امیرمنصوررحیمیان | شهرآرانیوز - طبیعت همواره الهامبخش تمام آدمها در همه زمینهها بوده است. این الهامبخشی تا آنجا پیشرفته است که بیش و کم تمام چیزهایی که اختراع و یا تولید شدهاند، از طبیعت و یا عنصری از آن اقتباس شدهاند. هنرمندان هم مثل بقیه آدمها، هرکجا که از ایده و تفکر تهی میشوند، ناخودآگاه به سمت آن کشیده میشوند. محال است بتوانید اثری هنری را پیدا بکنید که هیچ رد و نشانی از طبیعت در آن مشهود نباشد. ردپای سبز و رنگین جهان هستی، پررنگ و زنده در همه آثار هنری مشهود است.
این ردپا یا در مواد استفاده شده برای تولید هنر یا در ایده آن اثر هنری به خوبی نمایان است. حتی در آثاری که بهظاهر هیچ نشانهای از طبیعت در آن وجود ندارد باز هم انسان به عنوان عنصری از این خمیره، آن را تولید کرده است. خلاصه اینکه آدم را نمیتوان از طبیعت جدا دانست. همانطور که هنر و علم و بقیه مصنوعات ساخته دست بشر نیز وامدار طبیعت است. این سرشت، در روح هنر جاری است.
هنرمندان در زمینههای گوناگون بهمثابه راوی و روایتگر این داستان، همواره در تلاش بودهاند، تا به زبان خودشان، روایتهایشان را از این افسانه بازتعریف کنند. ولی داستان برای هر کدام از آنها متغیر است. درک آنها از موضوع با یکدیگر متفاوت است و تجربهای که اندوخته و به کار میبرند نیز به اندازه یکدیگر نیست. هر هنرمند به فراخور شکل برخوردش با هستی، نقشی متفاوت از آن را برای بقیه آدمها تصویر میکند. کاری که میترا تشکری در نمایشگاه نقاشی، کلاژ «برگ و مرگ» در «نگارخانه هنگام» انجام داده است.
این نمایشگاه که تا امروز برپاست، فارغ از نگاه هنری، از آن نظر میتواند برای مخاطبان جذاب باشد، که حسی آشنا را در جان آنها برمیانگیزد. بسیاری از مخاطبان این آثار، در کودکی کلاژ برگ، پوست گردو، لوبیا یا بقیه چیزها را روی مقوا، به عنوان تکلیف درسی، برای شناخت بیشتر طبیعت، انجام دادهاند. مدارسی که تشکری یکی از معلمانش بوده است. او متولد ۱۳۵۴ در مشهد است. به گفته خودش از کودکی به هنر و به خصوص نقاشی، علاقهمند بوده است. برای همین پس از پایان دوره تحصیلش در دبیرستان، در کنکور هنر شرکت کرده و رشته گرافیک را در دانشگاه دکتر شریعتی خوانده است. سپس مدرک کارشناسی ارشد را در همان رشته از دانشگاه شهید رجایی تهران دریافت کرده است. در دوران تحصیلش، طراحی را فراگرفته و طرحهای زیادی از طبیعت و درختان بلند نیاوران و فیگورهای متنوع دارد. در این میان به استخدام آموزش و پرورش هم درمیآید و کار آموزش را شروع میکند.
او که شاگردان زیادی را تاکنون در هنرستانهای مشهد و نیشابور تربیت کرده، هیچگاه از هدف و علاقه اصلیاش دور نشده است. اگر تمرینی را برای شاگردانش در نظر میگیرد، همراه با آنها خودش هم دستبهقلم میشود. در کارنامه هنری تشکری برگزاری نمایشگاههای گروهی و انفرادی بسیاری در تهران، مشهد، موزه هنرهای معاصر اهواز، شیراز، اصفهان و دیگر شهرها به چشم میخورد. با این هنرمند و معلم باسابقه، به بهانه نمایشگاه «برگ و مرگ» که در نگارخانه هنگام برگزار شده، گفتوگویی داشتهایم تا از هدف و شکل کاری که انجام داده است برای مخاطبان صحبت کند.
بله تکنیک تازهای نیست. ولی زیبایی طبیعت در بهار و پاییز صد چندان میشود. برگها و رنگهایی که در آنهاست، من را به وجد میآورد. همیشه علاقهمند بودم که این رنگها را حفظ کنم. برای همین تصمیم گرفتم تا آنها را خشک و به نحوی ثبت کنم. ضمن اینکه برگها از نظر من فرم درختها را دارند، اما به نحو دیگری. سعی کردم از این خاصیت آنها در آثارم استفاده کنم. درنهایت، تلاشهایم به صورت کلاژ و نقش درآمد که همین مجموعه پیش روست.
بله تکنیک نقطهگذاری روی مقوا، واقعا وقتگیر است. ولی دلیل اینکه به سراغ این تکنیک رفتهام، به این نکته برمیگردد که من سالیان زیادی مبانی هنر را تدریس میکردهام. آغاز و مبنای هنرهای تجسمی هم نقطه است. نقطه از نظر هنری، عنصری با معانی بسیار زیاد است. در این کارها هم از نقطه به عنوان عضوی از طبیعت استفاده شده است. در ترکیببندیها هم نقش آنها به همین منوال است. در جاهایی هم به عنوان بافت استفاده شدهاند. در کل تأثیری که تدریس مبانی هنرهای تجسمی، روی من و کار هنریام گذاشته است، باعث شد تا این تکنیک را انتخاب کنم. درسی که نقطه را سرآغاز همه چیز میداند.
این فرمها و ترکیببندیهایی که به آن اشاره کردید در یک اثرم به خوبی نشان داده شده است. من احساس میکنم در هر چیزی از طبیعت، رمز و رازی نهفته است. نسبتهایی که در برگها وجود دارد و فاصلهها به اندازهای دقیق هستند که با ابزار هندسی هم میشود آنها را اندازهگیری کرد. نسبتهای خیلی خوب و دقیقی در آنها رعایت شده است. از این فرمها و محاسبات ریاضی به راحتی میشود استفاده کرد؛ و من در کاری که برای پوستر نمایشگاه انتخاب شد، به طور واضح از این نسبتها و محاسبات ریاضی و فرمها استفاده کردم.
ایده این نمایشگاه، از سالها قبل در سر من بود. فکر میکنم ۷ یا ۸ سال قبل بود که کار با برگها را به صورت جدی دنبال میکردم و متأسفانه آن را رها کردم. در زمان قرنطینه در دوران همهگیری کرونا، بازگشتم و کار را تمام کردم. بالأخره همین که نمیتوانستم از خانه خارج بشوم برای من حس این کارها دوباره شکل گرفت و دلیلی شد تا کار نیمهتمام را به سرانجام برسانم. ولی با قطعیت میگویم که به هیچ عنوان اثر تولید نکردم برای اینکه به نمایش بگذارم. فرآیند تولید اثر نزد من بسیار حسی و آرام است. اینطور نیست که خودم را مجبور به تمام کردن کاری بکنم تا به نمایشگاه برسد. تعداد آثارم زیاد شد و با خودم گفتم خوب میتوانم تعدادی از آنها را انتخاب کنم و به نمایش بگذارم. البته این آثار سال قبل برای نمایش آماده شده بود، ولی به دلیل تعطیلی نگارخانهها و نبود موقعیت، تا امسال مسکوت ماند.