کلانتری | شهرآرانیوز - هادی حجازیفر و ابراهیم امینی احتمالا موقعی که وجود دو نسخه سینمایی و سریالی از بیوگرافی تصویری شهید مهدی باکری را در مقایسه با فیلمهایی که تبدیل به سریال میشوند برتر جلوه میدادند فکر نمیکردند نتیجه چنین تدوینی روی پرده میتواند به کلاژی بیسر و ته و فاقد انسجام درونی تبدیل شود؛ چون برای آنها حضور «موقعیت مهدی» در جشواره مهمتر از نبودنش بوده است. «موقعیت مهدی» بهوضوح حاصل شتاب سازندگان برای نمایش یک نسخه سینمایی از سریال «عاشورا»ست. فرض آگاهی و اطلاع مخاطب از ماهیت اصلی این اثر -که سریالی تلویزیونی است- فقط برای سازندگان معنی میدهد، اما افسوس که آنچه روی پرده رفته حتی برای کسی که از کل فرآیند ساخت اثر آشنا باشد و بداند آنچه میبیند یک تدوین سینمایی از سریالی تلویزیونی است هم بیش از حد شلخته است.
اگر فیلم حجازیفر بتواند تأثیری احساسی روی مخاطب بگذارد، به هیچ وجه این احساس به شیوه روایت یک داستان از جنگ و ساخت یک مفهوم و دستاورد هنری برنمیگردد، آنچه در لحظاتی مخاطب را تکان میدهد مربوط به دیدن اثری سینمایی از زندگی شهید باکری نیست، بلکه موقعیتهایی است که به آگاهی ما از دفاع مقدس و جنگ و حس وطندوستیمان برمیگردد. تقریبا آشکارا و به وضوح در پرده سوم میتوان فهمید انتخاب شیوه روایت نه انتخابی پیشینی و فکرشده بلکه چیزی است که تدوین به اثر تحمیل کرده است. شاید جابهجایی وقایع و گذشتهنگریها معنایی کلی به دو پرده از فیلم اضافه کند، اما اینها نمیتواند نهایتا در کلیت اثر جایی محکم پیدا کند. بزرگترین مشکل «موقعیت مهدی» این است که بیربطترین پردهها به خود زندگی شهید باکری بهترین بخشهایش هستند و اتفاقا همانها هم قربانی ساختار فیلم شدهاند. درواقع اثر حجازیفر بین اینکه میخواهد اثری اپیزودیک باشد که هر اپیزودش منطقی درونی و بیرونی دارند یا اثری داستانی با بخشهایی مجزا اما مرتبط به هم معلق است. اولین سؤال درباره شیوه و ساختار روایت فیلم این است که اسامی هر پرده کارکردی فراروایی دارند یا میخواهند فقدان انسجام کلی داستان را پوشش دهند؟
اگر بتوانیم همه این اشکالات را با ردیفکردن دلایلی فراموش کنیم، بعد از این مرحله، فهم اینکه بالاخره باکری چهطور فرماندهی در دوران جنگ بوده است و چطور چند عملیات مهم را مدیریت کرده برایمان سخت میشود، چون حضورش در خط مقدم به چند نمای خاکآلود و چند صحبتش پشت بیسیم جنگی محدود شده است. این محصول تصویری چه چیزی فراتر از اطلاعات ویکیپدیایی درباره شهید باکری به ما میدهد؟ شهید باکری فیلم «موقعیت مهدی» چه تفاوتی با تصور ما از فرماندهان جنگ و یا هر فرماندهی که تا کنون در آثار دفاع مقدس دیدهایم دارد؟ چرا اینقدر شمایل شهید باکری در موقعیتهای فیلم به شمایل نقشی که حجازیفر در «ایستاده در غبار» بازی کرد شبیه است و چرا برای آشناییزدایی از این شباهت هیچ تلاشی نشده است؟ رفتوبرگشتهای فیلم بین موقعیتهای جنگی و زندگی شخصی باکری قرار است اثر را از همخانوادههایش جدا کند و از طرف دیگر عاشقانهای متفاوت بسازد؛ اما عاشقانههای فیلم از همان نگاههایی که باکری از همسرش دریغ میکند و نمیکند چهقدر فراتر میرود؟ با صحبتهای پنهانی و در حجب و حیا زیر نور کمسوی چراغ باید بفهمیم چهمقدار علاقه و عشق بین یک فرمانده جنگ و همسرش جریان دارد؟ اگر اولین و آخرین هدف فیلم نمایش تنهایی مهدی باکری در موقعیتها و جایگاههای مختلف و بین دیگران باشد، اثر به سمتی رفته است که تنها موقعیتها اثرگذار باشند نه حضور شخصیت مرکزی فیلم در آنها.