وقتی خداوند به هدف و قصد درونی کار دارد و قبل از عمل و کردار بیرونی به «نیت» توجه میکند، بهطور طبیعی آنچه ارزش بیشتری خواهد داشت، همین نیت خواهد بود و از همینرو گفته شده است که نیت مؤمن از عمل او برتر است. در بیان دلیل و تفسیر این برتری سه وجه و سبب ذکر شده است که بهترتیب عبارتند از:
۱. عمل بیرونی انسان در معرض وسوسههای ریاکارانه و تظاهرگرایانه شیطانی قرار میگیرد، اما نیت از این آفت دور است. وقتی انسان در محیط اجتماعی زندگی میکند، خواسته یا ناخواسته در معرض این وسوسه شیطانی قرار میگیرد که بهجای عبادت خداوند و خالص کردن اعمال برای او سعی کند که تصویر خود در نزد دیگران را بهبود بخشد و کارهای نیک خود را به مردم نشان دهد، پس مثلا اگر به نیازمندی کمک میکند یا نمازی میخواند، این کارها را طوری انجام دهد که دیگران ببینند و او را ستایش کنند و همین شرک و آلودگی، اساس عمل او را نابود میسازد، اما خواست و اراده درونی او چیزی نیست که با قصد ریا و نمایش آلوده شود، بنابراین نیت او سالمتر و کاملتر از عمل اوست.
۲. نیت، اساس و بنیان همه انگیزهها و گرایشهای انسانی است که اعمال و رفتار افراد را شکل میدهند. وقتی به سیر و فرایند شکلگیری یک عمل نگاه میکنیم، میبینیم همیشه افکار و اندیشههای ما هستند که ارزشها و گرایشهای ما را میسازند و بر اساس همین گرایشهاست که رفتارها و اعمال ما تحقق مییابند. وقتی من تحصیل علم را مسیر کمال انسانی بدانم، مطالعه را بهعنوان یک ارزش میشناسم و هنگامی که مطالعه برای من ارزش باشد، وقتی به یک کتاب خوب میرسم، آن را برمیدارم و میخوانم، پس در تحلیل و بررسی یک رفتار میبینیم که قبل از کردار عملی و رفتار جوارحی، آنچه ارزش و اهمیت دارد، ذهن افراد و عالم درونی آنهاست و از همینرو کارشناسان علومتربیتی و روانشناسان تأکید میکنند که برای اصلاح رفتار هر کسی، نخست باید ذهن و فکر او را درست کرد.
پس وقتی ذهن و فکر و عالم درون افراد، بنیان و اساس همه حرکتها و اعمال آنهاست، نیت که ریشه درخت زندگی است، از شاخهها و برگهایی که رفتار و اعمال بیرونی افراد است، ارزش و اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ چراکه این نیت هرگونه باشد، بقیه اعمال نیز همان گونه خواهند بود.
٣- در مرحله عمل همیشه آنچه انسان میخواهد، محقق نمیشود، اما در مرحله نیت، اختلالی رخ نمیدهد. اقتضای زندگی طبیعی و مادی انسان، محدودیتهایی است که او را دربر گرفتهاند. بسیاری از خواستههای ما در عمل تحقق پیدا نمیکند یا حداقل دچار مشکل میشود؛ مثلا میخواهیم به پدر و مادرمان سربزنیم و احوالشان را بپرسیم، اما باران و برف، راه را میبندد و نمیتوانیم از شهر خارج شویم یا مثلا قصد داریم به نیازمندی کمک کنیم، اما دزد، اموال ما را سرقت میکند و جیبمان خالی میشود. ما همیشه با اینگونه محدودیتها روبهرو هستیم؛ برای همین اعمال و کردار ما لزوما چیزی نیستند که خواستهایم، اما نیتها و قصدهای درونیمان از این آسیبها مصون و محفوظند.
چهبسا گاهی به همین دلیل وقتی فرزندمان بهمناسبت روز پدر یک نقاشی روی کاغذی رنگورورفته و مچالهشده به ما میدهد، از همه هدیههای دنیا برایمان بیشتر قیمت دارد؛ چون به دل او نگاه میکنیم و محبتی را میبینیم که باعث این اقدام او شده است. خداوند هم در اعمال و کردار ما به همین نیت نگاه میکند و هنگامی که برای یک بیمار تنها یک شاخهگل آوردهایم، اما در دلمان آرزوی ساخت یک بیمارستان را داشتهایم، خداوند ساخت یک بیمارستان را از ما میپذیرد و در نامه اعمال ما مینویسد، زیرا او بهتر از هر کسی میداند که توان و قدرت بیرونی ما بیش از آن شاخهگل نبوده است.