سعید جلائیان |شهرآرانیوز؛ چند هفته پیش یک پاکت نامه به دست فاطمه وهزارکودک یتیم و بدسرپرست زیرپوشش «جمعیت مهربانی» رسید. درون آن یک یادداشت کوتاه بود به این مضمون: «با قلبهای کوچک خود سه آرزو بکنید، شاید اجابت شود.» نامه از طرف پدری مهربان بود. البته فاطمه و بیشتر کودکان که مخاطب این یادداشت بودند و در خانه سایه پدری بالای سر ندارند هم بیکار ننشسته بودند و از روزها و حتی هفتهها پیش در تلاش بودند هدیهای برای فرستنده یادداشت تهیه کنند. میدانند این کارها جبران زحمتهای مردی نیست که این سالها سعی کرده است جای خالی پدر را برای آنها پر کند. سال هاست روز پدر جشنی باشکوه در مرکز جمعیت مهربانی برپا میشود و همه برای پدر معنوی خود هدیهای میخرند. دلیل آن هم وجود مردی است که محبت پدرانه اش دوازده سال استمرار دارد.
فداکاری و همت خالصانه او و یازده مرد جهادی همراهش باعث شده است امروز بسیاری مرکز «جمعیت مهربانی» را که در آن هفتاد خادمیار به بیش از ۲۴۰۰ مددجو خدمت میکنند؛ خانهای میداند که زیر سایه حضرت مهدی (عج) صدها فرزند را حمایت میکند. این خانه در حال حاضر ۱۶ پایگاه در سطح شهرد ارد و دفتر مرکزی آن نیز از سال ۱۳۹۸ به محله فاطمیه منتقل شده است. احمد پیروی، مسئول «جمعیت مهربانی»، به قول خودش یکی از خادمان حضرت، ولی عصر (عج) است.
او دکتری علوم تربیتی دارد و ۲۸ مدرک و گواهی نامه مرتبط در حوزه پرورشی و تربیتی. پیروی قدم اول را برای شکل دادن به این مجموعه سال ۱۳۸۸ با کمک یازده جوان جهادی دیگر برداشت. آنها هم در اخلاص خاص بودند و هم در دانش؛ کارشناس و صاحب تخصص در حوزههای مختلف روان شناسی، روان پزشکی، مشاوره و تربیتی. هیچ وقت آموزش را جدا از تأمین نیازهای معیشتی نمیدانستند. به همین دلیل خدمتی متفاوت به نیازمندان شهر ارائه کردند.
دکتر پیروی درباره شکل گیری این مجموعه تعریف میکند: اواسط دهه هشتاد در مساجد محدودههای پیرامونی شهر سخنرانی و جلسات مشاورهای برگزار میکردم. در حاشیه همین جلسات بود که با یازده کارشناس دیگر آشنا شدم که خودشان را وقف خدمت به مردم حاشیه شهر کرده بودند. دو سال از این آشنایی میگذشت و رابطه ما صمیمیتر شده بود. حالا همه مصمم بودیم در کنار هم کار برای نیازمندان را پیش ببریم. به مرور زمان تصمیم گرفتیم هیئت مذهبی، کانون آموزشی و فرهنگی و قرارگاه جهادی و خیریه «جمعیت مهربانی» به نیت فرج امام زمان (عج) را راه بیندازیم.
خاطرات روزهای نخستین خدمت به مردم برای پدر معنوی «جمعیت مهربانی» آن قدر تازه است که گویا دیروز این اتفاق افتاده است.
لبخند بر لب، ما را به روزهای دور میبرد و اتاق کوچکی که فقط یک قالیچه کوچک وسط آن پهن بود و دیگر هیچ. حرفش را ادامه میدهد: آغاز کار ما در مسجد قمربنی هاشم (ع) طبرسی شمالی بود. متولیان که اتاق کوچک طبقه فوقانی مسجد را در اختیارمان گذاشتند، طرحی به نام «پنجشنبههای به نیت فرج» را به اجرا درآوردیم.
