به گزارش شهرآرانیوز، سروش رحمانی نام نوجوانی است که این بار نامش در میان مشکلات کولبری منجر به حادثه به چشم میخورد. نوجوانی ۱۵ ساله که به درس خوان بودن و مودب بودن در میان اهالی شهرستان پاوه و روستای هانی گرمله شهره بود و حالا ماجرای خودکشی او، داغی است که بر دل همین اهالی مانده است.
سروش رحمانی که به همراه برادرش در مرز عراق کولبری میکرد، بعداز توقیف قاطرهایشان توسط ماموران هنگ مرزی دست به خودکشی زد و حالا روایت زندگی او خودکشی اش را از زبان یکی از بستگان نزدیک او میشنویم.
یکی از بستگان سروش که نمیخواهد نام او فاش شود، در توضیح به خبرنگار رکنا در مورد علت خودکشی سروش گفت: «حدود ۲۰ سال قبل بودکه هنوز پدر سروش به نام فاروق شروع به کار کرد و در بندرعباس کاسبی میکرد. او از کشورهای خارجی اجناس مختلف وارد کشور میکرد و میفروخت. در واقع باعث شده بود که او به نوعی کارآفرین باشد، اما تغییر شرایط کشور یکدفعه باعث ورشکستگی او شد.»
اوضاع زندگی پدر سروش به حدی بد شد که چند مامور او را تعقیب میکردند: «در تمام این سالها پدر سروش با مشکلات اقتصادی خیلی زیادی دست به گریبان بود و از بانک یک وام ۵۰ میلیون تومانی گرفته بود که توانایی بازپرداخت آن را نداشت. در حالی که سند خانه آنها در رهن بانک بود و بانک میتوانست خانه را مصادره کند، اما با در نظر گرفتن شرایط مالی این خانواده به آنها مهلت داد و بدهی پدر سروش حالا به ۵۸۰ میلیون تومان رسیده است که این تنها بدهی او نیست. بدهکاری او به افراد و اشخاص باعث شده بود حکم جلب سیار او را داشته باشند و از ترس همین موضوع او حتی عروسی دو دختر خود هم نیامد.»
این فرد در ادامه گفت: «همه اهالی روستا میدانستند که اوضاع مالی خانواده فاروق خیلی بد است. برای همین یکی از نیکوکاران شهر پاوه برای سروش و برادرش سهیل دو قاطر خرید و به آنها گفت اگر توانستید بعدا پول قاطر را به من برگردانید. پدر سروش بیماری سرطان روده و مغز استخوان داشت و مادرش هم به دیابت مبتلا بود. آنها با درآمد کولبری خرج درمان پدر و مادرشان را میدادند. کولبرها در این مناطق بنزین از مرز میبرند و فندق و لاستیک و اینطور اجناس را میآورند. ماموران هنگ مرزی هم با این کار قاچاق مقابله میکنند. برای همین هم وقتی یک شب برادر سروش را با قاطر در اطراف هنگ مرزی دیده بودند، قاطر او را گرفته بودند. اینجا اگر قاطر کولبران توقیف شود باید بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون به عنوان جریمه بپردازند تا دوباره بتوانند قاطر را پس بگیرند. اما همه میدانستند که سروش و خانواده اش چنین پولی نداشتند. برای همین شب که شد اهالی روستا و حتی اعضای شورای روستا و دهیاری به ماموران هنگ مرزی مراجعه کردند و از آنها خواستند با توجه به شرایط مالی خانواده سروش قاطرها را پس بدهند، اما آنها موافقت نکردند.»
آن شب زمانی که خبر پس ندادن قاطرها از سوی هنگ مرزی به گوش سروش رسید از روستای هانی گرمله به شهر پاوه رفت: «زادگاه پدری سروش در روستا بود و آنها یک اتاق کوچک آنجا داشتند تا بتوانند به خاطر طلبکارها از شهر دور باشند و زمانی که سروش و سهیل از مرز برمی گشتند هم به این اتاقک روستایی میآمدند. روز ۲۶ آبان وقتی سروش از پس گرفتن قاطرها ناامید شد به خانه شان در شهرستان پاوه برگشته و به مادرش گفته بود به روستا برو و به بابا سر بزن. بعد در حالی که در خانه تنها بود به خاطر غصه از دست دادن قاطرها خودش را با پرده اتاق به میله پرده آویزان کرده بود. برادرش همسایهها را خبر کرده بود و اورژانس بالای سر او آمده و گفته بودند که او دیگر علائم حیاتی ندارد.»
سروش رحمانی در مراسم تدفینی که برگزار شد، در روستای مرزی هانی گرمله به خاک سپرده شد.
منبع: رکنا