ابهام زیادی وجود دارد. از طرف دیگر، بارسا بههیچ عنوان بازیکنان تأثیرگذاری ندارد که دست ژاوی را برای اجرای تاکتیکهای گوناگون باز بگذارد. مربی جدید نیاز به انقلاب در باشگاه دارد تا بتواند اوضاع را در حد گرفتن یک سهمیه ساده لیگ قهرمانان اروپا ایدهآل کند، ولی همهچیز روی کاغذ علیه ژاوی نیست. بههرحال او فرزند این باشگاه است و بیشک بهتر از هر گزینه دیگر با اوضاع این روزها آشناست. کارشناسان موضوعهای امیدوارکننده زیادی هم درباره این تغییر مهم نیمکت بارسلونا نوشتهاند. مثلا گفتهاند فوتبالیستهای کمی هستند که به اندازه ژاوی بارها و بارها بهعنوان «سرمربی آینده» باشگاهی معرفی شوند و این اتفاق بیدلیل نیست. ژاوی یک فیلسوف فوتبالی واقعی است؛ بازیکنی که پس از یوهان کرویف، هوشمندانهتر از هر بازیکنی در هر باشگاهی توانست سبک دلخواهش را به تیم تحمیل کند.
او در زمین به شکل شایان توجهی باهوش بود، میتوانست نبردهای تاکتیکی اطرافش را درک کند، فضاهایی را در آن میان بیابد و حریفان را از پستهایشان دور کند. او از نظر فیزیکی محدود بود و از نظر تاکتیکی بیشتر تمرکزش بهجای انجام کارهای درخشان، روی انجام موارد اصلی و اساسی قرار داشت، اما بهواسطه مغز فوتبالیاش به مؤثرترین هافبک دنیا تبدیل شد.
او بیرون از زمین میتوانست تصمیمات تاکتیکی سرمربیانش را به چالش بکشد و مدام از ویسنته دلبوسکه، سرمربی تیمملی اسپانیا، میخواست که سیستمش را به ۳-۳-۴ مشابه بارسلونا تغییر دهد؛ بهجای سیستم ۱-۳-۲-۴ که او در آن در پست شماره ۱۰ به میدان میرفت و چندان راحت نبود. البته این ناراحتی هم مانع از درخشش این بازیکن نمیشد.
مانند پپ گواردیولا پیش از او، مانند میکل آرتتا، دستیار سابق گواردیولا، و مانند ژابی آلونسو، همتیمی سابق ژاوی در تیمملی اسپانیا، هوش ژاوی چیزی بود که باعث شد او به فوتبالیستی تراز اول تبدیل شود و همیشه اینطور به نظر میرسید که او این هوش و درخشش را با خود به حرفه مربیگری نیز خواهد آورد.