به گزارش شهرآرانیوز؛ یکی از گوهرهای ارزندهای که از طریق امام جواد (ع) به دست ما رسیده، ۱۶ حدیث کوتاه و بسیار مهم است که حضرتش به ما آموختهاند و اکنون در دسترس ماست، اما متأسفانه تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. این احادیث را شیخ صدوق به سلسله سند خود، در ۲ کتاب «امالی» مجلس۶۸ و «عیون اخبارالرضا (ع)» باب۳۱ از طریق عبدالعظیم حسنی از امامجواد (ع) آورده است.
از نکات مهم حدیث، آن است که راوی حدیث، جناب عبدالعظیم حسنی است. این بزرگمرد علاوه بر آنکه از جنبه سیادت مورد توجه همگان است، از جنبه علمی نیز نزد اهل علم و تحقیق جایگاه ویژهای دارد. کتاب «مسند عبدالعظیم حسنی» نوشته محقق توانمند مرحوم شیخ عزیزا... عطاردی تا اندازهای این چهره فراموششده جناب عبدالعظیم را نشان میدهد. خوشبختانه در بازسازی و توسعه جدید حرم مطهر آن گرامی، بخشی از ۸۰ حدیث را که از طریق ایشان به دست ما رسیده است، در کتیبههای حرم نوشتهاند و فرصتی است تا زائران علاوه بر معنویت حرم، هنگام زیارت، بهره علمی نیز ببرند.
سادات حسنی اهل قیام و درگیری با خلفای زمان بودند و از ائمه (ع) انتظار کمک در این مسیر داشتند، درحالیکه امامان ما در آن زمان چنین اقداماتی را به صلاح نمیدانستند و فایدهای بر آن مترتب نمیدیدند. با این حال چندان با سادات حسنی همراهی نمیکردند. بهطبع اقدامات جهادی سادات حسنی شهرت رسانهای برای آنها به همراه داشت که بیش از شهرت ائمه معصوم بود. کتاب «مقاتل الطالبیین» نوشته ابوالفرج اصفهانی در سده چهارم هجری گزارشی معتبر از اقدامات سادات حسنی است. با این همه، معرفت این بزرگوار در برابر امام زمانش جالب توجه است که به شهرت رسانهای سادات حسنی توجه نداشت و در آستان اهل بیت معصوم پیامبر، عرض ادب میکرد.
علاوه بر این، عبدالعظیم حسنی در زمان نقل این حدیث، در دوره میانسالی بوده است، درحالیکه در همان زمان، امام جواد (ع) در دوره نوجوانی یا حداکثر جوانی بودهاند. تواضع سید عبدالعظیم در دوره میانسالی در برابر امام جواد (ع) که در سن جوانی بودهاند، اهمیت ویژهای دارد.
محتوای این احادیث نیز مانند دیگر کلمات قصار ائمه، «ژرف و زیبا» است. یعنی هم از زیبایی ظاهری برخوردار است و هم از استواری درونی. میدانیم که برخی کلمات، زیبا هستند، ولی یکبارمصرفاند. برخی سخنان نیز ژرفایی دارند، ولی به زبان دشوار و دیرفهم بیان شدهاند.
این ۱۶ جمله از هر ۲ ویژگی برخوردارند. هیچ کلامی به پای قرآن نمیرسد، ولی کلمات اهلبیت (ع) در درجه خودشان رنگی از این ویژگی قرآن را دارند که به تعبیر امیرالمؤمنین (ع)، ظاهری زیبا و باطنی ژرف دارند: «ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ» (نهجالبلاغه: خطبه۱۸)؛ بنابراین جای آن دارد که اهل نظر بیش از این بدان توجه کنند.
در زمانهای که هر مکتب و فرقهای بر اساس آموزههای خود سبک زندگی ویژه خود را ارائه میکند، حیف است که مکتب اهلبیت (ع) آموزههای نورانی فراوان خود را عرضه نکند. این مکتبی است که در زیارت امینا... به همگان میآموزد: «مستنة بسنن اولیائک مفارقة لأخلاق اعدائک»؛ و در زیارت عاشورا به ما یادآور میشود: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد». اما متأسفانه کمتر جلوههای متعالی زندگی به سبک اهلبیتی را بازنمودهایم.
