شهرآرانیوز - اگر در روزهای اخیر قصد داشتهاید فیلم «بیهمهچیز» (برنده جایزه ویژه هیئت داوران و دومین فیلم برتر از نگاه تماشاگران سیونهمین جشنواره فیلم فجر) را در سینماها تماشا کنید، شاید متوجه سانسهای محدود و سالنهای کوچک این فیلم در برخی سینماها شدهاید؛ فیلم محسن قرایی بدون شک در دسته فیلمهای تجربی و مخاطب خاص قرار نمیگیرد که اتفاقا برعکس؛ پرستارهبودن (پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، باران کوثری، هادی حجازیفر و...) و داستان ساده و گیرایش مخالف همه اینهاست. برنامه اکران این فیلم میتواند براساس سابقه اکران فیلمهای دیگر دلایل آشکار و پنهان زیادی داشته باشد. تراکم فیلمهایی که به دلیل همهگیری کرونا حالا به اکران رسیدهاند یکی از دلایل میتواند باشد؛ اما اینکه یک فیلم خاص (در اینجا «بیهمهچیز») حتی یک سانس اکران در سالنهای بزرگ برخی سینماها هم نصیبش نشود داستان را کمی عجیب میکند. از طرف دیگر «بیهمهچیز» در برخی سینماهای دیگر چنین وضعی ندارد. برای مثال فیلم قرایی در طول هفته جاری حتی یک سانس هم در سالنهای اصلی سینماهویزه مشهد که متعلق به حوزه هنری است ندارد ولی در سینما گلشن یک سانس اصلی برایش درنظر گرفتهاند.
اگر صحبتهای جواد نوروزبیگی، تهیه کننده فیلم، در گفتگو با ایسنا را بخوانیم قضیه ابعاد پیچیدهتری هم پیدا میکند. او برنامه اکران فیلم «بیهمهچیز» را یک نوع سانسور برنامهریزی شده و سیستماتیک میداند. درواقع او معتقد است حوزه هنری با این شیوه اکران، فیلمش را تحریم کرده است:
اکران «بیهمه چیز» از ۲۴ آذرماه آغاز شده، اما بسیاری از سینماها در سراسر کشور در اختیار حوزه هنری است و آنها نه تنها سینماهای کمی را دراختیار این فیلم گذاشتهاند بلکه در همان سینماهایی که اختصاص دادهاند، بیشتر سالنها کوچک و سانسهای اول صبح و آخر شب را در نظر گرفته اند. درواقع حوزه هنری فقط ۳۰ -۴۰ درصد از ظرفیت سینماهای خود را برای نمایش «بیهمهچیز» در اختیار گذاشته؛ اگر اسم این کار تحریم نیست، پس چیست؟
«بیهمهچیز» که در دو روز اول اکران بیش از ۴۲۰ میلیون تومان بلیت فروخته و نزدیک به ۱۵ هزار نفر تماشاگر داشته است، حاشیههای دیگری هم داشته است. قرایی فیلمش را از نمایشنامه «ملاقات با بانوی سالخورده» فریدریش دورنمات ساخته و با اینکه در جشنواره فجر اکران شده و پروانه نمایش دارد، حوزه هنری خواستار اصلاحاتی در فیلم بوده که تهیهکننده زیر بار آنها نرفته است:
به نظر میرسد دلیل اصلی این تصمیمگیری [سانسهای کم در سالنهای کوچک] درخواستی باشد که از سوی بنده با پاسخ منفی مواجه شده؛ آن درخواست هم این است که حوزه هنری میخواهد ممیزیهای خود را بر فیلم اعمال کند ولی من به عنوان تهیهکننده موظف به اجرای قانون بر مبنای پروانه نمایشی هستم که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کردهام. البته فیلم «بیهمهچیز» یک بار در دولت دوازدهم پروانه نمایش گرفته بود، اما در دولت جدید دوباره فیلم بررسی شد و سه روز مانده به اکران اعضای شورای پروانه نمایش جدید که در میان آنها رییس سازمان تبلیغات اسلامی هم حضور دارد سه مورد ممیزی دیگر بر فیلم وارد کردند که من همه آنها را اصلاح کردم. یکی از این موارد، مدنظر حوزه هنری هم بود اما آنها (حوزه هنری) خواستار اصلاح یک مورد دیگر هم هستند که من تحت هیچ شرایطی زیر بار آن نخواهم رفت چراکه اگر مشکلی وجود داشت وزارت ارشاد ایراد می گرفت.
