طوبی اردلان - کتابدار به معنی حافظ و نگهبان کتابها، نخستین شغلی است که با شنیدن نام کتابخانه به ذهن خطور میکند. البته کتابدار به آن معنی نیست که وی صرفا حافظ و نگهبان کتاب و بیاطلاع از محتوای آنها باشد، بلکه با مطالعه کتابها و متون قدیمی در مییابیم برخی از کتابداران افرادی عالم و دانشمند بودهاند که خود به عنوان مرجع و منبع زنده به شرح و توضیح برخی از متون میپرداختهاند.
جالب است بدانید که واژه کتابدار با تعبیرات مختلف البته با همین مفهوم در متون کهن بسیاری به کار رفته است. چنان که کتابخانه را «خزانه» مینامیدهاند و از کتابدار هم با نام «خازن» یاد میکردهاند و تا قرنها این واژه برای فردی که حفاظت و نگهداری کتابها را بر عهده داشته، به کار میرفته است.
خازن قدیمی یا کتابدار امروزی عنوانی است که با ساخته شدن نخستین کتابخانهها در دوره اسلامی رنگ میگیرد. تاریخدانان «بیتالحکمه» یا «خزانهالحکمه» را که به دست مأمون عباسی ساخته شده، نخستین کتابخانه در دوران اسلامی دانستهاند که در آن دانشمندان به کار مشغول بودند، اما اطلاعات در مورد کارکنانِ آن مبهم است. «ابن ندیم» در کتاب «الفهرست» قرن چهارم ه. ق. نام چند شغل موجود در این کتابخانه از جمله صحاف را آورده، ولی در مورد «کتابدار» یا «خازن» مطلبی در منابع به دست نیامده است.
مقدسی در همین قرن در توصیف کتابخانه «عضدالدوله دیلمی» واژه «خازن» را به عنوان کتابدار آورده و در برخی متون نیز از «مسعود سعد سلمان»، شاعر دوره غزنویان، به عنوانِ متصدی امور کتابداریِ کتابخانه سلطنتی مسعود غزنوی یاد شده است. همچنین «سبکی» در قرن هشتم هجری نیز اصطلاح «خازنالکتب» را برای فردی که حفاظت کتابها را بر عهده دارد، به کار برده و امانت دادن کتابها، تعمیر آنها و حفظ شرایط واقفان را از جمله وظایف خازن بر شمرده است.
در وقفنامه «رشیدی» که متعلق به دوره ایلخانی است نیز از «خازن» و «مناول» به عنوان کارکنان کتابخانه رشیدی نام برده شده است. وظیفه این گروه، حفظ و نگهداری کتب و امانت دادن کنترل مراجعانی بوده است که قصد خواندن کتاب در حضور ایشان را داشتهاند. ظاهرا مراجعان باید در حضور اینان کتاب میخواندهاند و اگر میخواستند کتابی را به امانت ببرند، باید طبق شرایط عمل میکردند که این کار نیز بر عهده «خازن» یا «مناول» بود؛ البته در متن اسناد به جای مانده از این دوره به طور صریح به وظیفه این ۲ تن اشاره نشده است. فقط در مورد خازن شرط شده است که در «بیتالکتب» ساکن باشد، اما از آنجا که ایرج افشار وظیفه مناول را کتابدهنده دانسته، بنابراین تنها در مورد «خازن» میتوان گفت که وظیفه اصلی وی حفاظت و نگهبانی از کتابها بوده است.
