لیلا جانقربان | شهرآرانیوز؛ مدت هاست که شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور، تعریف مقولهای به نام «کار» را تغییر کرده است. حالا در بیشتر خانوادههای ایرانی نه تنها مردان، بلکه زنان نیز مجبور به کسب درآمد هستند تا بتوانند چرخ سنگین زندگی را قدری بچرخانند. این شرایط دشوار، گاه مردان و به خصوص زنان را به پذیرش کارهایی مجبور میکنند که هرچند عنوان «کارگری» دارند و «برایشان قرارداد تنظیم میشود»، اما در عمل شأن و جایگاهی به آنها نمیدهد.
برای نمونه در ساحت این کارها اصلا مهم نیست شورای عالی انقلاب فرهنگی «سیاستهای اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران» را در سال ۱۳۷۱ تصویب کرده که بر اساس آن «شرایط و محیط کار اجتماعی بانوان به گونهای مهیا شود که زمینه رشد معنوی، علمی و حرفهای آنان فراهم شود» نه! اینجا برخی کارفرمایان از کارگران زن با حقوقی کمتر از مردان بهره کشی میکنند و زنان نیز به دلیل نیاز شدید مالی و ترس از بیکاری، نه تنها به پذیرش شرایط دشوار کاری تن میدهند که حتی حاضر نیستند درباره آن نیز اعتراضی داشته باشند.
زن مخفیانه شماره ام را میگیرد. قرار میشود هروقت مناسبی برای صحبت یافت، پیامک بدهد تا با او تماس بگیرم. حدود ۱۱ شب فردا پیام میفرستد که «همین الان زنگ بزنید.» تماس میگیرم. قسمم میدهد به جان تمام داشتهها و نداشته هایم که اسمی از او ننویسم و صدایش را ضبط نکنم و اینکه اگر مسبب اخراجش شوم، تا عمر دارد من را نفرین خواهد کرد! شروط را میپذیرم و با او درباره شرایط کارش هم صحبت میشوم. در یک کارخانه قطعه سازی خودرو کار میکند.
میگوید: ۵ سال است به هر بدبختی که شده است خودم را اینجا نگه داشته ام. سواد درست وحسابی ندارم و تا پنجم بیشتر درس نخوانده ام، ولی هوشم خوب است و کار با دستگاهها را زود یاد گرفتم. در کارخانه ما البته سواد و توانایی و هوش اصلا نقشی در میزان حقوق و جایگاه ندارد. مردها بیشتر مدیر و سرکارگر هستند و ما زنها کارگر.
بعد میگوید: یک چیزی هم هست که نمیدانم بگویم یا نه.
میترسد «اگر جایی درز کند، حتما بیرونم میکنند.» اطمینان میدهم که نامش محفوظ است؛ میگوید: اینجا خانمهای شوهردار را استخدام نمیکنند. نه اینکه خدای ناکرده روابط بد باشد، نه، فقط میگویند زنی که شوهر داشته باشد ممکن است حامله شود و مرخصی برود و نیروی کار کم شود.
او تعریف میکند که «همین چند وقت پیش یکی از دخترهای اینجا با یکی از کارگران مرد ازدواج کرد. مدیر کلی لطف کرد و فقط یکی از آنها را بیرون کرد. دختر تازه باید کار میکرد و جهاز جمع وجور میکرد که بیرونش کردند. از ترس اینکه شوهرش را هم بیرون نکنند، دیگر دنبال شکایت و این حرفها نرفت.»
او میگوید: همیشه در کارخانه به ما میگویند که «یک وقت فکر شکایت نکنید که حرفتان به جایی نمیرسد.» الکی هم نمیگویند. نمیدانم کجاها آشنا دارند که نمیگذارند حرف ما به جایی برسد. همین چند روز پیش یکی از همکاران بچه دار شد، به او یک روز مرخصی دادند. گفت «بر اساس قانون یک هفته باید مرخصی بدهید.» سرکارگر هم گفت «اگر حرفت به جایی میرسد، برو و شکایت کن.» آن بنده خدا هم برگشت و سرش را به کارش بند کرد.
