زمانه پرشتابی است که به گردش هم نمیرسیم. از درگذشت غلامرضا قدسی، ادیب و شاعر اجتماعی، ۳۲ سال گذشت. «اگر ملکالشعرا بهار، آخرین درخت تناور شعر خراسان با هیمنه تاریخی باشد، نسلی که پس از او همچنان توانستند آن شکوه شعر خراسان را آینهگردانی کنند، ایناناند: قهرمان، کمال، اخوان ثالث، قدسی، سهی، شفیعی کدکنی و بقا.» این چند نفر از دوستان قدیمی رهبر معظم انقلاب از سالهای قبل از انقلاب بودند.
آبانماه سال ۱۳۰۴ خورشیدی شاعری از نسل میرزا محمدجان قدسی مشهدی، شاعر برجسته عصر صفویه، در مشهد متولد شد.
نام پدرش میرزامهدی میرزاجانی برگرفته از نام جدش بود که تجارت چرم میکرد و پس از مرگش، فرزند آخرش شغل او را در تهران ادامه داد.
وی بعدها نام خانوادگی خود را به قدسینژاد تغییر داد و در شعر «قدسی» تخلص میکرد.
پدرم پس از گذراندن دوره ابتدایی، به تحصیلات قدیم روی آورد. ادبیات عرب، فقه، اصول، منطق و فلسفه را از محضر فضلای بزرگ خراسان از جمله ادیب نیشابوری (ادیب دوم) و ملاهاشم قزوینی فراگرفت. سپس در دانشکده معقول و منقول (دانشکده الهیات) تحصیل کرد.
او در شانزدهسالگی اولین اشعارش را به دنیای واژهها آورد، اشعاری که در بطن خود، ظهور ستارهای درخشان را به شعر فارسی مژده میداد. پنج سال بعد از آغاز شاعری، یعنی در سال ۱۳۲۵، به همراه دوستانش بنای انجمن ادبی فردوسی را گذاشت تا به یکی از محافل پرورش شعر معاصر در مشهد تبدیل شود. شاعران انجمن ادبی فردوسی دوستدار سبک هندی و نکتهپردازیهای صائب تبریزی بودند.
بزرگی قدسی را در سخن بسیاری از بزرگان میتوان دید. رهبر معظم انقلاب در دوران نوجوانی، شعرخوانی قدسی را در میتینگهایی که به مناسبت دفاع از نهضت ملی شدن صنعت نفت برگزار میشد، دیده بودند. ایشان شعر ضداستعماری قدسی را در حمایت از ملی شدن صنعت نفت میپسندیدند. این دو نفر بعدها در مدرسه نواب دیداری کردند و این سرآغاز دوستی معظمله و مرحوم قدسی شد و سبب شد ایشان با انجمن ادبی فردوسی در مشهد نیز آشنا شوند.
ذبیحا... صاحبکار متخلص به سهی نیز به تأکید قدسی به مشهد آمد. احمد توکلی میگوید: برای ارزیابی جزء سیام قرآن، ترجمه حدادعادل را با دقت خواندم.
من قرآنپژوه نیستم، ولی ادبیات عرب را به شکل مؤثری در زندان ستمشاهی نزد استاد بزرگوار مرحوم غلامرضا قدسی، شاعر مبارز و انقلابی معاصر خطه خراسان که با استواری، دوران حبس طاغوت را طی میکرد، آموختم و با برخی تفاسیر نیز انسی داشتهام. به همین دلایل، ارزیابی غیرتخصصی را توانستم انجام بدهم.
امیر برزگر در سالگرد درگذشت قدسی در بیستویکم آذرماه سال ۱۳۹۵ شرکت داشت. این شاعر خراسانی با بیان خاطرات و سخنانی دلنشین از دوستانش یعنی پنج شاعر فقید حلقه شعر خراسان یاد کرد و گفت: استاد قدسی در بدیههسرایی و مادهتاریخ دست توانایی داشت.
این از تفکرات انساندوستانه و اجتماعی زیستن قدسی حکایت میکند. او هرگز از مردم فاصله نگرفت و خلوت نگزید. زندگی را در حرکت و تکاپو میدانست و تا لحظه مرگش، از فعالیت دست برنداشت. تصویر کلی از شاعران در ذهن بیشتر مردم، افرادی آرام و به دور از حاشیه است.
مردم آنان را انسانهایی میدانند که خلوتنشینی و دوری از اجتماع، همراه همیشگی آنهاست. هرگاه خلاف این تصور رخ دهد و شاعری در صحنه مبارزه و مقابله با ظلم و جور حاضر شود و در مبارزه عملی نیز ید طولایی داشته باشد، در چشم مردم عزیز میشود.
قدسی از جمله این افراد است و میتوان او را «شاعر مبارز خراسان» لقب داد. در کشورهایی که ظلم بر مردم حاکم است، افراد مبارزی که علیه حکومت قیام کنند کمشمارند. او با خداوندان زر و زور و تزویر با سلاح بیان و قلم، سخت درافتاد. در این شعر، شاعر وقوع انقلابی را پیشبینی میکند:
موجه این محیط طوفانزاست/ گربه چشم آرمیده میآید/ از پی هرشکست پیروزی است/ از دل شب سپیده میآید
شکنجههای زندان آثار منفی زیادی بر سلامتی او گذاشته بود. مهرداد اوستا در خاطراتش دراینباره مینویسد: قدسی با آن مایه سلامت و نشاط، آن سینه ستبر آماده پنجه کردن با زندگی و دشخوارهای آن، آن سرفرازی بالای برافراخته و آن دیدار برافروخته سرشار از توانایی و بهار زندگی در نبرد با سختیهای زندان شکنجههای جسمی و روانی آن سالهای شوم، به یکبار بر باد رفته بود.
پس از دستگیری و زندانها، اشعارش نیز به دست ساواک به یغما رفت.
بیستویکم آذرماه سال ۱۳۶۸ غلامرضا قدسی با دستانی پر از غزل و کولهباری از شعر متعهد و برگرفته از روحیه حقطلبی و انقلابی، چهره بر خاکی متبرک گذاشت و تا قیامت به پابوسی امام هشتم رفت.