امیرمؤمنان حضرت علی (ع) در منشوری که مشتمل بر آداب و شیوه حکمرانی و مدیریت نظام اسلامی است، به مالکاشتر برای انجامدادن یا نهی از امور در ویژگیهای شخصی دستور میدهند، سپس به شیوه ارتباط با مردم و اقشار مختلف اجتماعی میپردازند و اصلاح کار مردم و آبادانی شهرها را ازجمله مسئولیتهای مهم برمیشمارند که برعهده یک کارگزار گذاشته شده است.
ازجمله توصیههای حکیمانه ایشان به شرح زیر است: مهربانی و دوستی با مردم و بخشش خطاهای احتمالی آنان، سختگیرینکردن و کیفرندادن مردم، فروبردن خشم و خشونت در ارتباط با مردم، نداشتن تکبر و خودبزرگبینی در رفتار با مردم، پرهیز از غرور و خودپسندی، رعایت انصاف با مردم و خویشان و نزدیکان، حقگرایی و عدالتخواهی و مردمگرایی، دورکردن عیبجویان از خود، پوشاندن بدیها و زشتیها، نیکوکاری به مردم برای جلب اعتماد آنان، تخفیف مالیات، اجبارنکردن مردم به کاری که دوست ندارند، حفظ آداب و سنتهای پسندیده جامعه، بدعتگذارینکردن در آداب زیانآور، گفتگو و مباحثه با دانشمندان و حکیمان که مایه آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم و قانون خواهد بود، رسیدگی به امور محرومان و مستضعفان جامعه و فاصلهنگرفتن از مردم (حضور در جمع مردم).
امروزه واژه پرمحتوای اخلاق، گمشده جامعه ایران است و درواقع ضروریترین نیاز جامعه امروز اخلاق و اخلاقمداری است. اگر بخواهیم آسیبهای اجتماعی از جامعه رخت بربندد، باید اخلاق را در جامعه رواج بدهیم، زیرا اخلاق اکسیر نجاتبخش جامعه است. مصادیق رعایت اخلاق در جامعه، صداقت و راستگویی، وفابهعهد و توجه به سطحهای مختلف اجتماع است.
گسترش ارتباطات در جامعه توانسته است فاصلههای زمانی و مکانی را تا حد زیادی از بین ببرد و برقراری ارتباط متقابل را برای افراد، گروهها و سازمانهای مختلف ممکن سازد؛ بنابراین بهدلیل وجود برخی مؤلفهها مانند ناشناختگی و پیشبینیناپذیری کنشهای انسانی، لزوم وجود اعتماد و بررسی ریشهها و عوامل بسترساز در پیدایش فرهنگ اعتماد در جامعه بیش از پیش احساس میشود.
در رویکردهای نوین جامعهشناختی، متغیرهای نرم بهجای متغیرهای سخت و مبتنی بر سودوزیان، عقلانیت و معادله قرار گرفتهاند؛ چنانکه در اجتماعات امروزی بهعنوان اخلاق اجتماعی از آن نام میبرند.
سه مؤلفه اساسی برای اخلاق اجتماعی وجود دارد: اعتماد، وفاداری و اتحاد و اتفاق نظر. اعتماد از جنبههای مهم روابط انسانی و اجتماعی در میان افراد، گروهها و نهادهای اجتماعی است و با تسهیل تعاملات اجتماعی و کنشهای متقابل بین افراد و گروههای اجتماعی، نقش مهمی را در ایجاد نظم و همبستگی اجتماعی و نیز حفظ آنها برعهده دارد.
اعتماد از جنبههای مهم روابط انسانی و زمینهساز همکاری میان افراد است.
بسیاری از پژوهشگران و صاحبنظران اجتماعی بر اهمیت «اعتماد» که مهمترین اصل در اخلاق اجتماعی است، در جامعه تأکید کردهاند. مدیریت شهری و بهمعنای خاص شهرداری بهعنوان یکی از بزرگترین سازمانهای اجتماعی، هنگامی میتواند از کارایی و بهرهوری بیشتری برخوردار باشد که اعتماد شهروندان را بهعنوان سرمایه اجتماعی و معنوی کسب کند و از آن در مسیر اهداف سازمانی و توسعه شهری استفاده کند.
یکی از مسیرهای جلب اعتماد شهروندان، رعایت حقوحقوق شهروندی است، بهمعنی مجموعه قوانین، آییننامهها و دستورالعملهایی که حقوق و منافع هر فرد را در جامعه سیاسی دولتملت مشخص و با پیشبینی ضمانتهای اجرایی کارآمد از آن صیانت میکند.