او قبل از اینکه قطع کند این جمله را میگویند «مردها، چون حقوق بیشتری میگیرند، تحمل میکنند، ولی ما زنها همیشه کمتر حقوق میگیریم و هیچ وقت هم نباید حرفی بزنیم.»
پیداکردن زنانی که در کارخانجات شهر ما مشغول هستند و حاضر به گفتن مشکلات خود باشند، بسیار سخت است. خیلیها موضوع را ضمنی تأیید میکنند، اما از ترس اخراج شدن حاضر به گفتگو نیستند. یکی شان درباره مشکلاتی که در کارخانه محل کارش دارد، میگوید: در قانون زنها نباید کارهای سخت انجام دهند یا بار جابه جا کنند، ولی ما اینجا بستههای پنل را باید بار چرخ کنیم و به سوله بعدی ببریم.
او همین طور اضافه میکند: ما زنان کارگر هفته ای، یک شب هم باید شیفت شب بمانیم.
او هم مثل من میداند چنین اقداماتی غیرقانونی است، اما به صراحت میگوید «جرئت نمیکنیم حرفی بزنیم.»
میگوید «به نظر شما مسئولان ناظر نمیدانند در کارخانجات و کارگاهها با نیروهای خانم چطور رفتار میشود، به نظر من میدانند، اما همتی برای رفع مشکلات ندارند.»
او معتقد است «قانون اگر قانون است اصلا نباید چنین شرایط کاری برای من پیش بیاید تا بعد من بروم و شکایت کنم تا عزیزان رسیدگی کنند. بدیهی است من از بیکار شدن میترسم و اقدامی نمیکنم.»
خانم کارگر دیگری را پیدا میکنم که در یکی از کارخانههای نام آشنای بسته بندی کار میکرده است. او حالا به دلیل بارداری مشغول کار نیست البته از کارخانه اخراج شده است. میگوید: با شوهرم در کارخانه بسته بندی کار میکردیم. سرکارگر همیشه به شوخی میگفت «اگر حامله بشوی، دیگر اینجا برایت کاری نیست.» باورم نمیشد و میگفتم تازه بعد از زایمان هم باید من را به کار بگیرند، اما راست میگفت. حامله که شدم، به زعفران حساسیت پیدا کردم و درخواست جابه جایی به بخش دیگری دادم. اول موافقت کردند، ولی بعد از ۳ ماه دیگر با من قرارداد نبستند. البته قرارداد شوهرم تمدید شد.
او دنبال شکایت بوده، اما از ترس بیکاری همسرش و اینکه یقین داشته قراردادی که امضا کرده بوده برای او هیچ حقی ایجاد نمیکند از شکایت منصرف میشود. از او میپرسم در کارخانه زنی که بچه شیر بدهد هم داشته اند یا نه که میگوید: کسی که تازه زایمان کرده باشد اصلا نداشته ایم. فقط یک خانم را تازگی استخدام کرده بودند که خودش میگفت بچه دوساله دارد که شیر میخورد، ولی به شرطی با او قرارداد بسته بودند که با خودش بچه نیاورد. میگفت سفته هم گرفته اند که یک وقت زیر حرفم نزنم.
چنین شرایط دشواری را اغلب زنان کارگر کارخانجات و کارگاههای تولیدی شهرمان تجربه میکنند، اما هرکدام به دلیلی در برابرش سکوت میکنند. در همین خصوص با یک حقوق دان هم صحبت میشوم. غلامرضا حقیقی درباره پروندههای شکایت کارگری میگوید: کارگران کلا اهل شکایت کردن نیستند و از ترس اینکه اگر شکایت کنند، دیگر جایی به کارگیری نشوند، شکایت نمیکنند و دنبال حقوقشان نمیروند.
او اضافه میکند که «البته مدیران کارخانهها هم از بی سوادی کارگران و احتیاج آنها به کار سوءاستفاده میکنند و قراردادهای کوتاه مدت با قیدوبندهایی میبندند که دست کارگر در آن کاملا بسته است.»
