به گزارش شهرآرانیوز؛ با این حال، «بیداری اسلامی» در کشورهای عربی به نوعی موجب قطب بندی در غرب آسیا شده است و کشورها و جریانهای سیاسی فعال در منطقه هر یک راه ائتلاف با یکی از ۲ جریان اصلی جبهه مقاومت یا استکبار را پیش گرفته اند.
دراین میان، کشور یمن، گروههای سیاسی فعال در آن و وضع ویژه حاکم بر این کشور به یکی از آن گرههای تلاقی این ۲ جریان در غرب آسیا بدل شده است.
یمن که از آغاز اتحاد این کشور هرازگاهی دچار درگیریهای داخلی میشد، پس از موج بیداری اسلامی دستخوش ناامنی و جنگهای داخلی گستردهای شده است. از میان جریانهای سیاسی موجود در یمن، جریان «انصارا...» در سازمان دهی اعتراضات و پیگیری مطالبات مردم از نقشی بی بدیل برخوردار است و میتوان این جنبش را رهبری کننده این اعتراضات دانست.
انصارا... توانست با بسیج گروههای مختلف مردم و با سازمان دهی آنان در قالب کمیتههای مردمی با توسل به روشهای مسالمت آمیز، دولت را مجبور به پذیرش مطالبات مردم و منصور هادی را وادار به پذیرش مشارکت همه گروههای یمنی کند که در توافق صلح مشارکتی نمود یافت، هرچند این توافق جامه عمل نپوشید.
منصور هادی ابتدا به عدن گریخت و به رویارویی مسلحانه با انصارا... و متحدانش ازجمله ارتش پرداخت و پس از ناکامی به عربستان رفت و خواهان مداخله نظامی خارجی در یمن شد. عربستان سعودی و متحدانش به یمن حمله نظامی کردند که با وجود خسارت مالی و جانی برای یمن، تاکنون موفق نبوده است.
بااین حال، با توجه به ادامه جنگ در یمن، این کشور اکنون به سوی یک حکومت دستخوش بی نظمی پیش رفته و استمرار مداخله نظامی عربستان در این کشور برای پشتیبانی از گروهها و قبایل همسو، به ناامنیها و منازعات هرچه بیشتر دامن زده است. درواقع، وضعیت یمن ترکیب پیچیده و چندلایهای از عوامل داخلی و خارجی است که تأثیرات تقویت کنندهای بر یکدیگر دارند و همه اینها باعث شکل گیری بحران امنیتی کنونی شده است. در این میان، بحران یمن دیگر صرفا ناشی از نقش آفرینی بازیگران داخلی آن نبوده، بلکه ناشی از نقش آفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای مانند عربستان سعودی، شورای همکاری خلیج فارس، آمریکا و رژیم صهیونیستی است که در روند شکل گیری بحران یمن و تشدید آن نقشی تعیین کننده ایفا کرده اند.
کارگزاران این محور شرارت بحران آفرین در یمن، معتقدند که با درگیرکردن ایران در عرصه منطقهای و مناطقی که عمق استراتژیک پایگاه اجتماعی و سیاسی ایران محسوب میشود، فرسایش قدرت و توان منطقهای و سیاسی ایران و محور مقاومت را به وجود خواهد آورد. درواقع برجستهترین هدف کشورهای خارجی با نقش آفرینی فعال عربستان سعودی از حمله نظامی به یمن، موازنه سازی در مناسبات قدرت منطقهای و نیز تضعیف محور مقاومت است.
ایران عامل جنگ داخلی در یمن نیست و حوثیها هم به نیابت از ایران نمیجنگند. ایران فقط از طریق قدرت نرم و با حمایت سیاسی و معنوی از گروههای شیعه یمنی، وقایع این کشور را دنبال میکند، زیرا به طور کلی بیشتر این حوثیها هستند که به ایجاد روابط با ایران تمایل داشته اند تا ایران به روابط با حوثی ها. تهران قلبا باور دارد که راه حل مشکل و درگیری کنونی در یمن مداخله نظامی نیست و در نتیجه هیچ اقدامی نیز برای شعله ورکردن جنگ داخلی در یمن نمیکند؛ برخلاف عربستان که از هیچ اقدامی در این راستا خودداری نکرده است، از بمباران هوایی و حتی اعزام نیرو به یمن گرفته تا محاصره انسانی مردم این کشور.
جمهوری اسلامی ایران معتقد است که برای پایان دادن به درگیریها در یمن در ابتدا باید محاصره انسانی و مداخلات نظامی ائتلاف عربی با نقش آفرینی فعال عربستان و امارات خاتمه یابد تا با اعلام آتش بس پایدار، زمینه برای مذاکرات میان همه طرفهای درگیر و برگزاری انتخابات برای تشکیل دولت ملی با نقش آفرینی انحصاری همه گروههای یمنی و نه مداخله هیچ بازیگر خارجی فراهم شود. اما مشکل اینجاست که عربستان این راه حل را نمیپذیرد، زیرا نمیخواهد شاهد دولتی مستقل و ملی و نه سرسپرده و مطیع خودش در یمن باشد. بااین حال، وضع موجود درنهایت عربستان سعودی را وادار خواهد کرد حقایق را بپذیرد.