مروری بر کارنامه هنری داریوش فرهنگ به بهانه سالروز تولدش درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم معرفی داوران بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره تئاتر مقاومت + عکس صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود نقد و بررسی ناخن کشیدن در کافه‌کتاب آفتاب «حلقه عشاق» به یاد رضا مافی | گزارشی از یک نمایشگاه نقاشی خط در مشهد پیام وزیر ارشاد به هنرمندان پیشکسوت شاعر پادشاه فصل‌ها، پاییز‌های مشهد را دیده بود درباره جمشید و نادر مشایخی، بازیگر و آهنگ‌ساز ایرانی به بهانه زادروز پدر و پسر هنرمند پرونده «توماج صالحی» مختومه اعلام شد رویکرد اصلی دکه مطبوعات، فروش نشریات و کتاب است انتشار «آتش نهان» آلبوم جدید پرواز همای بازیگران جایگزین سارا و نیکا در سریال پایتخت ۷ معرفی شدند + فیلم و عکس رقابت فیلم سینمایی «احمد» در جشنواره بین‌المللی فیلم مسلمانان کانادا
سرخط خبرها

مادر شهید محمد سخندان از حس نوعدوستی و فداکاری فرزندش برای کمک به هموطنان بی‌بضاعت می‌گوید

  • کد خبر: ۹۳۶۲۶
  • ۰۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۴
مادر شهید محمد سخندان از حس نوعدوستی و فداکاری فرزندش برای کمک به هموطنان بی‌بضاعت می‌گوید
مادر و پدر شهید محمد سخندان تا یک روز قبل از اعزام پسرشان به سوریه، خبر نداشتند. مادر ابتدا حرف‌هایش را باور نمی‌کرد و سعی می‌کرد او را از رفتن منصرف کند. می‌گفت هر زمان ایران جنگ شد به جبهه برو، اما پسرش در پاسخ می‌گفت اکنون خط مقدم آنجاست.

به گزارش شهرآرانیوز - مادر و پدر شهید محمد سخندان تا یک روز قبل از اعزام پسرشان به سوریه، خبر نداشتند. مادر ابتدا حرف‌هایش را باور نمی‌کرد و سعی می‌کرد او را از رفتن منصرف کند. می‌گفت هر زمان ایران جنگ شد به جبهه برو، اما پسرش در پاسخ می‌گفت اکنون خط مقدم آنجاست. محمد هفتم مهر ۹۴ به سوریه اعزام می‌شود و یک ماه بعد، یعنی ۱۵ آبان، به شهادت می‌رسد.

مریم سالخورده، مادر شهید، به یاد دارد محمد از زمانی که به سن تکلیف می‌رسد، هیچ‌گاه نماز و روزه‌اش ترک نمی‌شود. پسرش استاد کونگ‌فو بود و هم‌زمان در رشته مهندسی مکانیک در سبزوار درس می‌خواند. محمد از کودکی دوست داشت مادر کنارش بنشیند و برایش از حضرت زهرا (س)، امام حسین (ع)، امام علی (ع) و ائمه دیگر بگوید و مادر از همان کودکی می‌دانست او با بقیه بچه‌ها متفاوت است. «محمد به نصب داربست مشغول بود و با وجود هوای گرم هم روزه‌اش را باز نمی‌کرد. هم‌چنین با وجود سن کم، به خانواده‌های بی‌بضاعت کمک می‌کرد. من جرئت نمی‌کردم از برخی مشکل‌ها جلو محمد صحبت کنم، زیرا منقلب می‌شد و همه پولش را برای رفع آن مشکل می‌داد. حاضر بود از لذت‌های دنیایی بگذرد تا مشکل نیازمندی رفع شود. سال ۹۰ او را داماد کردیم و همسرش برای اعزام او به سوریه رضایت داده بود، اما من و پدرش خبر نداشتیم.»

به گفته مادرش، زمانی که خبر شهادت برادران شهید بختی را شنید، خود را به آب و آتش زد که به سوریه برود تا آنجا که برای پیوستن به تیپ فاطمیون و شرکت در نبرد حق علیه باطل، به برخی برادران افغانستانی پول می‌داد تا گویش آن‌ها را یاد بگیرد و سرانجام تیرماه سال ۹۴ به سوریه اعزام شد.

پیش از اعزامش به سوریه، درباره مظلوم‌ترین شهید آنجا پرس‌و‌جو کرده و همه به او سید ذاکر را معرفی کرده بودند. در سوریه هم خستگی برایش معنا نداشت. حتی زمانی که از یک عملیات برمی‌گشت و متوجه می‌شد هم‌رزمانش می‌خواهند برای عملیات دیگری اقدام کنند، قید استراحت را می‌زد و با آن‌ها همراه می‌شد. نام جهادی‌اش را سید ذاکر حسینی انتخاب می‌کند، زیرا داعش نمی‌توانست این شهید را بگیرد. به همین دلیل، او را با آتش محاصره می‌کنند و زنده‌زنده می‌سوزانند. محمد نیز به شهادت رسید و به همراه ۷ نفر از شهدای تیپ فاطمیون، در ایران در معراج شهدا به خاک سپرده شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->