او معتقد است که «در سختترین و یک طرفهترین قراردادها هم میتوان شرایطی برای حمایت از کارگر پیدا و حقش را احیا کرد» بااین حال به کارگران توصیه میکند: تا جایی که میتوانید با کارفرما کنار بیایید و کارتان را از دست ندهید.
حقیقی با تاکید بر اینکه حتی اگر حق هم با کارگر باشد، بازهم پیگیریهای اداری و حقوقی وقت گیر و هزینه بر است، میگوید: کارگران چنانچه درباره موضوعی مشکل دارند، با کارفرما صحبت کنند، یا قانع میشود یا شرایط تغییری نمیکند و کارگر کارخانه را ترک میکند که این موقعیت خوبی است و شاید باتوجه به قرارداد بتوان به نفع کارگر عمل کرد، اما متأسفانه برخی کارگران با فحاشی یا تخریب اموال، کارخانهها را ترک میکنند که این حرکتها به نفع آنها نیست و در صورت شکایت، کارفرما نتیجه خواهد گرفت و حتی غرامت هم دریافت خواهد کرد.
این حقوق دان در ادامه تصریح میکند: قبول دارم که هزینه مشاوره حقوقی زیاد است، اما توصیه میکنم کارگران از وکلا فراری نباشند. حتما قبل از هر اقدامی درباره عواقب آن سؤال کنند. کتابها و مطالب حقوقی خوب و در دسترس، زیاد است، حتما آنها را مطالعه کنند و از ظرفیت اتحادیههای کارگری و نمایندگان کارگری در کارخانهها استفاده کنند.
حقیقی میگوید: اینکه یک نسخه از قرارداد در اختیار کارگر باشد، کاملا قانونی است. همچنین کارفرما از نظر حقوقی اجازه دریافت شناسنامه، سند خانه، چک یا سفته در قبال انجام کار را از شما ندارد و تعهدی که شما در نسخه قرارداد میدهید، کافی است.
او اضافه میکند: قطع ناگهانی همکاری و اخراج ناگهانی هم قانونی نیست و کارگر در این زمینه میتواند شکایت کند. حتی کارگرانی که بدون قرارداد و بدون بیمه کار ثابت انجام میدهند، میتوانند حقوقشان را مطالبه کنند. خوشبختانه قوانین کاری و دست اندرکاران اکنون همراهی خوبی با کارگران دارند و نتایج خوبی برای کارگرانی که حقوقشان را مطالبه کرده اند، به دست آمده است، ازاین رو خانمهای کارگر از شکایت ترس نداشته باشند.
ازآنجاکه بازرسی مستمر از کارگاهها و کارخانجات حوزه استان و برقرار کردن مبانی حفاظتی و بهداشتی و ایمنی کار و انطباق شرایط کار با قوانین و مقررات ذی ربط از وظایف ادارات کل استانی تعاون، کار و رفاه اجتماعی است، باید شرایط زنان کارگر در کارخانجات را از اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان رضوی جویا شد. مسئلهای که تاکنون در هیچ یک از گزارشهای این اداره کل انعکاس نیافته است و نمی توان نشانی از آن در سایت این اداره کل رؤیت کرد.
البته حمیدرضا پناه، مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان رضوی، در خبری از فعالیت ۱۴۶۱ تشکل کارگری و کارفرمایی معتبر در خراسان رضوی گفته و این که استان ما جایگاه دوم را بعد از استان تهران در کشور در تعداد تشکلهای کارگری و کارفرمایی دارد.
او از رشد هفت درصدی آمار تشکلها از شهریور سال گذشته تا شهریور امسال گفته و اینکه «الان در استان ۱۴۸ شورای اسلامی کار، ۹۵۶ نماینده کارگر، ۱۰۸ انجمن صنفی کارگری، ۲۱۳ انجمن صنفی کارفرمایی، ۱۰ کانون انجمن صنفی کارفرمایی، ۶ کانون انجمن صنفی کارگری، ۱۸ کانون کارگران بازنشسته، یک کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار و یک مجمع نمایندگان کارگران داریم»، اما هیچ جایی نگفته است که با این ظرفیت چرا بسیاری از حقوق کارگران زن محقق نمیشود.