محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - اگر فارغ از حواشی چندماه گذشته رامبد جوان و انتقاداتی که درست یا غلط به رفتارهای او وجود دارد، بخواهیم به او و «خندوانه» نگاه کنیم، بدون شک رامبد و برنامهاش جزو بهترین برنامهسازان و برنامههای یک دهه گذشته تلویزیون ایران هستند. «خندوانه» با تلفیق ایدههای جدید و وطنی با شیوههای امتحانپسداده فرنگی به زبانی مشترک با مخاطبان رسید که در بیشتر زمینهها معمولا جواب گرفت.
قید «معمولا» از آن جهت مهم است که در «خندوانه» شکستهای بزرگی هم وجود داشته است؛ از برنامه مسابقه فامیلی که ایدهای پرهزینه و ناموفق بود، تا رقابتی که برای نوزادان برگزار شد و پس از چند قسمت فراموش شد. فصل هفت با دکور جدید و ایده هر قسمت یک زمینه خاص و بهرهگیری زیاد از عناصر نمایشی موفق نبود؛ یا مثلا حضور چهار عروسک به رهبری هومن حاجعبداللهی پس از حذف اجباری جنابخان در فصلهای چهار و پنج که اصلا در تراز جنابخان نبودند. اما در این بین بردهای «خندوانه» از باختهایش خیلی بیشتر بودند و یکی از این بردهای مهم، توجه خاص به استندآپکمدی بهعنوان وجهی فراموششده از هنر سرگرمی در ایران بود.
در خندوانه استندآپکمدی علاوه بر حضور بازیگران در قسمتهای مختلف، با برگزاری مسابقه «خنداننده برتر» بین هنرمندان سرشناس و آمار عجیبوغریب و همهگیری فوقالعاده برنامه در بین مردم، فصل جدیدی را گشود که دو برنامه «خندانندهشو» یک و دو با حضور چهرههای ناشناس ماحصل آن بود؛ برنامهای که باعث ظهور و معرفی استعدادهایی شد که خیلی از آنان را از سریال و سینمایی تا اجرا و استندآپ تلویزیونی و حضور در اتاق فکر برنامههای مختلف میبینیم. «خندانندهشو» یک و دو که اساسش را بر مبنای رأی مردمی گذاشته بود، توانست به آمارهای خارقالعادهای در آرای مردمی دست پیدا کند.
هرچند هر مخاطب میتوانست به همه شرکتکنندگان هم رأی دهد و از این نظر مثلا آمار ۱۸ میلیونی شرکت بهمعنای ۱۸ میلیون شماره منحصربهفرد نیست، اما این آمارها و عدد ۱۸ میلیون مسابقه قبلی، این روزها به معیاری برای اندازهگیری موفقیت «خنداننده شو ۳» تبدیل شده و راهی برای انتقاد از «خندوانه» و رامبد جوان گشوده است. اما اگر از حواشی این آمار و ارقام بگذریم و «خندانندهشو ۳» را از نظر کیفی بررسی کنیم، به اذعان خود داوران مسابقه و البته نظرات مردم، این فصل یکی از فصلهای کمفروغ «خندانندهشو» است.
استندآپکمدینهای این فصل یکسالونیم با متنهایشان زندگی کردهاند و اجراهای محدودی داشته اند و زیر نظر مربیان بودهاند، اما همین نقطه قوت به پاشنه آشیل آنان تبدیل شده و طراوت و تازگی را از کلیت اجراها گرفته است. همچنین تکرار راهی که برندگان دوره قبلی رفتهاند، باعث شده است که تعداد زیادی مجید افشاری و ابوطالب حسینی روی صحنه ببینیم که کپیهای کمکیفیتی هستند!
پس پیش از اینکه آمار دومیلیونواندی فصل جدید برنامه را نشانه اظهارنظر جمعی علیه رامبد و «خندوانه» بدانیم، باید آن را ماحصل ضعف غالب شرکتکنندگان برنامه بگذاریم. البته که رفتارها و سخنان گاه عجیب رامبد و طراوت بهنسبت کم «خندوانه» آشکارا از آمار بینندگان کاسته است، اما میشود به دورهای بعدی و نیمهنهایی و فینال «خندوانه» که از آخر همین هفته بهمرور آغاز میشود، نگاهی انداخت و صبر کرد که آگاهی اتاق فکر «خندوانه» از ضعف دور اول باعث ارتقای احتمالی استندآپها و البته اقبال بیشتر مردم شود؛ اتفاقی که احتمال وقوعش کم، اما جذاب است!