به گزارش شهرآرانیوز؛ مهاجم ارمنی استقلال که در سالهای حضورش در استقلال همیشه جزو بازیکنان محبوب سکوها بود، دیروز و بهمناسبت شروع سال جدید میلادی در مصاحبهای با خبرگزاری ایرنا، از آخرین وضعیت خودش صحبت کرد. ادموند اختر در بخشی از صحبتهایش گفت: ما مسیحیان در ایران ۲ عید داریم، اولی کریسمس و دومی هم عید نوروز.
باشگاه آرارات مدتهاست زیر خروارها خاک مدفون شده است. آرارات زمانی ویترین فوتبال ارامنه بود و جوانانی که استعداد داشتند، به سطح اول فوتبال ایران معرفی میشدند؛ اما الان این ویترین وجود ندارد. الان افرادی در آرارات بر مسند کار هستند که بهرهای از مدیریت ورزشی نبردهاند، وقتی از آنها بپرسید چرا این شرایط به وجود آمده است، میگویند بودجه نداریم؛ اما من میگویم تنهاباشگاهی هستیم که احتیاجی به بودجه نداریم. در ایران تنهاباشگاهی هستیم که همهچیز داریم جز تیم و این برعکس تیمهای دیگر است که بهجز تیم، هیچی ندارند. همین الان که من با شما صحبت میکنم، باشگاه آرارات امکانات خود را در اختیار باشگاه استقلال قرار داده است.
من سال۷۳ به استقلال آمدم. در آرارات حضور داشتم و عنوان دومین گلزن برتر لیگ را به دست آوردم. همه بازیکنان از استقلال به تیم ملی میرسند، اما من بازیکن تیم ملی بودم و به استقلال آمدم. قبل از اینکه پیراهن آبی را بپوشم، به واسطه نمایشهای خوبی که در آرارات داشتم، ملیپوش شده بودم. من و علی دایی در یک روز به تیم ملی دعوت شدیم. بازی آرارات و بانک تجارت بود که بازی با نتیجه ۲ بر ۲ مساوی به پایان رسید. علی پروین برای تماشای این بازی به ورزشگاه شهید شیرودی آمده بود، من و دایی هرکدام ۲ گل زدیم و برای مسابقات مقدماتی جامجهانی۱۹۹۴ آمریکا به تیم ملی دعوت شدیم.
۲میلیون و ۴۰۰هزار تومان. بهجرئت میتوانم بگویم در آن زمان پول بسیار خوبی بود، پولی که در آن برهه از باشگاه استقلال گرفتم، از مبلغ قرارداد بازیکنان این تیم بیشتر بود، برای این حرف و ادعا دلیل دارم. اکنون چند بازیکن داریم که در فوتبال ایران قرارداد سهمیلیاردی میبندند؟ تعداد آنها بهاندازه انگشتان ۲ دست هم نیست. آنها نیمی از این مبلغ را میگیرند و نیم دیگر را هیچوقت از باشگاه نمیتوانند دریافت کنند. وقتی من قرارداد بستم، با پول آن میتوانستم خانهای صدمتری در محلی که زندگی میکردم، بخرم؛ اما آیا الان چنینبستری فراهم است؟
(با خنده) نه، فقط میدانم ما جشن میگیریم. من تا پانزدهسالگی فکر میکردم شب که بخوابی بابانوئل میآید زیر بالشتت کادو میگذارد و میرود! (با خنده) آنموقعها ما اینجوری فکر میکردیم، اما الان بچهها چطور فکر میکنند.
حالا از شوخی گذشته، این نمادی برای ماست، شخصیتی خیالی است که او را با صورت پیرمردی چاق، قرمزپوش میشناسیم که سوار بر سورتمهای است که چند گوزن آن را میکشند. کیسهای بزرگ با خود حمل میکند که در آن خوراکی و هدایایی برای بچهها دارد.
درست مثل شماست. اگر شما سفره هفتسین دارید، ما درخت کریسمس داریم و روی آن را تزیین میکنیم، در عید به دیدار اقوام خود میروید و ما نیز این کار را انجام میدهیم. بابانوئل ما نیز درست مثل عمونوروز شماست، ضمن اینکه ما ۲ تا عید داریم؛ یکی عید نوروز و یکی کریسمس. ما ایرانی هستیم و عید نوروز نیز عید ما مسیحیان است و بسیاری از مسیحیان در نوروز سفره هفتسین میچینند.
خب این کرونا باعث شد تا خیلی از مردم فوت کنند و همین، حسرت بزرگی را برای من و همه بههمراه داشت.
آرزو میکنم کرونا از بین برود و هیچ فقیری در جامعه نباشد، این آرزوی من از صمیم قلب است.