شرایط اقتصادی ایران عزیز ما به دلیل عملکرد مسئولان اقتصادی دهه ۹۰ خوب نیست. چالشها و ناهنجاریهای اجتماعی که بخش بزرگ آن ماحصل اقتصاد ناپایدار و مشکل دار است، در برابر دیدگانمان قرار گرفته است، اما آیا این وضعیت، با وجود حجم عظیمی از منابع مالی و طبیعی خدادادی که دراختیارمان بوده است و واقع شدن در نقطه طلایی جهان و توانمندیهای فراوانی که بر اثر این موقعیت میتوانسته است برای ایران ما فراهم باشد، شایسته این کشور است؟
حتی اگر از زمان شروع تحریمهای کشورهای سلطه طلب نیز محاسبه کنیم، یعنی از سال۱۳۸۵ تا پایان سال۱۳۹۸، منابعی در حدود هزارو۴۲۶میلیارد دلار به صورت مستقیم برای کشور فراهم بوده است.
به غیر از منابع مستقیم، منابع غیرمستقیمی برای کشورمان فراهم بوده است که بدون توجه از کنار آن عبور کرده ایم و میکنیم. منابع غیرمستقیم، ماحصل تفاوت استخراج نفت و گاز از بخش صادرشده آن است که به مصارف گوناگون داخلی تعلق میگیرد.
اگر معادل دلاری این منابع غیرمستقیم محاسبه شود، با اعداد تعجب آوری روبه رو میشویم. از سال۱۳۵۲ تا سال۱۳۹۵ که امکان محاسبه از طریق دادههای رسمی بانک مرکزی و ترازنامه انرژی وزارت نیرو فراهم بوده است، به عدد حیرت انگیز هزارو۶۴۴میلیارد دلار در معادل دلاری منابع غیرمستقیم میرسیم.
حال اگر این منابع برای دوره زمانی شروع تحریم از ۱۳۸۵ تا پایان سال۱۳۹۵ که مستندات ترازنامه انرژی فراهم بوده است محاسبه شود، به عدد هزارو۲۷۳میلیارد دلار دست مییابیم. با این حساب، مجموع منابع مستقیم و غیرمستقیم فراهم بوده، تنها در دوره تحریمها معادل ۲ هزارو۶۹۹میلیارد دلار میشود.
اما چرا ما به این وضع دچار شدیم؟ یکی از دلایل مهم این مسئله، مشروط کردن اقتصاد کشور به مذاکرات و بهبود روابط با غرب در دهه ۹۰ است.
در آخرین دیداری که رهبر معظم انقلاب با جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی داشتند، به این نکته تاکید و اشاره فرمودند که: «ظرفیتها فراوان و بی نهایت است؛ از بخشی از این ظرفیتها استفاده شده و از بخشی هم استفاده نشده است. اگر بتوانیم در این تحریمها از همه این ظرفیتها استفاده کنیم، این تهدید تبدیل به فرصت خواهد شد.»
وقتی که ما برای بودجه دولت -نه فقط بودجههای عمرانی و سازندگی کشور، حتی برای بودجه جاری مان- میخواهیم از پول نفت استفاده کنیم و به دست آوردن همین پول را هم به مذاکرات پیوند میزنیم، همین وضع پیش میآید که ما آسیب پذیر میشویم.
یکی از مشکلات فجیع در کشور همین است که ما اقتصاد را شرطی کنیم. متاسفانه اقتصاد ما در این چند سال اخیر و به خصوص در دهه ۹۰ شرطی شده است؛ حالا ببینیم چه میشود؟ شش ماه دیگر چه میشود؟ برجام چه میشود؟ این درحالی است که اگر اصول اقتصادمقاومتی به خوبی اجرا میشد، میتوانستیم حتی در همان شرایط تحریمی نیز اقتصاد کشور را توسعه دهیم.
آنچه در دوران کنونی در کشور ما واضح و مبرهن است، این است که مبانی راهبردی اقتصادمقاومتی در کشور به خوبی در دهه ۹۰ اجرا نشده و همین مسئله، سبب آسیبهای فعلی اقتصاد ما شده است.
بر این اساس، اولین اقدامی که باید انجام بگیرد، تلاش برای اجرای اقتصادمقاومتی و خروج اقتصاد کشور از حالت شرطی کردن و پیوند زدن آن به مذاکرات است؛ البته خوشبختانه در چند ماهه اخیر و بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم، گامهای عملی خوبی در این زمینه برداشته شده است که نمونه آن، برقراری روابط اقتصادی با کشورهای همسایه و فروش نفت بیشتر بدون به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای بوده است.