کار ما شده بود خدمت به اهالی. از ساعت هشت تا اذان مغرب پاسخگوی نیازهای مختلف مردم بودیم؛ مشکلات اقتصادی، درمانی و فکری. اولین گامها برای معیشت همراه درمان برداشته شد. دکتر تعریف میکند: برای خدمت رسانی بهتر دو تیم تغذیه و درمان تشکیل دادیم که کارشان پرداخت هزینههای عقب افتاده اجاره منازل نیازمندان بود و در کنارش تأمین داروی بیماران و توزیع بستههای معیشتی. هرهفته صدها مراجعه کننده داشتیم و به همه آنها وقت رفتن غذای گرم میدادیم. دو سال از آغازبه کار «جمعیت مهربانی به نیت فرج امام زمان (عج)» نگذشته بود که آوازه اش میان اهالی طبرسی شمالی پیچید.
زمان زیادی نگذشت که مراکز مذهبی دیگر نیز برای همکاری با جهادگران اعلام آمادگی کردند و به این ترتیب آنها خیلی زود فعالیتشان را به دیگر نقاط محروم شهر گسترش دادند. پیروی میگوید: از ما برای اجرای برنامههای مختلف و سخنرانی در مراکز مذهبی مختلف دعوت میشد. به این ترتیب در نقاط محروم پایگاه ساختیم. پایگاههایی که با عنوان «خانه مهربانی» در شانزده نقطه جغرافیایی طبرسی شمالی، طبرسی جنوبی، عبادی، رسالت، تپه سلام، ساختمان، قرقی، سیدی، توس، کال زرکش، مهرآباد، امیرآباد، پنجتن، گلشهر، آرامگاه فردوسی، روستای شرشر و شهرستان تربت حیدریه شکل گرفتند.
«خانههای مهربانی» علاوه بر اجرای برنامههای آموزشی و تربیتی که در طول هفته دارند، روزهای پنجشنبه از ساعت هشت تا اذان مغرب پاسخگوی مراجعان هستند. پیروی این نکته را هم اضافه میکند: در سال ۱۳۹۵ کارگروههای دیگری هم شکل گرفتند، آن هم به نامهای مختلف؛ ایتام، اشتغال، آموزشی و فرهنگی، آشپزی و بهداشتی. هریک از آنها ساختار منظمی با ۱۰ خادمیار دارند که یک نفر از آنها مسئولیت آن را برعهده دارد. تک تک افراد این مجموعه برای رساندن مجموعه امام زمانی خود به جایگاه امروزش مسیر دشواری را پشت سر گذاشتهاند.
از موانع متعددی عبور کردهاند و نامهربانیهای بسیاری دیدهاند، اما با روحیه جهادی شان آنها را پشت سر گذاشتهاند و از مشکلات، فرصت ساختهاند. دکتر پیروی مسیر دشوار و پرفرازونشیبی را که تا امروز پشت سر گذاشته است، به خاطر میآورد و تعریف میکند: اصلا کار سادهای نبود و نیست. گذراندن این مراحل بالاوپایینیهای زیادی داشت، اما به لطف خدا همه آنها باعث پیشرفت ما شد.
هیچ کس نمیدانست یک جریان باعث اتفاق تازهای میشود که به رشد مجموعه کمک بسیاری میکند. پیروی تعریف میکند: از یک زمانی اجازه فعالیت به ما را در مسجد قمربنی هاشم (ع) ندادند. مشابه این اتفاق در شش پایگاه دیگری که در آن مستقر شده بودیم، افتاد تا اینکه پس از فوت رجب رضایی، یکی از خیران شهر، خانواده او برای دو سال منزل مرحوم را در خیابان المهدی محله خیرآباد دراختیار ما قرار دادند.
پیروی ادامه میدهد: مجموعه ما بسیار گسترده شده بود و با مشکل کمبود فضا روبه رو بودیم، تا اینکه هفده نفر از خادمان مجموعه خواب حضرت زهرا (س) را دیدند.