نخستین جمله از این سلسله، کلامی است که امام جواد (ع) از امیرالمؤمنین (ع) نقل میکنند: «لو تکاشفتم ما تدافنتم». ترجمه آزاد آن، توضیحی چنین میشود: اگر خداوند ستارالعیوب پرده پوشش را از روی گناهان و زشتیهای درون شما برمیداشت، آنچنان از باطنهای یکدیگر منزجر میشدید که هیچکس دیگری را دفن نمیکرد.
این سخن بلند آسمانی نکتهای مهم را بیان میکند: آی آدمها! شما که اکنون در نظر اطرافیان عزت و حرمت و شهرت دارید، فقط بر سر سفرهای نشستهاید که خدای عیببین خطاپوش برایتان گسترده است؛ سفرهای بزرگ که همگان را در کنار آن نشانده است.
به عبارت دیگر؛ «یَومَ تُبلَى السَّرَائِرُ» که درون انسانها بروز مییابد و پردهها کنار میرود، فردای قیامت است، نه امروز دنیا. حال که چنین است، چه اصراری دارید که خطاهای یکدیگر را برملا کنید و پردههای حرمت دیگران را بدرید؟ بهویژه درباره زشتیهایی که فرد در خفا انجام داده و بههرحال و بههردلیل، فضای اخلاقی جامعه را سالم نگاه داشته است.
گوهر دیگر از این گنجینه این جمله است: «لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما تَفاوَتُوا فَاِذَا استَوَوا هَلَکوا». ترجمه آزاد این جمله چنین است: مردم تا زمانی به خیر میگذرانند که تفاوت در میانشان باشد. اگر تفاوت از میانه برخیزد، رو به نابودی مینهند. این سخن میتواند پرسشی برانگیزد که با تبعیض ارتباط دارد. میپرسند چگونه تفاوت یعنی تبعیض در میان آفریدگان افکنده شده است، آنگاه بار تکلیف را بر دوش آنها گذاشتهاند؟
خاستگاه تفاوتها گاهی کارهای انسان است، مانند ستمهای ستمگران، که آنها باید پاسخگو باشند. اما گاهی اراده الهی است که تفاوت رنگ و قد و هوش و حافظه و زبان و... در میان آفریدگان افکنده و این را آیت خلقت خود میداند.
آنچه در این میان مهم است، این است که تکلیف الهی برای همه مردم یکسان نیست، بلکه برای هرکسی به اندازه توان و امکانات فرد است نه بیشتر. آزمون خداوند برای نیازمند و بینیاز، بیمار و سالم، روستایی و شهری و... بیگمان یکسان نیست.
در فضای جغرافیایی، تفاوت میان رودها، کوهها، دریاها، شهرها، کشورها و... واقعیتی است که نمیتوان از آن چشم پوشید. درحالیکه این شاخصهای جغرافیایی بهظاهر (و بدون نگاه تخصصی) مانند هم هستند، ما بر آنها نامهای مختلف مینهیم و میان آنها تفاوت قائل میشویم. در علم ادبیات میان گونههای مختلف شعر تفاوت مینهیم و.... کدام علم بدون تفاوت پیش میرود؟ مهم این است که انسان منصف از رباعی، رباعیبودن توقع دارد و از قصیده، قصیدهبودن؛ بدون اینکه احساس تبعیض ظالمانه شود.
این تفاوت فقط میان انسانها نیست، بلکه میان حالات مختلف انسان نیز هست. تفاوت میان دورههای کودکی و جوانی و پیری لازمه زندگی و ستون اصلی علم پزشکی است. تفاوت میان بیماری و سلامت، از یک سوی سبب شکرگزاری میشود و از سوی دیگر سبب میشود انسان بهدلیل کوتاهیهای خود در این شکرگزاری، از خدای خود عذر بخواهد و احساس گناه کند و این خود ادامه شکر نعمت الهی است.
کافی است حالت این روزهای جهانیان در محدودیت ناشی از ویروس کرونا را با آزادیهای پیش و پس از این دوره مقایسه کنیم تا نیازی به طولانی شدن کلام نباشد.