اگر بخواهیم تکالیف شهروندی را هم دراینزمینه داخل کنیم، آنوقت به قوانینی با دامنه شمول زیاد نیاز داریم که پس از طبقهبندی آنها به همان قوانین معمول مانند قانون مدنی یا قانون مجازات میرسیم. بنابراین، حقوق شهروندی فقط برای تعیین و صیانت از حقوق ملت تدوین میشود.
حقوق شهروندی مصادیقی در نظام اداری دارد که عبارتاند از: حق برخورداری از کرامت انسانی و رفتار محترمانه و اسلامی، حق برخورداری از اِعمال بیطرفانه قوانین و مقررات، حق مصونبودن از تبعیض در نظامها، فرایندها و تصمیمات اداری، حق دسترسی آسان و سریع به خدمات اداری، حق حفظ و رعایت حریم خصوصی همه افراد، حق آگاهی بموقع از تصمیمات و فرایندهای اداری و دسترسی به اطلاعات موردنیاز، حق اظهارنظر آزادانه و ارائه پیشنهاد درباره تصمیمات و فرایندهای اداری، حق مصونبودن از شروط اجحافآمیز در توافقها، معاملات و قراردادهای اداری، حق اشخاص توانخواه در برخورداری کامل و سریع از امتیازات خاص قانونی، حق رسیدگی بموقع و منصفانه به شکایات و اعتراضات و همچنین، حق جبران خسارات واردشده بر اثر قصور یا تقصیر دستگاههای اجرایی و منابع انسانی آنها.
قانون مبنای همه اقداماتی است که همه افراد در جامعه انجام میدهند. در حوزه فعالیت مدیران شهری نیز همینگونه است، اما، چون حقوق شهروندی مبتنی بر قوانینی صرفا حمایتی شکل میگیرد، جزو اصولیترین مبانی مدیریت شهری محسوب میشود. به عبارت دیگر همه اقدامات مدیران شهری ازجمله عمرانی، خدماتی و فرهنگی باید بهگونهای برنامهریزی و اجرا شود که حقوق و منافع مردم و ساکنان شهر را تأمین کند.
مدیریت شهری برای بهبود وضعیت زندگی مردم در شهر شکل گرفته است و هنگامی که میخواهیم از مدیریت شهری سخن بگوییم، باید به مؤلفههای اصلی شهر، یعنی سرزمین و فضای شهری، جمعیت و مردم و نظام مدیریت در کنار یکدیگر بپردازیم که این مهم نیازمند نگاه درست به وضع موجود و آینده شهر و نگاه درست به مردم، نقش مردم و مشارکت مردم است. زمانی مدیریت شهری صحیح حاصل میشود که روابط علت و معلولی بین این ۳ مؤلفه بهدرستی تبیین شود.
همانطور که میدانید، شهر در ۲۰ سال گذشته با افزایش جمعیت روبهرو شد، سیل مهاجرت زیادی بهعلل مختلف داشتیم، توسعه شمالی و جنوبی شهر بهوضوح دیده میشود و گسیل جمعیت نیز عموما یا به سمت غرب مشهد بوده یا به حاشیه رفته که معضل حاشیهنشینی را ایجاده کرده است.
در عصر حاضر «شهرنشینی» بهعنوان یک پدیده اجتماعی، یکی از ضروریات زندگی محسوب میشود. شهرها بهعنوان مراکز سکونتی کالبد و کارکردهای متفاوتی دارند.
اداره امور شهر و رسیدگی به خواستها و انتظارات شهروندان، نیازمند بسترها و زمینههایی است که فارغ از دخالت قدرت سیاسی، حوزه حقوق مدنی افراد و گروهها را دربرمیگیرد. در چنین فضا و بستری است که شهروندمداری زمینه بروز و ظهور پیدا میکند و رعایت اخلاق اجتماعی بین مدیریت شهری و شهروندان مهم خواهد شد.
در این راستا، بسیاری از راهبردهای برنامهریزی بر ترویج نوعی نگرش مشارکتی برای تشویق مدیریت برنامهریزی از «پایین به بالا» با تأکید بر اجتماعات محلهای و نظارت بر اقدامات توسعهای تأکید کردهاند.
باید گفت محلهها بارزترین مکان تجلی حیات اخلاق اجتماعی در شهرها هستند که بستر مناسبی برای حضور مردم و مشارکت آنان را در اداره امور شهر و تحقق حاکمیت محلی فراهم میکنند. این امر نیز بهجز از طریق تقویت اخلاق شهروندی و تفکر شهروندی بهدست نمیآید.