همه این خادمان موضوعی مشترک را مطرح میکردند. حضرت در خواب به آنها گفته بود که هرروز صبح زیارت عاشورا بخوانند. وقتی ماجرای این خواب را از افراد مختلف شنیدم، تصمیم گرفتم در همه گروههای فضای مجازی و افرادی که با ما در ارتباط بودند، اعلام کنم که چله زیارت عاشورا برداریم. ۳۸ روز که گذشت، به لطف حضرت فاطمه (س) توانستیم با کمک خانواده ام و مشارکت دکتر حمید صفارشرق، این ملک دوطبقه را که ۲۵۰ متر زیربنا دارد، در سال ۹۸ در محله فاطمیه بخریم. پس از خرید ملک آن را وقف کردیم تا سالهای بعد چراغ خانه امام زمان (عج) را فرزندانمان روشن نگه دارند.
پیروی پدر سه فرزند است، اما در پاسخ به اینکه چه تعداد فرزند دارد، با قاطعیت میگوید ۱۰۸۰ کودک این مجموعه همگی فرزندان واقعی او هستند؛ فرزندانی که در همه روزهای زندگی اش در کنارش هستند. حتی دل تنگ آنها میشود و به همین دلیل هرهفته به منزل بیست سی نفر از آنها سر میزند و جویای احوالشان میشود، آن هم با وجود اینکه پنجشنبههای هرهفته در جلسات هیئت مذهبی «جمعیت مهربانی به نیت فرج امام زمان (عج)» و نیز در کلاسهای آموزشی دهها نفر از آنها را میبیند.
میگوید: اینجا خانه من و همه ۲۴۰۰ نفر زیرپوشش مجموعه است. خانواده من با اینها دمخور شده اند. همسرم کارشناس تربیتی است و جلسات مشاوره برگزار میکند. دخترم که فقط شش سال دارد و حافظ چهار جزء قرآن کریم است، به کودکان اینجا در درسها کمک میکند و قرآن آموزش میدهد. پسر چهارساله ام با بچههای دیگر بازی میکند. همسرم باور عجیبی به این کارها دارد، به خصوص انجام کار برای بچههایی که پدرشان از دنیا رفته است. با وجود این، من و همسرم به نیت چهارده معصوم (ع) سرپرستی هزینههای چهارده کودک یتیم را نیز برعهده گرفتیم، هرچند به دلایلی آن کودکان از این موضوع خبر ندارند.
بدون شک بهترین لحظات زندگی هر پدر زمانی است که خوش حالی و موفقیت فرزندانش را مشاهده میکند. برای او نیز همین طور است. به دنبال بهانه میگردد تا برای کودکان جشن برگزار کند تا آنها فقط بخندند. از هیچ تلاشی برای آینده روشن آنها فروگذار نمیکند و با برگزاری کلاسهای کمک درسی وضعیت تحصیلی آنها را بهبود میبخشد.
او درباره برنامههایی که برای آموزش و سرگرمی کودکان دارد، توضیح میدهد: من و دیگر خادمیاران این مجموعه عاشق دیدن لبخند و خوش حالی بچهها هستیم. ضمن اینکه طبق فرمایش پیامبر (ص) اعتقاد داریم باید به کودکان در خلال بازی و سرگرمی آموزش بدهیم.
ما جشنهایی برای کودکان و نوجوانان زیرپوشش مجموعه برگزار میکنیم و در تلاشیم که این جشنها کم نظیر باشد. برای نمونه در شب یلدا ۲۲ میلیون تومان هزینه کردیم تا شبی به یادماندنی برای بچهها بسازیم. در این شب میزبان گروه سیرکی بودیم که از ارمنستان برای اجرای نمایش به ایران آمده بودند.
علاوه بر آن ها، گروه شعبده بازی از پایتخت و گروه عمونواب برای بچهها نمایش اجرا کردند. بعد هم به آنها هدیه دادیم. راستش آن شب به همان اندازه که برای کودکان به یادماندنی بود، برای من و خادمیاران نیز که شاهد خوش حالی بچهها بودیم، فراموش نشدنی شد.