معلوم نیست حوزه هنری براساس چه اختیاراتی درخواست اصلاح فیلم را داشته است. اینکه این اصلاحات مربوط به چه قسمتهایی از فیلم میشود هم مشخص نیست. از طرف دیگر در این بین بحث همیشگی تبعیض بین فیلمها و اعمال سلیقه و محدودیت سینماها و حدود اختیارات قانونی حوزه هنری هم پیش آمده است:
بنده به طور قانونی موظف هستم از سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرم و آنچه را هم آنها خواستند انجام دادهام، حالا چرا باید برای اکران فیلم به خواسته یک سازمان دیگر هم تن بدهم؟ من قائل به اجرای قانون هستم و آقایان در حوزه هنری بگویند کجای قانون اکران فیلم قرار دارند که برای نمایش فیلم در سانسهای مناسب و شهرهای مختلف شرط سانسور میگذارند؟ چطور برای «گشت ارشاد» و «دینامیت» تمام ظرفیت خود را دادند، اما به «بیهمهچیز» به عنوان فیلمی که در جشنواره فجر در ۱۴ بخش نامزد جایزه بود، سانس و سالن کافی داده نمیشود؟ اصلا این اختلاف سلیقه و نگاه، در دولتی که همه یکدست هستند، چه معنایی دارد؟
بدون شک فیلم «بیهمهچیز» با نماها، لوکیشنها، ویژگیهای بصری و صوتیاش باید در سینما و سالن مناسبی تماشا شود؛ درواقع فیلم برای سالنهای بزرگ سینماست و نه سالنی که نه پرده مناسبی دارد و نه سیستم صوتی بهینهای. این وضعیت برای تمام فیلمهای جدول اکران (بهغیر از «گشت» و «دینامیت») هم صادق است؛ توجیه وضعیت با این استدلال که فیلمهای پرفروش، سالنهای بزرگتری دارند به یک بنبست منطفی میخورد؛ چون قاعدتا اکران اینفیلمها در سالنهای بزرگتر آنها را پرفروش میکند و به همینترتیب فیلمهای دیگر چون زمان بیشتری برای پرکردن صندلیهایشان لازم دارند کمفروش میشوند. نکته دیگر این است که خیلی از مخاطبان قید تماشای فیلم موردعلاقهشان را در سالنهای کوچک سینماها میزنند و اگر امکان رفتن به سینمایی با سالن استاندارد و بزرگ را نداشته باشند عملا تماشای فیلم را کنار میگذارند. این را هم درنظر بگیرید که شمار زیادی از فیلمها بعد از دو سال تعطیلی در صف اکران هستند و خیلی راحت میتوانند از سانسهای موجود فیلم هم کم کنند. مشخص است که با این وضعیت دوره اکران فیلم با حداقل مخاطب و فروشی کم تمام میشود؛ موضوعی که نوروزبیگی معتقد است بیش از هر چیز به فراری دادن سرمایهگذار از سینما منجر میشود:
سازمان سینمایی حوزه هنری با این نوع چینش برای اکران قصد دارد ما را تحت فشار قرار دهد تا راضی به ممیزی موردنظرشان شوم. من ترجیح میدهم همین ۳۰ درصد سالنی را هم که برای اکران «بیهمه چیز» اختصاص دادهاند در اختیار نداشته باشم ولی طبق قانون بر اساس پروانه نمایشی که دارم فیلم را اکران کنم. از همکاران در حوزه هنری خواستهام که طبق قانون رفتار کنند، فضا را باز کنند تا فیلم اکران شود، اما اتفاقی نیفتاد و همین جا هم اعلام میکنم قراردادی که برای پخش فیلم فرستادهاند از نظر من ملغی است، چون قرارداد پخشی که سالن سینما نداشته باشد به درد ما نمیخورد و ارزشی ندارد. متاسفانه در حوزه هنری یکسری دیدگاههای خاص آن نهاد وجود دارد که با امور فنیِ فیلمسازی هماهنگ نیست و اگر قرار بر ممیزی باشد باید هر آنچه از سوی سازمان سینماییِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین میشود، اعمال شود.
در ادامه بخوانید
نگاهی به فیلم «بیهمهچیز» محسن قرایی | یک «اگر» جادویی