برای حل مسائل فضایی شهر، نمیتوان برنامه نداشت و این مهم جز با نگاه بلندمدت و تعامل مردم با مدیریت شهری دستیافتنی نیست. ما باید نقش مردم را در وظایف کلیدی شورای شهر پررنگ کنیم، یعنی مردم در سیاستگذاری سهیم باشند تا زمینهسازی جلب اعتماد شهروندان را بهدنبال داشته باشیم.
امروزه یکی از کارآمدترین سازوکارهای مدیریت شهری برای رسیدن به مناسبات اجتماعی مطلوب و کاهش هزینههای واردشده به شهر، توجه و برنامهریزی برای ارتقای فرهنگ و اخلاق شهرنشینی و اجتماعی در بین شهروندان است. باید توجه کرد مدیریت شهری ابزاری است که بهوسیله آن میتوان توسعه پایدار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به وجود آورد.
در چنین فرایندی، مدیران شهری بهویژه شهرداران میتوانند بهعنوان کارگزاران محلی به بهبود مناسبات اجتماعی شهروندان کمک کنند. از نظر فرهنگی، شهر خوب و مطلوب علاوه بر مدیریت شهری کارآمد، نیازمند شهروندانی آگاه و آشنا به حقوق و وظایف شهروندی است. بنابراین، مدیریت شهری باید برای آگاهسازی عمومی و ایجاد و ارتقای فرهنگ شهرنشینی، گسترش شهروندمداری و آموزش شهروندان در زمینههای مختلف، کارکرد و فعالیت فرهنگی داشته باشد.
وضعیت امروزی کلانشهر مشهد، یعنی گسترش بیرویه شهرنشینی، ایجاد عرصههای جدید اشتغال و فناوری، تغییرات شدید جمعیتی، دگرگونی ساختار طبقاتی و نیز تغییرات اقتصادی اجتماعی وسیع، معضلات اجتماعی ناشی از ترافیک و آلودگی هوا و افزایش فزاینده تعامل با افرادی خارج از محورهای خویشاوندی و نظایر آن، نیاز به گسترش اعتماد اجتماعی را در همه سطوح و ابعاد زندگی شهری جدیتر کرده است. از سوی دیگر، نبود پیوندهای سنتی و ایجاد پیوندهای اجتماعی جدید، کاهش اعتماد اجتماعی را بهدنبال داشته است.
از آنجا که نظم نوین اجتماعی روابط اجتماعی را به ورای قلمرو خویشاوندی و خانوادگی سوق میدهد، بهعبارتی دیگر بهسوی نهادها و سازمانها جهتگیری و هدفگیری میکند، نبود یا کاهش اعتماد نهادی بهعنوان شالوده روابط بین شهروندان با سازمانها و نهادهای متولی مدیریت شهری، موجب ناکارآمدی اینگونه سازمانها از یکسو و تأمیننشدن انتظارات و تمایلات شهروندان از دیگر سو میشود.
بنابراین، مدیریت شهری برای اعمال مدیریتی کاراتر و منسجمتر نیازمند فضای اعتماد و پیوندهای قوی بین شهروندان و شهرداری است و برای همین، آگاهی از میزان اعتماد شهروندان به مدیریت شهری اجتنابناپذیر است.
نکته آخر اینکه در تعاملات فراسازمانی شورای اسلامی شهر برای حل مسائل سرزمینی فضایی، باید فعال باشیم و علاوه بر اجرای وظایف قانونی شورا و مدیریت شهری، برای حل مسائل ریشهای مسئولانه عمل کنیم. بنابراین، از همه گروههای مرجع، حلقههای میانی، شرکتهای دانشبنیان، کارآفرینان، نوآوران و فناوران دعوت میکنیم که برنامهها و طرحهای مدنظرشان را بهصورت اجرایی و عملیاتی در این راستا ارائه کنند تا در مدیریت شهری بررسی شود و زمینهساز ایجاد تفاهمهای مشترک بین شهروندان و مدیریت شهری در راستای اشاعه اخلاق اجتماعی باشد.
برآیند نهایی اثرات اجرای حقوق شهروندی در بهبود خدمات شهری باید از سوی مدیران شهری اعلام و تحلیل شود، اما براساس یافتههای مطالعات اجتماعی و حقوق عمومی، اگر حقوق مکتسبه شهروندان بهدرستی لحاظ شود، جامعه شهری عاری از آلودگیهای زیستی، بانشاط، دارای رونق اقتصادی و مبتنی بر اصول دمکراتیک و آزادی بیان شکل میگیرد.
حقوق شهروندی، شهروندان را بهعنوان صاحبان اصلی شهر در جایگاهی قرار میدهد که هم حقوقشان را مطالبه و هم از دستاوردهای مدیریت صحیح شهری صیانت کنند.