یکی دیگر از برنامههای ثابت، جشن نیمه شعبان است. دکتر تعریف میکند: امسال یک ماه تمام را صرف تزیین ساختمان کردیم تا به اردوگاه مهدوی تبدیل شود. ۳۶۰۰ کودک و نوجوان در ۱۰ روز به اینجا آمدند و در کنار آموختن مفاهیم مهدویت، در جشن شرکت کردند. فضاهای آموزشی ما برای کودکان بسیار پرنشاط است. در بازههای زمانی مختلف بچهها را به شهربازی، استخر، رستوران، سالن فوتسال، باغ و بوستانهایی مانند وکیل آباد میبریم تا درحالی که لحظات خوبی را پشت سر میگذارند، به آنها مفاهیم دینی، مباحث درسی، تربیتی و پرورشی را آموزش دهیم.
او مثل دیگر پدران به آموزش و پرورش فرزندانش اهمیت میدهد. برای همه مددجویان شرط کرده است که باید در کلاسهای مختلف اعتقادی و مهارتهای زندگی حضور داشته باشند. باوری که او برای تربیت فرزندان دارد، باعث موفقیتهای زیادی شده است. میگوید: من معتقدم نخست باید نیازهای روحی و ذهنی مددجویان را برطرف کنم و بعد نیازهای جسمانی شان. به این دلیل که اگر من غذا و پوشاکشان را همیشه فراهم کنم، با وضعیت زندگی که این افراد دارند، در آینده درگیر مسائل نابهنجار و بزهکاری خواهند شد.
تحقق این موضوع هم نیاز به برنامه ریزی دقیق و منسجم دارد که به آن هم توجه شده است. پیروی توضیح میدهد: ما مددجویان را براساس نیازهای آموزشی که دارند، به گروههای سنی چهار تا هفت سال، هفت تا دوازده سال و دوازده تا هفده سال و مادران تقسیم کردیم. همه این گروهها مربیان متخصص و سرفصلهای آموزشی مختص به خود را دارند. برای نمونه در جلسات آموزشی مادران مباحثی مانند آسیبهای اجتماعی، مسائل خانواده، مدیریت استرس و مشکلات دوران کرونا، رفتار با همسران معتاد و پرخاشگر، مدیریت بحران، دوقطبی بودن و حل مشکلات کودکان و... مطرح میشود.
البته برای آقایان نیز کلاسهای آموزشی با سرفصلهای آسیبهای اجتماعی و زندگی سالم، مهارتهای پدربودن، کنترل خشم و... را برگزار میکنیم. خوشبختانه اساتید ما همگی مدارک علمی معتبر دارند و باسابقه هستند و در کلاسها به شکلی تدریس میکنند که مددجویان مشتاق به حضور در جلسات آنها میشوند.
دکتر پیروی برای اینکه بتواند بسیاری از اهدافی را که برای این مجموعه دارد، برآورده سازد و حتی مددجویان را به درآمد برساند، طرحهای مختلفی را به اجرا رسانده است. او درباره چگونگی جذب منابع مالی برای مددجویان این مجموعه توضیح میدهد: در مراکز و جلسات مذهبی مختلف سخنرانی میکنم. در پایان این سخنرانیها ضمن معرفی مرکز مهربانی برای فرج امام زمان (عج) از حاضران برای مشارکت در هزینههای خیریه دعوت میکنم.
خوشبختانه به لطف امام زمان (عج) تا امروز بیش از ۱۲۰ خیر را جذب کردیم که به صورت ثابت در یک بازه زمانی به حساب مجموعه پول پرداخت میکنند. علاوه بر این، ششصد خیر هم برای دیگر برنامهها مشارکت میکنند. او با هم فکری دیگران طرح دیگری را اجرا کرده است که نفع زیادی برای مجموعه دارد. میگوید: علاوه بر بازوان مجموعه که به تأمین ماهانه سی چهل میلیون تومان هزینههای ما کمک میکنند، تصمیم گرفتیم برای کاستن از هزینههای مجموعه و همچنین تأمین درآمد، طرح نذر اشتغال را پیاده کنیم.