کلانترهای کتابخانه
در دوره تیموری که روزگار شکوفایی کتابخانههاست، تعداد کارکنانِ کتابخانهها و نوع وظایف آنان تا حدودی تغییر میکند، آنچنان که با توجه به اهمیت کتابآرایی، کتابخانهها عرصه هنرنمایی صحافان، نقاشان و خوشنویسان میشود؛ ازاینرو تصدی امور کتابخانه نیز به دستِ یکی از اینان بوده است. این روند تا دوره صفوی نیز ادامه مییابد و منصب «استیفا و کلانتری کتابخانه» به حافظ کتابخانه اطلاق میشود. البته وی وظایفی بیش از این داشته است که در اعطای کلانتری کتابخانه شاه اسماعیل به بهزاد نقاش این موضوع کاملا مشهود است. در حکم به جای مانده از این دوره نظارت بر تمام هنرمندان کتابخانه بر عهده وی گذاشته شده است، اما واژه کتابدار در این نشان نیامده و فقط منصب «استیفا و کلانتری کتابخانه» به عنوان سمت وی آمده است. شاید بتوان گفت واژه کتابدار در منابع عهد صفوی نمود بیشتری دارد، زیرا بر اساس پژوهش «دکتر الهه محبوب» در کتاب «تاریخچه کتابخانه آستان قدس رضوی» از دوره صفویه به بعد است که به دلیل گسترش کتابخانهها، مشاغل و مناسبی مرتبط با کتابخانهداری ایجاد میشود. بنا بر نوشته این پژوهشگر، در این دوره، از روی اسناد به جای مانده ۶ شغل «کتابدار»، «صحاف»، «کاتب»، «مصحح»، «عزب» و «کلیددار» شناسایی شدهاند که بیشترین اسناد مربوط به شغل کتابدار و صحاف است.
وقتی کتابداران رئیس بودند
به عنوان مثال در «بدایعالوقایع» که در اوایل عهد صفوی تألیف شده، واژه کتابدار در منشور کتابداریِ این دوره ذکر شده که وظیفه محافظت از کتابها و ثبت و ضبط کتب صحافی را بر عهده داشته است. در کتاب «عالمآرای عباسی» از این شغل با عنوان «منصب جلیلالقدر کتابداری» نام برده شده که به فردی به نام «صادقی بیک افشار» از نقاشان عصر شاه اسماعیل و شاه طهماسب اعطا شده است. در «تذکرهالملوک» هم که یکی از منابع اداری مهم در دوره صفوی است به جای نام کتابدار از واژه «صاحبجمع کتابخانه» استفاده شده که ظاهرا رئیس کتابخانه بوده و ماهی ۵۰ تومان مواجب میگرفته است، اما در «دستورالملوک» که یکی دیگر از منابع اسنادی این دوره است، واژه «کتابدار باشی» به کار رفته که زیرمجموعه جمع بیوتات قرار میگرفته و لقب وی «مقرب الحضرتالعلیه العالیه» بوده است. میتوان گفت که در دوره صفوی نظارت بر تمامی امور کتابخانه و کارکنان آن با کتابدار بوده است و همه زیر نظر او کار میکردهاند. روند شغل کتابداری تقریبا با همین ساختار تا دوره افشاری به بقای خود ادامه میدهد، اما در دوره قاجار تحولاتی اساسی در کارکرد آن رخ میدهد. در اسناد آستان قدس نخستین سندی که به واژه کتابدار اشاره کرده، مربوط به سال ۱۰۱۱ هجری قمری است. در این سند و دیگر اسناد موجود از این شغل با عنوان کتابدار، کتابدار سرکارِ خاصه و کتابدار کتب وقفی یاد شده است.
کتابداران دانشمند
اینکه کتابداران از میان چه طبقاتی انتخاب و به کار مشغول میشدهاند تا هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد، اما آنچه اسناد بازگو میکنند این است که عموم کتابداران از میان دانشمندان و هنرمندان عصر خود انتخاب میشدهاند.
البته این موضوع درباره کتابداران کتابخانههای درباری صدق میکند و کمتر سندی درباره طبقه اجتماعی کتابدارانِ کتابخانههایی نظیر آستان قدس وجود دارد. به عنوان مثال در مشهد قدیمیترین کتابداری که از او نامی یافت شده، «امیر دوست محمد حسینی استرآبادی» است که در دوره شاه طهماسب کتابدار آستانه مقدسه بوده است. وی از دانشمندان روزگار خود است و کتابی را با نام «عملالسنه» که گویا همان ترجمه مصباح کوچک شیخ طوسی است، نگاشته است. پس از او فرزندش «میرصفیالدین محمد کتابدار» بر مسند پدر تکیه میزند و عنوان دومین کتابدار مشهد را از آن خود میکند.