سرخط خبرها

دفاع از مقام دختر پیامبر (س) | نگاهی به کتاب دفاع از حضرت فاطمه زهرا (س)

  • کد خبر: ۹۴۷۶۴
  • ۱۶ دی ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۰
دفاع از مقام دختر پیامبر (س) | نگاهی به کتاب دفاع از حضرت فاطمه زهرا (س)
دکتر عبدالحسین طالعی - عضو هیئت علمی دانشگاه قم

مقام بلندصدیقه کبری (س) در چنان اوجی است که خرد پیش آن سرگشته می‌ماند. دریغا که مهلتش ندادند، وگرنه با تجلیات علم الهی چشم عقل را خیره می‌کرد، چندان که بر همگان حکمت تزویج نور با نور روشن شود که «صدیق» کفو «صدیق» تواند بود و بس. آن همه سخن در نوگل پرپر شده بوستان مصطفوی بود که ناگفته ماند. نوع برخورد ما متولیان محبت و دلدادگی به آستان بلند آن مادر آسمانی هرگز شایسته و بایسته آن قلّه رفیع علم الهی نیست.

مجالس احساس محور و شعر‌های فراوان، گر چه لازم هستند و ضرورت بسیار دارند، اما تنها پوسته‌ای از این ثمره شجره طیبه عرشی را نشان می‌دهند. اهل تحقیق هنوز، چنانکه باید و شاید، گام به این میدان ننهاده اند. بیشترین ورود آن‌ها شرح حال‌های جامع (نه جزئی و تخصصی)، موسوعه ها، شرح خطبه ها، بازنویسی رویداد‌های حیات فاطمی به زبان ادبی و هنری و حداکثر پایان نامه‌هایی بوده که یک بررسی دقیق محتوایی می‌طلبد. اجرشان پایدار. ولی روشن‌ترین نکته در مورد آن‌ها این است که «روزآمد» نیستند.

در برخی از زیارتنامه‌های اهل بیت مضمونی تأمل برانگیز به الفاظی نزدیک به هم می‌خوانیم. خطاب به آن بزرگواران می‌گوییم:
«قتل ا... من قتلکم بالأیدی و الألسن» شاید بتوان این جمله را به این بیان گفت که هر معصومی پیکری دارد و پیامی. با پیکرش گروهی اندک شمار در می‌افتند و با پیامش جمعیتی بسیار. پیکرش زمانی محدود میان مردم می‌ماند به حکم اینکه: «انک میت و انهم میتون»، ولی پیامش ماندگار است، تا آفتاب می‌تابد و ماه.

دفاع از هر دو وظیفه است. دفاع از پیکر معصوم آسمانی در زمان حیاتش در برابر سلاح به دستان، و دفاع از پیام معصوم در برابر آن‌ها که تیغ زبان و قلم بر حجت خدا گشوده اند؛ گرچه به قول صائب: تیغ زبان بُرنده‌تر است از زبان تیغ. همه زندگی بزرگ مردانی همچون قاضی نورا... شوشتری، شرف الدین، امینی، محقق طباطبایی و مانند اینان بازگوی همین جمله است.

بلکه در احوال آیت ا... شیخ محمد حسین اصفهانی خوانده ام که به قدری که برای نشر منظومه «الانوار القدسیة» اهتمام نشان داده بود، به کتاب‌های خود در فقه و اصول اهتمام نمی‌کرد.

استاد تیمور افغانی، گوهری بود ناشناخته. جهانی بود بنشسته در گوشه ای. حقی بزرگ داشت بر آن‌ها که با او معاشرت داشتند و جانِ سوخته او در آستان خاندان نور را دیده بودند و از این سوختگی درس می‌گرفتند، سوختنی که زمینه ساز «ساختن هم بود. درس اصلی او همین سوختن و ساختن بود. بر تهذیب نفس و شکستن بت درون بسیار تأکید داشت.

بدون اینکه ادعای مدارج علمی کند، گره می‌گشود و با شوخ طبعی، به هر گونه کلامی را که شبهه تملق داشت دست رد می‌زد و همه را به طنزی شیرین پاسخ می‌داد. علاقه به شناخته شدن نداشت. همین چند سطر را که اکنون می‌نویسم، در زمان حیاتش جرئت نوشتن نداشتم.

از آن روی که شاه کلید سعادت دین و دنیا را گام زدن در مسیر معرفت اهل بیت می‌دانست، می‌کوشید موانع دستیابی به این معرفت را بشناسد و بشناسانَد. این شاهراه را آگاهانه، از میان راه‌های زیادی که در اختیار داشت، برگزیده بود و این گزینش را به دیگران توصیه می‌کرد. در این مسیر، از ابزار‌هایی مانند ادب و هنر به نیکی بهره گرفت. کارهایش را به نام دیگران منتشر می‌کرد و در گمنامی نام خود را می‌جست.