پیروی ادامه ماجرا را این طور تعریف میکند: در طول سال صدهامیلیون تومان برای پوشاک و موادغذایی هزینه میشد. در مجموعه ۵۵ خانم خیاط و دهها آشپز داریم. به همین دلیل تصمیم به ایجاد کارگاه خیاطی و آشپزخانه گرفتیم. طرح را با خیران به طور کامل در میان گذاشتیم و با کمک آنها توانستیم دو کارگاه با تعدادی چرخ خیاطی و لوازم آن را تهیه کنیم. برنامه کارگاه ما این است که نخست لباس عید مددجویان را تولید کند. پس از آن هم میخواهیم برای فروش تولید کنیم.
همچنین امیدواریم بتوانیم فروشگاه مهربانی را به زودی دایر کنیم و محصولات کارگاه را در آن به فروش برسانیم. علاوه بر همه اینها آشپزخانه مجموعه هم دایر شد و این موضوع کمک بزرگی به مجموعه بود. آشپزخانهای که غذای مورد نیاز مساجد و هیئتهای مذهبی را با قیمت مناسب میپزد و در اختیار آنها قرار میدهد. علاوه بر این، کار خشک کردن میوه را نیز آغاز کردیم و قصد داریم آن را گسترش دهیم. خوشبختانه با انجام این اقدامات مجموعه و دهها مددجو به درآمد رسیدند.
مجموعه جمعیت مهربانی به نیت فرج امام زمان (عج) شباهت زیادی به یک خانواده دارد. این خانواده همان طور که پدر دارد، مادری به نام ربابه اعتمادی نیز دارد. ربابه خانم را همه به نام مادر میشناسند. چون مانند همه مادران هر کاری برای خانواده اش بتواند انجام میدهد. خودش هم به این باور رسیده است و میگوید. من خودم را مادر اینجا میدانم.
به همین دلیل مانند یک مادر که همه کارهای خانه را انجام میدهد، از انجام هیچ کاری دریغ نمیکنم.
هر سال مادر مجموعه همراه خانواده و دیگر خادمیاران جمعیت مهربانی به نیت فرج در روز ولادت امیرالمؤمنین (ع) هدیهای برای پیروی تهیه میکنند تا از او بابت زحماتی که برای شکل گیری این مجموعه کشیده است، قدردانی کنند.
فاطمه پانزده سال دارد. او نقش دختر مهربان و بازیگوش مجموعه را دارد. ۲۶ ماه پیش بود که پدرش او و مادرش را رها کرد و دو ماه بعد فاطمه و مادرش زیرپوشش خیریه قرار گرفتند. مادر فاطمه در بیشتر کارهای مجموعه به ویژه کارگاه خیاطی و آشپزخانه فعالیت میکند و حقوق میگیرد. فاطمه نیز بیکار نمینشیند و به همه جای خیریه سرک میکشد. او با یک لیوان چای که به دیگران تعارف میکند، میکوشد خستگیهای روز سخت را از تن همه بیرون کند. همچنین فاطمه پای ثابت جلسات آموزشی خیریه نیز هست. نقش او در این جلسات فقط یک شرکت کننده نیست.
او میکوشد در کنار اساتید، راهنمای شرکت کنندگان باشد. فاطمه با قاطعیت میگوید: برای من و صدها کودکی که با این مجموعه در ارتباط هستند، آقای پیروی یک پدر است. حضور در اینجا به زندگی و تحصیل من کمک زیادی کرد. نمیدانم تأثیر رفتار خود خادمیاران بود یا حضور در کلاس ها، اردوها و برنامههای مختلف، اما روحیه من و همچنین وضعیت تحصیلی ام خیلی فرق کرد. البته تنها من این گونه نیستم، بلکه دهها دختر نوجوان و جوان دیگر را میشناسم که با مشکلات بسیار درگیر بودند و حتی فکر میکردند به آخر راه رسیده اند، اما با کمک همین آدمها لباس سپید عروسی بر تن کرده اند.