چنین بود تا آخرین لحظه‌ای که در این خاکدان زیست، در دی ۱۳۹۵.

کتاب «دفاع از حضرت فاطمه زهرا (س): بررسی تحلیلی ده روایت قصه واره» که این یادداشت به بهانه آن نوشته می‌شود، یکی از آثار بسیاری است که خط فکری مرحوم افغانی به نیکی و روشنی در آن دیده می‌شود. محور اصلی کتاب، به تعبیر نویسنده، «قصه»‌ای است که رنگ حدیث به خود گرفته و به عبارت‌هایی نزدیک به هم، در ده‌ها کتاب از منابع مکتب خلافت نقل شده، آنگاه به معدودی از کتاب‌های شیعی سرایت کرده است. مرحوم استاد سید مرتضی عسکری از این گونه موارد به «احادیث منتقله» تعبیر می‌کرد.

مضمون کلی این قصه یا حدیث، آن است که رسول خدا (ص) یک بار به خانه حضرت فاطمه زهرا (س) وارد شد و پرده‌ای قیمتی در خانه ایشان یا دستبند‌های نقره‌ای بر دستان حسنین دید، از این کار به غضب آمد و حضرت زهرا (س) که این غضب را دید، آن پرده را کند یا آن دستبند‌ها را از دستان دو فرزندش درآورد و به فقرا بخشید و مضامین دیگری از این گونه.

نویسنده، ابتدا این نقل‌های مختلف را در ۱۰ گروه تقسیم کرده و هر گروه را در یک فصل مخصوص به خود بررسی کرده است. در این بررسی ارزیابی سندی صورت گرفته و ضعف حدیث نشان داده شده، ولی بیشترین تکیه بحث بر ارزیابی مضمونی است.

به علاوه رد پای هر نقل از این قصه را در آثار معاصران نشان داده، البته در اینجا به اصل «انظر إلی ما قال و لا تنظر إلی من قال» عمل کرده، بنابراین بدون اینکه از این «آثار معاصر» نام ببرد، مطلب آن‌ها را نقل می‌کند. در این زمینه ضوابطی مطرح شده است. یک نکته اصلی چنین است: اختلاف میان خاندان رسالت ممکن نیست.

این نکته با عناوین فرعی توضیح داده شده است:فاطمه (س) مصداق آیه تطهیر است، همتای رسول خدا (ص) در علم و دانش است، حجت خدا بر ماسوی ا... است، همواره با حق و قرآن است و حق و قرآن با اوست، مودتش دستور خدا و رسول است، رویگردانی از او رویگردانی از خدا و رسول است، پیرو راستین پیامبر است، رضای حق در رضای اوست، مخالفت با او سبب خلود در آتش است، تنها راه نجات تمسک به اوست.

نویسنده هر کدام از این آموزه‌ها را کلیدی می‌داند که به مدد آن در‌هایی می‌توان گشود، در‌هایی که ما را به مقصد‌هایی می‌رساند؛ به بیان دیگر: هر حدیثی از این سلسله، چشم اندازی به ما نشان می‌دهد که در پرتو آن نقطه هدف برای تعیین راه می‌توان یافت.

اما لازمه این درک و فهم، درنگی از سر تأمل است در این حقیقت که کلام رسول خدا که به نقل معتبر به دست ما رسیده، با عقل سلیم سازگار است. این پیوند مبارک عقل و نقل، راهنما و راهگشای انسان می‌شود تا تکلیف را برای او روشن سازد.

مقاله مرحوم استاد افغانی که در آغاز کتاب آمده، انگیزه آن فقید را از ورود به این گونه مباحث به خوبی روشن می‌کند. متن مقاله با مستندات فراوان روایی همراه شده و گاه در یکی دو سطر، شماری از حقایق همچون رشته‌ای از نور، خود را می‌نمایاند.

این جمله را ببینید: «حضرت فاطمه (س)، قرآن ناطق، کشتی نجات، چراغ هدایت، ستاره درخشان در شب‌های ظلمانی، حجت بالغه پروردگار، دانای بی بدیل، وارث همه پیامبران الهی، پرچم بر افراشته حق، نشانه بزرگ خالق هستی، پاره تن پیامبر و حبیبه خداوند است»

کلام افغانی همه جا مستند به حدیث و مبتنی بر عقل سلیم است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->